سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوندِ سبحان، شخصِ بلندْ آرزویِ بدکار را دشمن می دارد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :391
بازدید دیروز :609
کل بازدید :2175646
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/4/14
1:0 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام


تعبیر رویا و خواب نما نیازمند آگاهی نسبت به عالم مثال و تمثیل است؛ زیرا بیشتری مردم در سطح عالم مثال هستند و به عوالم بالاتر نمی توانند عروج کنند؛ چرا که ظرفیت بیشتر از این را ندارند.
البته هستند کسانی که بالاتر می روند و در عالم جبروت و لاهوت سیر می کنند. این ها حقایق را به گونه ای دیگر رویت می کنند، و قلب آنان به سبب شفافیت و سلامت، حقایق را چنان‌ که هست رویت کرده و تجلیات را چنان که ارائه شده، می بینند.
اصولاً از نظر آموزه‌های قرآنی، جنس رویا از جنس دیدن و رویت است ‌؛ از این روست که از آن به رویا تعبیر می‌شود. البته از آن جایی که رویا در هنگام توفی نفس از سوی خدا در وقت خفتن رخ می دهد(زمر، آیه 42)، رویا از سوی خدا به انسان نشان داده می‌شود؛ از این روست که از آن به ارائه در قرآن یاد شده است. (اسراء، آیه 60)
اگر رؤیا را شخص متعالی خودش ببیند نیازمند تعبیر از طریق بیان آن با حدیث و قصه نیست؛ اما در بسیاری از موارد، نیازمند تعبیر خواهد بود؛ زیرا شخص چیزی را که در خواب دیده را به شکل علم حصولی به معبر منتقل می‌کند و علم حضوری و رؤیت و دیدنی خود را از طریق کلمات بیان می‌کند. این جا است که نیازمند حدیث و قصه کردن است؛ زیرا شخص آن را برای تعبیر به شکل قصه و حدیث تغییر می‌دهد.(یوسف، آیات 5و 6 و 21 و 101)
کاری که معبر انجام می دهد، بازگرداندن سخن و قصه به حقیقت رؤیا است؛ زیرا از واژه به مفهوم و از مفهوم آن را به حقیقت باز می گرداند و عبور می دهد. (یوسف ،آیه 43)
از نظر آموزه‌های قرآنی، خواب نما و رویا بیانگر خواسته و نیز اتفاقات آینده و نوعی پیش نمایش و پیش نمایی از آینده است؛ بنابراین رؤیا بیانگر شخصیت شخص و نیز پیش نمایشی از آینده شخص و موقعیت اجتماعی و غیر اجتماعی وی در آینده است، چنان که خواب حضرت یوسف (ع) و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این گونه است. (یوسف، آیات 4 و 100؛ اسراء، آیه 60)
با توجه به ارزش و نیز حساسیت رؤیا در پیش نمایی و شخصیت نهان افراد، نباید رؤیا را برای هر کسی قصه و حدیث کرد تا مورد سوءاستفاده یا حسادت قرار نگیرد. (یوسف، آیه 5)


  
  


از نظر قرآن، هر چیزی دارای ظرفیتی است که ریشه در پذیرش اسماء و صفات دارد. هر چه شمار صفات افزوده شود، به همان میزان نیز ظرفیت آن چیز افزایش می یابد. از این رو، میان جماد، نبات، حیوان و انسان فرق است. هم چنین، بر اساس این اصل، میان انسان و فرشته و جن فرق است. همین افزایش صفاتی جن بر بسیاری از انواع و اقسام فرشتگان، جن برتر از آنان است. البته فرشتگان خود دارای اقسام بسیاری است که شبیه تفاوت جماد با حیوان است.
هم چنین انسان به سبب دارا بودن اسماء و صفات ظهور یافته و غیر مستاثر، بر جن و فرشتگان، برتر و دارای فضیلت ذاتی و تکوینی است. از این رو، آنان سجده اطاعت به انسان می برند و بخواهند یا نخواهند تحت تسخیر انسان هستند. (بقره، آیات 30 تا 34)
از نظر آموزه‌های قرآنی، صفات الهی در جن و انسان نیازمند اظهار آن صفات با عبادت اختیاری و انجام اعمال صالح در چارچوب قوانین و مقررات شرایع متعدد اسلامی به عنوان صراط مستقیم است.
بنابراین، کسانی که بر خلاف این صراط مستقیم حرکت کنند نمی توانند تجلی آن صفات الهی باشند که نیازمند اظهار و ظهور هستند؛ اما کسانی که در این راه مستقیم گام بر می دارند، این صفات در آنان تجلی و ظهور می یابد و این گونه است که ظرفیت وجودی آنان افزایش می یابد. این همان چیزی است که گاهی از آن به شرح صدر و انشراح یاد می‌شود. (شرح، آیه 1؛ طه، آیه 25؛ زمر، آیه 22‌؛ انعام، آیه 125)
از نظر آموزه‌های قرآنی، کسی که شرح صدر اختیاری نیافته است، از ظرفیت کمی برخوردار است و نمی‌تواند از بسیاری از حقایق ملک و ملکوتی آگاه یا دسترسی داشته باشد. بنابراین، در خواست دیدن یا داشتن آن حقایق، در خواستی استکباری و عتو آمیز است؛ یعنی شخص در خود کبر و تکبر دارد و از حد ظرفیت خویش بیشتر می طلبد. این در خواست از نظری، طمع نسبت به عدم استحقاق و نشدنی از نظر تکوینی است. از سویی دیگر اگر با فقدان ظرفیت به این درخواست پاسخ مثبت داده شود، موجب نابودی درخواست کننده می شود؛ همان طور که اگر به بادکنک بیشتر از ظرفیتش دمیده شود و از باد زیادی می ترکد.
یکی از درخواست های کافران بی ظرفیت، توقع و انتظار دیدن فرشتگان است. این درخواست از ابعاد مختلف و گوناگونی، نادرست و زیان‌بار نسبت به آنان است. از جمله این که این رویت و دیدن، تنها زمان مرگ و عذاب استعجال و استیصال است؛ پس به نوعی درخواست مرگ و عذاب است.
از سویی دیگر نشان از تکبر و طغیان و خود عامل خطر است. خدا می فرماید : وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْنَا الْمَلَائِکَةُ أَوْ نَرَی? رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا کَبِیرًا‌. یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلَائِکَةَ لَا بُشْرَی? یَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا؛ و آنان که به دیدار قیامت و محاسبه اعمال به وسیله ما امید ندارند ، گفتند : چرا بر ما فرشتگانی نازل نشد ، یا چرا پروردگارمان را نمى بینیم ؟ به راستی که خودشان را در درون خود بزرگ شمردند و دچار سرکشی بزرگی شدند . روزی که آنان فرشتگان را مى بینند ، آن روز برای مجرمان بشارتی نیست ; و آنان به فرشتگان مى گویند: از شما درخواست داریم که ما را امان دهید و آسیب وگزند عذاب را از ما مانع شوید .(فرقان، آیات، 21 و 22)


  
  


از نظر آموزه‌های قرآنی، انسان مرکب از جسم و روح است. جسم بی روح را جسد می گوید که نیازی به خوردن و آشامیدن ندارد ‌‌؛ زیرا جماد است. (انبیاء، آیه 8؛ اعراف، آیه 148؛ طه، آیه 88؛ ص، آیه 34)
از نظر قرآن، روح از مصادیق امر الهی است، نه از مصادیق خلق الهی. (اسراء، آیه 85)
روح نیازی به جسم و جسد ندارد، اما وقتی در جسم و جسدی وارد شده باشد، دیگر نیاز به جسم خواهد داشت، خواه جسم مادی دنیوی یا مثالی برزخی یا جسم اخروی.
از نظر آموزه‌های قرآنی، روح دمیده شده در جسم، نفس و روان نام دارد، و دیگر اطلاق روح به آن تنها به سبب حالت قبل از دمیدن است، چیزی همانند اطلاق اکسیژن و هیدروژن قبل از ترکیب آن به آب. پس جسدی که روح در آن دمیده شده است، دیگر جسد نیست، بلکه جسم جاندار است، و این امر دمیده شده نیز روح نیست، بلکه نفس است. (حجر ، آیه 29‌؛ شمس، آیه 7)
از نظر آموزه‌های قرآنی، بدن و جسم حضرت آدم را خدا مستقیم و بی واسطه خلق کرده است، اما جسم فرزندان از طریق واسطه والدین خلق شده و می‌شود، هر چند در خلقت روح و روان، والدین نقشی ندارند. (سجده، آیه 9)
پس از نظر قرآن، نقش والدین تنها در خلقت تن و جسم آدمی است، اما نقشی در روان و نفس انسان ندارد؛ زیرا نفس انسان، امر الهی است. از این رو در آیه 14 سوره مؤمنون از این ترکیب شگفت به عنوان انشاء یاد کرده است.
از آن جایی که والدین نقشی در خلقت جسم و تن آدمی دارند، خدا صله رحم و احسان به ایشان را در کنار عبادت خود یاد کرده است. (بقره، آیه 83؛ نساء، آیه 36‌؛ اسراء، آیه 23)
اما از نظر آموزه‌های قرآنی، آن چه از صله رحم جسمی واجب تر و لازم تر است، صله امر الله است. خدا می فرماید : وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ؛ و آنچه را خدا به پیوند آن فرمان داده، پیوند مى دهند و از عظمت و جلال پروردگارشان همواره در خشیت و هراسند و از حساب سخت و دشوار بیم دارند .(رعد، آیه 21)
از نظر قرآن، خردمند مغزشناس و ملکوت نگر، به باطن و ملکوت چیزها توجه دارد و می داند آن چه از صله رحم جسمی، مهم تر است همان صله رحم امری است که مرتبط به امر الله است.
بر اساس روایات معتبر و متواتر، انسان ها، بلکه آفریده الهی پیش و بیش از آن که با والدین خود مرتبط باشند و پیوند صله ای داشته باشند، با والدین امری خود پیوند دارند؛ از این روست که باید هماره به صله امری خویش بیش از هر چیز توجه یابند. بنابراین باید به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت عصمت و طهارت و عترت طاهره سلام الله علیهم اهتمام داشته باشند. بر همین اساس، صلوات بر ایشان به معنای صله امری با آن حضرات است که والدین حقیقی انسان هستند؛ زیرا آن چه حقیقت انسان را تشکیل می‌دهد همان امر الله است که واسطه اصلی در این بخش آن حضرات سلام الله علیهم هستند.
البته این سخن منافاتی با سخن قبل ندارد که امر الله واسطه ندارد؛ زیرا وساطت آنان علیهم السلام وساطت فیضی است که در جا خود باید به آن اشاره و پرداخته شود.
البته معصوم علیه السلام، والدین امری هستند از این رو پیامبر (ص) می فرماید : انا و علی ابوا هذه الامه؛ من و علی والدین این امت اسلام هستیم.
پس همه کسانی که در اسلام وارد می‌شوند و در این صراط مستقیم قرار دارند، بهره مند از فیض خاص ایشان افزون بر فیض عام ایشان هستند؛ یعنی افزون بر هدایت عام تکوینی که برای هر خلقی است (طه، آیه 50)، از هدایت تشریعی نیز برخوردار می‌شوند و تحت فیوضات امری آنان قرار می‌گیرند. (بقره، آیه 2 و آیات دیگر)
به هرحال، آن چه مهم تر است، همان توجه و اهتمام به صله امری است که یکی از راه های آن، فرستادن صلوات بر محمد مصطفی و آل محمد است.
البته باید توجه داشت که در آخرت، انسانها نیازی به والدین بدنی و جسمی ندارند؛ زیرا بدن اخروی آنان همانند حضرت آدم علیه السلام، بی واسطه والدین خلق می شود و نسبت خویشاوندی نسبی و خونی برداشته می‌شود، چنان که خدا می فرماید : فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ؛ پس هنگامى که در صور دمیده شود ، در آن روز نه میانشان خویشاوندی و نسبی وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال یکدیگر مى پرسند. (مؤمنون، آیه 101)
البته نسبت امری انسان باقی است. به ویژه نسبت امری انسان با کسانی که در ایجاد و انشاء شخصیت انسان به شکل مثبت یا منفی نقش داشته اند. خدا می فرماید : یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَ?ئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا؛ یاد کن روزی را که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان مى خوانیم ; پس کسانی که نامه 

اعمالشان را به دست راستشان دهند ، پس آنان نامه خود را با شادی و خوشحالی مى خوانند و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمى گیرند .(اسراء، آیه 71)
باید توجه داشت از آن جایی که پیامبر (ص) در تکوین امری انسان نقش مهمی دارد، مسئولیت پرورش انسان را نیز به دست ایشان است و ایشان و اهل عترت سلام الله علیکم به تزکیه نفس انسان می پردازند. این تزکیه با این که اختصاص به خدا دارد و حتی خود شخص نمی به تزکیه نفس بپردازد(نور، آیه 21)، ولی مظاهر تجلیات تمام اسماء الهی نیز این توان و قدرت را دارند و می‌توانند به تزکیه نفس بپردازند. (جمعه، آیه 2؛ آل عمران، آیه 164‌؛ بقره، آیه 151)


  
  


منافق هماره همانند موش صحرایی در اندیشه تونل زدن و راه های در رو و گریز از مخمصه است. از این رو نمی توان او را در حالت تعادلی و عادی یافت. سخنان خود را دو پهلو بیان می‌کند تا قابلیت تفاسیر گوناگون را داشته باشد.
هم چنین از نظر آموزه‌های قرآنی، منافقین به گونه به ستایش از امر و کسی می پردازند که بیرون از واقعیت و حقیقت و به شکلی غلوآمیز و شاعرانه و خیال پردازانه است.
خدا درباره آنان می فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَی? ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَیَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوکَ حَیَّوْکَ بِمَا لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللَّهُ وَیَقُولُونَ فِی أَنفُسِهِمْ لَوْلَا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِیرُ؛ آیا کسانی را که از گفتگوی محرمانه منع شده بودند ، ندیدی ؟ که باز به کاری که از آن منع شده بودند باز مى گردند ، و با یکدیگر از روی گناه و دشمنی و سرپیچی از پیامبر ، محرمانه گفتگو مى کنند ، و هنگامى که نزد تو آیند به صورتی تو را زنده باد و درود مى گویند که خدا به تو زنده باد و درود نگفته است ، و در دل خود مى گویند : چرا خدا ما را به سبب آنچه مى گوییم عذاب نمى کند ؟ ! دوزخ برای آنان کافی است ، در آن وارد مى شوند ، و بد بازگشت گاهی است .(مجادله، آیه، 8)
در این آیه آمده است که منافقین در تحیت فرستی به گونه ای هستند که خدا عالم و عادل این گونه تحیت نمی فرستد. در حقیقت کاتولیک تر پاپ نشان می‌دهند، در حالی که هیچ اعتقاد و ایمانی به گفته های خود ندارند. اینان گرفتار کذب خبری و مخبری هستند.
در اجتماع امروز نیز مدعیان دروغین اصلاح طلبی و آزادی، این گونه هستند. با نگاهی به آمریکا و اسرائیل و دولت های و منافقین و نفوذی های وطنی می توانید این خصلت منافقین را ببینید و از آن اجتناب کنید و در دام آنان نیافتید.


  
  


از نظر آموزه‌های قرآنی، صبر بر امور و در کارها، نیازمند بسترها و عوامل گوناگونی است که یکی از مهم‌ترین آنها، احاطه خبری است.
خدا از زبان عالم دارنده علم لدنی الهی یعنی خضر سلام علیه به این نکته مهم اشاره دارد و می فرماید : وَکَیْفَ تَصْبِرُ عَلَی? مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا؛ و چگونه مى توانی بر چیزی که به آن احاطه خبری نداری، صبر و شکیبایی ورزی ؟(کهف، آیه 68)
در این آیه صبر در راه کسب علم، به عنوان نمونه، متوقف بر احاطه خبری شده است. به این معنا که صبر بی احاطه خبری شدنی نیست.
احاطه به معنای در بر گیرندگی است، به طوری که چیزی از بیرون به گونه ای بر آن مسلط باشد که هیچ سویی از دسترسی بیرون نباشد مانند خط دایره که همه دایره را در بر می‌گیرد.
واژه خبر به معنای کاوش دقیق مانند چاه کن است که برای دسترسی و دست یابی به آب، خاک را مورد بررسی دقیق قرار می دهد و در این راه هرچه بهتر خاک و عمق بیشتری را مورد بررسی قرار می‌دهد، آگاهی او به وجود یا عدم آب بیشتر خواهد بود.
بنابراین احاطه خبری، نوعی آگاهی جامع و کامل از طریق کاوش عمیق و فراگیر نسبت به ظاهر و باطن چیزی است به طوری که چیزی از ظاهر و باطن آن مجهول و مغفول نماند.
پس از نظر آموزه‌های قرآنی، صبر در هر کاری و امری نیازمند چنین احاطه خبری است. در این صورت است که انسان می تواند در شرایط گوناگون و سخت صبر کند و جزع و فزع نکند و اعتراض و داد و فریاد بر نیاورد.


  
  


از نظر آموزه‌های قرآنی، هر چه انسان دارد، از خدا است. خدا می فرماید : وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ(نحل، آیه 53)
بنابراین نه تنها وجود شما از خدا است، بلکه آن چه از مال در اختیار شما قرار داده است، مال الله است. (نور، آیه 33)
خدا از مردم می خواهد تا به دست خود از این مال امانی به دیگران از نیازمندان بدهند و انفاق کنند. خدا مثلا در همین آیه نور می فرماید : وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ؛ و چیزی از مال خدا را که به شما عطا کرده است به آنان بدهید.
در حقیقت سنت الهی بر این قرار گرفته است تا انسان ها به اختیار خویش از مال الله در اختیار به دیگران دهند‌؛ زیرا این آزمونی از سوی خدا است تا ببینند چه کسی اهل احسان و اکرام است و چه کسی بخل الله ورزد.
هم چنین از سنت های الهی تفضیل و برتری برخی بر برخی دیگر است. با این همه خدا از انسان ها می خواهد برای عدالت قسطی تلاش کنند و قیام به قسط داشته(حدید، آیه 25؛ مائده، آیه 8) و سهم‌ دیگران از مال الله بدهند؛ زیرا دیگران از نیازمندان و سائلین در هر مالی از اموال حقی دارند.(معارج، آیات 24 و 25؛ ذاریات، آیه 19)
از نظر آموزه‌های قرآنی، انسان باید تا به جایی از احسان و اکرام و ایثار برسد که بتواند برای تساوی و برابری تلاش کند.
خدا می فرماید : وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَی? بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلَی? مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ؛ خدا برخی از شما را در رزق و روزی بر برخی فزونی داده است؛ پس آنانکه فزونی یافته اند ، حاضر نیستند از روزی خود به صورتی قابل توجه و به اندازه لازم به بردگان خود بپردازند که در بهره وری از رزق و روزی باهم برابر باشند؛ پس آیا با این تبعیض ظالمانه ای که به بردگان و زیردستان خود روا مى دارند نعمت خدا را که عطای اوست و خود اختیار و استقلالی در تأمینش ندارند منکرند ؟ !(نحل، آیه 71)
البته دست یابی به این تساوی و برابری اختیاری سخت است و باید برای آن تلاش‌های همه جانبه فکری و فرهنگی و اجتماعی از سوی همگان انجام شود تا به یک ارزش اجتماعی تبدیل شود و مردم فضیلت های مادی را به یک ابزار برای رشد فرهنگی و اجتماعی و کسب مقامات انسانی تبدیل کنند، چنان که در حکومت اسلامی مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف و امتش چنین خواهد شد.


  
  


از نظر قرآن، نماز برترین عمل صالح است؛ زیرا بیانگر رابطه توحیدی انسان با خدا است. در فقرات اذان و اقامه نیز آمده است : حی علی خیر العمل؛ به سوی بهترین عمل بشتابید که نماز است. از همین رو، امام حسین علیه السلام در کربلا به نماز می ایستد؛ زیرا اقامه نماز این برترین و بهترین را بر خود در میدان جهاد واجب می داند.
اصولاً توجه به توحید معرفتی و عملی از ویژگی های اسلام است و در عملکرد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام خودنمایی می‌کند و حتی امیرمؤمنان امام علی علیه السلام نیز پاسخ گویی و شبهه زدایی نسبت به مسائل معرفتی توحید را از جهاد نظامی برتر و آن را جهاد کبیر دانسته است و هنگام معرکه صفین اقدام پاسخ گویی می کند.
البته انسان خردمند هماره اصول را بر فروع مقدم داشته و در میان اصول نیز اصل اهم و مهم را مد نظر قرار می دهد. بر همین اساس، موقعیت شناسی و موقعیت سنجی از اهم اصول رفتار درست و راستین است. وقتی انسان در نشستن کنار سفره غذا تلاش دارد از سه موقعیت کناره بگیرد که شامل گوشه سفره، کنار پارچ آب و کنار آقایان است؛ زیرا سه گانه ای است که دسترسی به غذا و خوردن را سخت می کند و از غذا به میزان لازم، آسان و مطلوب باز می دارد، به طور طبیعی در مسائل اهم چون عمل برای ابدیت و آخرت یا مسائل سیاسی و اجتماعی به موقعیت شناسی و موقعیت سنجی می پردازد.
البته همان طور که کلمات بر سه قسم اصلی اسم، فعل و حرف تقسیم شده است، امور اجتماعی و مسائل زندگی نیز این گونه سامان دهی شده است و هر یک از افراد در موقعیت و جایگاهی خاص قرار گرفته است. برخی مانند وکیل الدوله یا وکیل المله برخوردار از نام و نشان، بی نیاز و غنی از مردم هستند، برخی چون کارگران تنها اهل فعل و عمل هستند، هر چند نامی در باطن دارند که همان دارندگان اسماء هستند و در حقیقت آنان کار ایشان را مدیریت می کنند و استقلال ظاهری دارند و در باطن وابسته اند‌؛ اما برخی از افراد جامعه هیچ استقلال ظاهری و باطنی ندارند و تنها به عنوان حرف ربط عمل می کنند و اهل حرف هستند.
به نظر می‌رسد همان طور که در داخل کشور این تقسیم بندی اجتماعی وجود دارد، در میان کشورهای جهان نیز چنین حالتی است. پس نباید به افراد و کشورهایی که فعل هستند و به ظاهر مستقل و در باطن وابسته هستند تکیه نکرد، هم چنان که نباید به افراد و کشورهایی که فقط اهل حرف هستند، تکیه و اعتماد کرد.
پس در گفت و گو و رابطه سیاسی و اقتصادی نمی توان به کشورهای اروپایی از جنس فعل یا کشورهای دیگر اهل حرف تکیه کرد.
البته به آن کدخدا به قول بعضی ها نیز نمی توان اعتماد و تکیه کرد؛ زیرا غنی و مستقل است و نیازی به ما ندارد ‌‌‌؛ پس هر لحظه می تواند زیر قول و قراردادهای بین المللی خودش بزند.


  
  

از نظر قرآن، برای هر چیزی از جمله آدمی، اجل و مهلتی است که در آن محدوده زمانی، از مرگ در امان است. پس از آمدن اجل مسمی و تعیین شده، دیگر مهلت داده نمی شود.(انعام، آیات 2 و 60)
در این محدوده زمانی، ممکن است انسان، آسیب جسمی و روانی ببیند، ولی مرگ از او دور است. از این رو، حتی ابلیس که مهلت تا وقت معلوم دارد(حجر، آیه 38؛ ص، آیه 81)، از این که آسیب بدنی غیر مرگ ببیند، از جنگ فراری است. (انفال، آیه 48)
از نظر آموزه‌های قرآنی، برای هر آفریده ای از جمله انسان، فرشتگان پاسبان و نگهبانی است که مسؤلیت حفظ او را تا هنگام مرگ و اجل به عهده دارند. خدا می فرماید : لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؛ برای انسان از پیش رو و پشت سر ، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا از آسیب ها و گزندهای مرگ آور حفظ مى کنند .(رعد، آیه 11)
امیر مؤمنان امام علی علیه السلام می فرماید : إِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَان مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ،وَإِنَّ الاَْجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ؛ همراه هر انسانی دو فرشته است که وی را (از خطرات) محافظت می کنند،اما هنگامی که روز مقدّر فرا رسد او را در برابر حوادث رها می سازند و (بنابراین) اجل و سرآمد زندگی (که از سوی خداوند تعیین شده)سپری است محافظ و نگهدار.(نهج البلاغه، حکمت 201)
که انسان دارای دو اجل و سرآمد عمر است: یکی اجل معلق یا مشروط که اگر در برابر آن دقت شود می توان از آن پرهیز کرد، مانند انواع بیماری های قابل علاج، خطرات رانندگی که بر اثر بی احتیاطی پیش می آید، خطرات زلزله ها و طوفان ها که بر اثر سستی ساختمان خانه ها دامن انسان را می گیرد تمام اینها از اموری است که ممکن است به زندگی انسان پایان دهد ولی در عین حال قابل اجتناب است. در روایت است امیرمؤمنان علیه السلام در زیر دیوار کجی نشسته بود. هنگامی که چشمش به وضع دیوار افتاد از زیر آن دیوار بلند شد و در جای امنی نشست. کسی عرض کرد: «یا أمیرَالْمُؤمِنِینَ تَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ؟، از قضای الهی فرار می کنی؟» امام علیه السلام فرمود: «أفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ إلی قَدَرِ اللهِ، من از قضای الهی به قدر الهی فرار می کنم»
امام علیه السلام فرمود: «حَرَسَ امْرَأً أجَلُهُ فَلَمّا قامَ سَقَطَ الْحائِطُ، اجل (حتمی) از هر کسی پاسداری می کند. امام علیه السلام این سخن را گفت و از زیر دیوار برخاست و هنگامی که برخاست دیوار سقوط کرد».

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه فوق فرمود: «یُحْفَظُ بِأمْرِ اللهِ فی أنْ یَقَعَ فی رَکْی أوْ یَقَعُ عَلَیْهِ حائِطٌ أوْ یُصیبُهُ شَیءٌ حَتّی إذا جاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ یَدْفَعُونَهُ إلَی الْمقادیرِ وَهُما مَلَکانِ یَحْفَظانِهِ بِاللَّیْلِ وَمَلَکانِ بِالنَّهارِ یَتَعاقِبانَهُ، آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ می کنند از این که در چاهی سقوط کند یا دیواری بر او بیفتد یا حادثه دیگری برایش رخ دهد تا زمانی که مقدرات حتمی فرا رسد در آن هنگام آنها کنار می روند و او را تسلیم حوادث می کنند. دو فرشته اند که انسان را در شب حفظ می کنند و دو فرشته که در روز به طور متناوب این وظیفه را انجام می دهند»
خدا هم چنین می فرماید: وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ یُفَرِّطُونَ؛ و اوست که بر بندگان خود تسلط کامل دارد و مراقبانی بر شما می گمارد تا هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، (در این هنگام،) فرستادگان ما جان او را می گیرند، و آنها (در نگهداری حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهی نمی کنند».(انعام، آیه 61)


  
  

استقامت با تکیه بر خدا
از نظر آموزه‌های قرآنی، انسان از فقر ذاتی رنج می‌برد و به سبب فقدان ستون فقرات نمی تواند به تنهایی بر امری قیام کند. بنابراین باید بر خدای غنی و حمید تکیه کند تا توانایی ایستادن بیابد.(فاطر، آیه 15)
از نظر قرآن، بر اساس آیات 112 تا 116 سوره هود، راه دست یابی به استقامت و ایستادگی، اطاعت امر الهی و عدم طغیان نسبت به اوست.
شرط تحقق استقامت و پایداری و ایستادگی، آن است که به ظالمان گرایش و تکیه نشود؛ زیرا اولا غیر خدا از ولایتی بر خوردار نیست تا بتوان به آن امیدی بست؛ و ثانیا ظالم به سبب تجاوز و تعدی قابل اعتماد و تکیه نیست.
بنابراین گرایش و اساس قرار دادن ظالم نمی تواند موجب استقامت و ایستادگی شود و انسان نیاز خود را بر طرف سازد.
پس از نظر آموزه‌های قرآنی، دست یابی به استقامت، با اثبات توکل به خدا و نفی توکل به ظالم همراه است و کسی که به خدا تکیه نمی کند و تحت ولایت اطاعتش نیست؛ یا به ظاهر این گونه است و ظالم را رکن و اساس قرار می‌دهد، از استقامت و ایستادگی برخوردار نیست.
هم چنین از نظر آموزه‌های قرآنی، برای تحقق استقامت و نشان دادن اطاعت ولایت مدار، انسان باید به نمازهای پنج گانه به عنوان ستون دین داری اهتمام ورزد؛ این گونه است که بدی ها و زشتی ها از میان می رود و بلایا دور می شود.
البته لازمه دست به حقیقت استقامت، صبر سه گانه در برابر مشکلات و بهره‌برداری از انواع احسان و اهتمام به فریضه اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر است.
از نظر قرآن این راه دست یابی به استقامت و نوعی استقلال فراگیر و جامع در برابر دشمنان است.
پس کسانی که به جای ولایت الهی به ولایت دشمنان تکیه می کنند و اساس حل مشکلات را رکون ارکان قرار دادن آنان قرار می‌دهند، یا به جای فریضه و نماز، اعتنایی به آن نمی کنند و معتقدند دولت مسوول بهشت بردن مردم و نهی از منکر نیست، در حقیقت بیراهه رفته و به استقامت و استقلال نخواهند رسید.


  
  


دشمن داخلی و منافق از دشمن خارجی خطرناک تر است. دشمن داخلی و منافق، در لباس خودی در متن اجتماع حاضر و از زیر و بم مسایل و مشکلات و توانایی ها آگاهی دارد.
این دشمن با بهره گیری از توانایی و امکانات و حتی سوءاستفاده از عقاید و مقدسات برای دستیابی به اهداف خود می تواند بسیار زیان بار و خطر آفرین عمل کند. آتش بیار فتنه است و هر جا فتنه ای باشد حضور دارد.
از نظر آموزه‌های قرآنی، مراکز مقدس می تواند به عنوان هدف آسانی برای سوءاستفاده از سوی آنان مورد بهره‌برداری قرار گیرد. آنان از این مراکز در قالب موجه برای اهداف و کارکردهای زیان‌بار زیر استفاده می کنند :
1. ضرر رسانی به عقاید و مقدسات مردم و ایجاد نقص و کمبود در مدیریت اسلامی و بیان ناقص دین و ایجاد شبهه‌‌؛
2. تبلیغ کفر و بی دینی در ظاهری اسلامی و دینی؛ امروزه در ماهواره و فضای مجازی با نام های مقدس و اسلامی این گونه عمل می شود؛
3. ایجاد تفرقه و اختلاف افکنی میان مؤمنان با رفتارها و شایعات بی پایه و اساس؛
4. جاسوسی و رصد اطلاعاتی اجتماع برای دشمنان در قالب برنامه های گوناگون ‌؛ چنان که در جهان امروز پایان نامه ها و برنامه های زیست محیطی و زیست اجتماعی و مردم شناسی و مانند اینها بخش از رصد اطلاعات برای دشمنان خارجی است؛
5. خیر خواهی دروغین و ضربه زدن در قالب خیرخواهی. از این رو خود را مصلح و اهل اصلاحات می دانند و تو گویی می خواهند سایه جنگ و تهدید را از اجتماع دور سازند. اینان برای فریب مردم از سوگند دورغ بهره می‌برند.
خدا در قرآن می فرماید : وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَی? وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ؛ و از منافقان کسانی هستند که بر پایه دورویی و نفاق ، مسجدی ساختند برای آسیب رساندن و ترویج کفر و تفرقه افکنی میان مؤمنان و کمین گاهی برای گردآمدن کسانی که پیش از این با خدا و پیامبرش جنگیده بودند ، سوگند سخت مى خورند که ما با ساختن این مسجد جز خوبی [ و خدمت ]قصدی نداشتیم ، ولی خدا گواهی مى دهد که بی تردید آنان دروغگویند .(توبه، آیه 107)


  
  
<   <<   46   47   48   49   50   >>   >