فضلیت ها و ارزش های اخلاقی آن دسته از هنجارهای عقلانی و عقلایی است که آدمی آن را می پسندد و می کوشد تا آن را دارا شود. در آیات قرآنی کسانی که بر فطرت سالم هستند و پلشتی ها و زشتی ها و امور ناپسند گرایش ندارند و از آن هر گونه زشتی و پلشتی پروا و پرهیز دارند به عنوان اهل تقوا دانسته شده و امید به هدایت و بهره گیری از آن و دست یابی به کمالات عالی در میان ایشان بسته شده است و اصولا قرآن چنان که آیات نخست سوره بقره بیان می دارد برای هدایت چنین افرادی آمده است که قرآن از آنان به نام متقین یاد می کند و سپس می فرماید که آنان کسانی هستند که امید به ایمان در ایشان می رود و قرآن برای هدایت این دسته از افراد دارای سلامت روح و روان و پرهیزگاران از پلشتی های اخلاقی فرو فرستاده شده است. ادامه مطلب...
یکی از دشواری های شناخت حقیقت و ماهیت آدمی، مساله آفرینش اوست. اگر این مساله به گونه ای حل می شد شاید نسبت به خود بیش تر شناخت می داشتیم و برای ادامه راه درست و بهره گیری بهتر از موقعیت و وضعیت و توانمندی های خویش بیش از پیش می توانستیم عمل کنیم. هر چند قرآن به مساله آفرینش انسان از جهات مختلف پرداخته است ولی هنوز نکات بسیاری در این کتاب آسمانی و وحیانی است که به عللی مختلف بر ما پوشیده مانده است. برخی با نگاهی نمادگرایانه و تمثیلی به این مباحث می نگرند و آن در حوزه های عرفانی و تمثیلی می برند و کار خویش را آسان می سازند ولی این هم برای آنان کارساز نیست زیرا در بسیاری از موارد به تفسیری دست می یازند که صاحب کتاب خود بدان راضی و خشنود نیست و تاویلاتی را به کار می گیرند که آشکارا خود بر تناقض و تضاد دلالت می کند.
یکی از دوستان از من پرسید: چرا درباره مشکلات اقتصادی جامعه چیزی نمی نویسی و ازاین همه رنجی که مردم می برند سخنی به میان نمی آوری و همیشه در حوزه مباحث فرهنگی و اندیشه ای مطلب می نگاری؟ گفتم: به نظرم همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم و جامعه را می بایست در اندیشه، بینش و نگرش مردمان جست.
|
رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 1387 خورشیدی را سال نوآوری و شکوفایی نامید. این در حالی است که ایشان سال گذشته را سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیده بود. اگر به عناصر تمدنی توجه شود، دانسته می شود که هدف از این نام گذاری دست یابی به همه عناصری است که بتواند تمدن اسلامی را در قالب جدید ارایه دهد و زمینه های شکوفایی تمدنی جدید اسلامی ایرانی را فراهم آورد.
ملتی می تواند تمدن ساز باشد که از وحدت ملی برخوردار باشد و اهداف و غایات خاصی آنان را در سایه سار خود متحد کند و همه ظرفیت ها و توانمندی ها و امکانات خود را که سرمایه های ایشان است را در یک راستا و جهت گرد آورد. آن گاه پس از دست یابی اتحاد و همگرایی و همدلی ملی و انسجام در راستای اهداف کلان اسلامی است که ملت می تواند به مرحله شکوفایی برسد؛ زیرا شکوفایی به معنای بروز و ظهور همه امکانات و توانمندی های ذاتی ملت در راستای اهداف غایی و راهبردهای اساسی است. در این زمان است که ملت می تواند خود را به کمال برساند و تمدنی را شکل بخشد.
البته شکوفایی به معنای پیش گفته به تنهایی کفایت نمی کند؛ زیرا نیازهای ملت با تغییر شرایط و مقتضیات تغییر می یابد؛ از این رو لازم است تا به این نیازهای نوشونده نیز پاسخ های در خور و شایسته ای داده شود که از آن به نو آوری یاد می شود.
در حقیقت نوآوری پاسخ ملت و جامعه تمدنی و فرهنگی به نیازهای نوشونده و مقتضیات عصری است که تمدن را به سوی پیشرفت و تکامل رهنمون می سازد.
بنابراین مولفه ها و عناصری چون وحدت ملی ، شکوفایی و نوآوری از مولفه های اصلی تمدن سازی است که هر ملت و تمدنی برای دست یابی به کمال پیشرفت و آسایش و آرامش نیازمند است.
نوآوری واژه ای پارسی به معنای آوردن و ایجاد امر نو و جدید است که برای پاسخ گویی به نیازهای جدید انجام می شود. از این رو نوآوری می تواند در حوزه روشی و محتوایی باشد. به این معنا که روش های جدیدی برای پاسخ گویی به همان نیازهای دیروزی و امروزی در پیش گرفته می شود و با بهره گیری از روش های نوین پاسخ های جدیدی به دست می آید و به شکل دیگری به نیازهای جدید و یا قدیم پاسخ داده می شود. از این رو می تواند نوآوری در حوزه روش و شکل ارایه امر و چیزی باشد. گاه دیگر می تواند در حوزه محتوا و مفاهیم باشد. به این معنا که تغییر در روش ها انجام نمی شود و شخص مثلا نمی آید با بهره گیری از روش تجربی به جایی روش عقلانی مساله را حل و فصل کند بلکه می آید و در محتوا تغییر ایجاد می کند. اصولا هر گونه تغییر و نوآوری از سوی مردم به ویژه سالمندان و کسانی که پا به سن گذاشته اند به سختی و دشواری مورد قبول واقع می شود و هضم می گردد. از این رو سالمندان و کسانی که شخصیت آنان شکل و شاکله یافته به سختی با نوآوری ها حتی شکلی و روشی آن کنار می آیند. این در حالی است که جوانان و نوجوانان به دلیل نوگرایی و نوخواهی همواره نه تنها در حوزه ها ی روشی و شکلی به دنبال نوآوری هستند بلکه با هر امر تازه ای روی خوش نشان می دهند و حتی می کوشند تا در امور محتوایی نیز تغییراتی را ایجاد کنند.
نوآوری برای جوانان و نوجوانان امری پسندیده و دلخواه است و به حکم لکل جدید لذه ؛ برای هر تازه و نویی لذتی است بدان گرایش داشته و می کوشند در همه بخش های شخصی و جمعی و گروهی زندگی خود نوآوری داشته باشند.
قرآن نیز اموری بسیاری را به حکم نوآوری پسندیده می شمارد و خداوند خود را بدیع السموات و الارض می شمارد که بی هر گونه طرح و نظام پیشینی طرحی نو در انداخته است.
حافظ شیرازی نیز نو آوری و بدعت به این معنا را پسندیده دانسته می فرماید:
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
در حقیقت طرح نو به معنای نوآوری در کلیت است که شامل روش و شکل و محتواست. به نظر او دنیا همواره نیازمند بازسازی و نو آوری است و بی تغییر و نوآوری نمی توان به همه نیازهای نوشونده آدمی پاسخ گفت.
با این که از نظر قرآن بدعت در بسیاری از امور پسندیده است اما بدعت و نوآوری در حوزه ارزش ها و اصول امری ناپسند شمرده شده است. خداوند از این رو کسانی که می کوشند با گسست فرهنگی و تمدنی میان ارزش های حاکم بر جامعه و نسل نو فاصله اندازند به عنوان دشمنان مورد حمله و تهاجم قرار می دهد.
از این روست که در حوزه دینی بدعت و نوآوری بد و ناپسند شمرده شده است. البته نباید از یاد برد که این بدعت زمانی مورد نکوهش و سرزنش قرار می گیرد که اصول ارزشی را در روش و شکل و محتوا نادیده بگیرد و آن را دگرگونه سازد؛ زیرا این گونه نوآوری و دگرگونی به معنای گسست تمدنی و فرهنگی همانند گسست نسلی است که بسیار برای جامعه خطر ساز و موجبات بحران هویت جامعه و تمدن و فرهنگ ها را فراهم می آورد.
شخصیت انسانی از پیچیده های بسیاری برخوردار است. این پیچیدگی در جامعه انسانی نیز خود را نشان می دهد. ظرفیت هایی شخصیتی در جامعه به شکل ظرفیت های اجتماعی خود را نشان می دهد. از این روست که نمی توان از ظرفیت ها و توانمندی های اجتماعی سخن گفت و از ظرفیت های انسانی چشم پوشید. این نگرش بر این باور است که میان فرد و اجتماع و شخصیت فردی و جامعه و تاریخ انسانی ارتباط فراتر از آن است که بتوان از هر یک به تنهایی سخن گفت.
در نگرش و تحلیل قرآنی انسان موجودی فراتر از هر موجودی است که در تصور و حتی تخیل انسانی بجنگد؛ زیرا وی را خلیفه و جانشین خدا بر هستی دانسته است. این بدان معناست که غیر از خداوند تبارک و تعالی هیچ موجودی را نمی توان یافت که در حد و اندازه های انسانی پدید آمده و آفریده شده باشد.
در آیات قرآنی بر این نکته تاکید شده است که وی موجودی است که همه اسمای الهی را در خود به شکل نرم افزاری و غیر فعال دارا می باشد؛ تلاش های انسانی در یک فرآیند آن را به شکوفایی و باوری می رساند. اسمای الهی در تفسیر و تحلیل قرآنی به معنای ظرفیت هایی است که در انسان به شکل قوه در ذات وی نهاده و سرشته شده است.
طبیعت در رستاخیز بهار به آدمی درس های بسیاری می آموزد. یکی از بهترین درس هایی که درآیات متعددی از قرآن بدان اشاره شده، درس رستاخیز و معاد جسمانی انسان هاست. قرآن با اشاره به باران های بهاری که انواع گوناگون و زیبایی از گیاهان را از دل خاک بیرون می آورد به بیرون آمدن انسان ها از درون گورها اشاره می کند و می گوید زمانی که بادها در صور اسرافیل دمیده شده و باران رحمت الهی بر جهان بارید و دوباره پس از فرآیندی زمین و آسمانی با زمانی دیگر پدید آمد آدمی از میان آن همه هیچ بیرون می آید و چشم به هستی دیگری می گشاید که از آن به رستاخیز یاد می کند.
آن روز است که هر کسی چون دانه هایی ریز تک سلولی به هم پیوسته می شود و از خاک عناصر استخوانی او پدید و بر آن گوشت می روید و جان در تن خاکی آخرتی اش دمیده می شود و آن گاه است که آدمی در برابر عظمت خداوند می ایستد تا مخالفان و دشمنان کمال در برابر عظمت جلال و واحدیت جباریت او بیاستند و مومنان در لقای دیدار آن هم چون نظاره گران به بوستان و گلستان جمال کبریایی او بنگرند و از صوت داوودی بهشتان مدهوش و مجذوب شوند.
قرآن یکی از علل مهم در عدالت گریزی مردمان را خویشاوندی می شمارد. بسیار دیده شده است که شخص تنها به سبب خویشاوندی حق دیگری یا حتی ملتی را زیر پا می گذارد و عدالت دور می شود. در صف نانوایی و یا حتی در ادارات دولتی شده است که کسانی کارهایشان تنها به سبب خویشاوندی پیش انداخته می شود و بی توجه به افراد و اشخاصی که در آن جا در انتظار هستند کار خویشان مقدم می شود. اگر دامنه این کار پارتی بازی خویشاوندگرا را بیش تر باز کنیم به موارد بسیاری می رسیم که حق ملتی ضایع می شود و تا به سبب خویشاوندی افراد آگاه و دلسوز و توانمند نادیده می شوند و افرادی که توانایی کاری را ندارند در پست و مقامی مشغول می شوند. این ها افرادی هستند که به سبب خویشاوندی در مقامی جا خوش کرده اند و نوعی حکومت سلطنتی و خویشاوندی را در نظام مردم سالار دینی به مورد اجرا می گذارند.
فرهنگ سیاسی اسلام سرشار از آموزه های همگرایی و همسویی میان دولت و ملت است. امت در نظام اسلامی شهروندان متعهد و مسئول در برابر خدا ، خلق و دولت هستند. به این معنا که هم می بایست پاسخ گوی نگرش ها و رفتارهای خویش در برابر خداون باشند و هم نسبت به دیگر شهروندان و بلکه دیگر انسان ها مسئول رفتار خویش هستند که ظلم و ستمی در حق دیگری نکنند و یا منکر و زشتی را انجام ندهند و نابهنجاری را مرتکب نشده و یا آن را گسترش ندهند و هم در برابر دولت اسلامی و نظام ولایی همان نیز مسئول هستند.
آموزه های اسلامی آموزه های اجتماعی و سیاسی است و بسیاری از اعمال عبادی صرف نیز به شکلی اجتماعی و سیاسی است. از این روست که نماز جماعت بر نماز فردی و تنهایی مقدم شده است و آثار و برکات آن نیز بسیار است؛ زیرا حضور در جماعات موجبات همگرایی و هم سویی اجتماعی را فراهم می آورد. ادامه مطلب
در بینش و نگرش ایرانی اسلامی سرمایه دار بودن امری مطلوب و خوب نیست و اشعار و داستان های بسیاری از سرمایه داران و پولداران و بدگویی از سرمایه داری وجود دارد که گاه آدمی را از شنیدن آن چندش می گیرد. به نظر می رسد که در سال های اخیر نوعی گردش و چرخش افراطی رخ داده است و در آمارهایی که درباره ویژگی های شوهر خوب از دختران جوان گرفته شده سرمایه دار بودن شرط نخست شوهر مطلوب شمرده شده است. این گردش هر چند که پاندولی و افراطی است و جای اما و اگرهای بسیاری نیز دارد ولی در اصل امری خوب است که می بایست با مدیریت و کنترل آن را به سوی اعتدال سوق داد. این که سرمایه داری و داشتن ثروت و مال امری خوب شمرده شده جای شکرش را دارد و نباید از امید به بازسازی بینشی و نگرشی مردم دست شست.
ادامه مطلب