سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که ما اهل بیت را دوست بدارد و محبّت ما در دلش تحقّق یابد، چشمه های حکمت بر زبانش جاری می شود . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :84
بازدید دیروز :169
کل بازدید :2044755
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/22
5:51 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

استاد حسن زاده آملی می فرمود: انسان در نزد پروردگار از جایگاه بلندی برخوردار می باشد. از این روست که خداوند پس از آفرینش آدم بر خود آفرین فرستاده و گفته است: تبارک الله احسن الخالقین.

انسان در پیشگاه خداوند از منزلت و کرامت والایی بهره مند می باشد، پس آن را به بهای اندک و یا بی بها نفروشیم. و چرا باید خود را ارزان بفروشیم؟

ادامه مطلب..

  

این پیوند را برای کسانی که می خواهند برای کودکان خود پازلی نصب کنند آورده ام. از نظر اسلام بازی های فکری موجب می شود تا کودکان رشد کنند. بازی روشی برای زندگی کردن است و به نظر می رسد که هر چند که برای بزرگان جامعه دنیا لهو و لعب است برای کودکان بازی همان معنای واقعی زندگی است.

این هم پیوند


87/2/28::: 3:48 ع
نظر()
  
  

بی گمان معرفت های بشری و بلکه وحیانی مجموعه بی بدیلی هستند که به اشکال مختلف زبانی و نوشتاری و هنری و فن آوری به دست ما رسیده است و ما از آن ها در زندگی روزانه خویش در بیش تر موارد بی توجه به خاستگاه و چگونگی انتقال آن ها بهره می گیریم.

 

ادامه مطلبنوآوری


87/2/23::: 5:59 ع
نظر()
  

 وسعت نگاه و تبعیض در سهام عدالت

نویسنده وبلاگ بازی بزرگان در متنی با عنوان بازی وسعت نگاه نوشته است: چند وقت پیش از کنار یه مغازه رد می ­شدم، که تعداد زیادی تلویزیون داخل ویترین مغازه داشت. تصویر یکی از تلویزیون ها توجهم رو جلب کرد. آتیش قرمز زیبایی رو نشون می داد و من محو تماشای آتیش شده بودم. بعد از چند لحظه تصویر کمی بزرگ شد و دیدم اون تصویر آتیش نبوده، بلکه تاج یه خروسه. برام جالب شد، مکث کردم. و با دقت به صفحه تلویزیون خیره شدم. دوباره تصویر بزگتر شد و مردی رو نشون می داد که از پنجره به خروس نگاه می کرد. و باز بزرگتر، این تصویر تمبری بود، روی پاکت نامه ای در دست مردی کناراستخر. کمی دورتر، معلوم شد که مرد داخل کشتی بوده و آن استخر دریا بود. کمی دورتر دختر بچه ای رو نشون داد که لبه دیواری دولا شده بود و می خواست این کشتی اسباب بازی را برداره و باز نشون داد که همه ی این تصاویر، تصویر نقاشی شده ای داخل کتاب داستانی بود که کودکی اون رو تماشا می کرد. اونقدر ادامه پیدا کرد تا به کره زمین رسید. داشتم به کوچیکی نگاه ادم ها و وسعت دنیا فکر می کردم  و از مغازه دور می شدم و با خودم می گفتم چه مغازه تلویزیون فروشی جالبیه، که این تصاویر رو به نمایش گذاشته و وقتی به اون دست خیابون رسیدم، دیدم این مغازه یه کافی نته که برای تزئین ویترین مغازه از چند تلویزیون بزرگ استفاده کرده. فکر می کنید اون لحظه چه احساسی داشتم ؟  

 

پس بر اساس ظواهر و آنچه می بینیم قضاوت نکنیم. اگه نگاهمون نسبت به موضوع کوچیکه در مورد اون موضوع به سادگی قضاوت نکنیم .چون قسمتی از واقعیت رو می بینیم نه تمام اون رو و تنها خداونده که اشراف کامل بر همه چیز داره.

 

خلاصه کلام، زاویه نگاهمون رو وسیع کنیم، تا با حقیقت هر چیزی بیشتر آشنا بشیم.اگه بازیکن های فوتبال از تو جایگاه تماشاچیان به بازی نگاه می کردن زودتر به نواقص کار پی می بردند تا توی زمین. 

(نوشته شده در  جمعه 23/9/1386ساعت  10:34 صبح  توسط سر دلبران  )

این مطلب مرا به یاد نکته ای انداخت که ما در زندگی در میدان بازی فوتبال هستیم و همه بازیگریم  از این رو نمی توانیم تحلیل کنیم ؛ چون هنگام بازی نمی توانیم تحلیل داشته باشیم و می بایست تنها عمل کرد. البته می توانیم  توی زمین عمل و بازی به گونه ای پیش برداشتی از کار و نتیجه آن داشته باشیم ولی هرگز قادر تحلیل نخواهیم بود. اگر به آسانی در باره گفتمان سازندگی و یا گفتمان اصلاح طلبی سخن می گوییم و تحلیل و ارزیابی خود را در باره آن بیان می کنیم ولی نمی توانیم تحلیل و ارزیابی خودمان را در باره گفتمان عدالت محور دولت کنونی داشته باشیم ؛ زیرا خود جزوی از بازی گفتمان عدالت و بازیگر آن یا بازی خورده آنیم.

اگر وقت کردیم و به میان تماشاچیان رفتیم و توانستیم از روی صندلی تماشاچیان و بیرون گود به بازی عدالت محور دولت بنگریم آن گاه خواهیم دانست که چه اندازه بازی کرده ایم و یا بازی خورده ایم.

دیگر این که تحلیل همواره می بایست از بیرون گود و میدان باشد نه داخل گود و این است که می گویند تحلیل گر همواره یک ناظر بیرونی است؛ چه زمانی که اصلا بازیگر نبوده ایم و یا این که بازی تمام شده و الان بیرون بازی ایستاده ایم و به بازی می نگریم.

با این همه می خواهم پیش داوری ام را  و نه تحلیل خودم را از گفتمان عدالت محور دولت بگویم. دیروز در خبرها خواندم که دولت به فرهنگیان از سهام عدالت به مقدار هر نفر یک میلیون تومان می دهد و این در حالی است که به اقشار به قول معروف آسیب پذیر کمیته امدادی و بهزیستی و مانند آن هر نفر پانصد تومان داده شد.

پرسش این است که در سهام عدالت هم تبعیض می شود؟

زاویه
  
آیت الله حسن زاده آملی می گفت: سالی برای تعطیلات تابستانی به شمال رفته بودیم. هر روز پس از نماز ظهر و عصر وقتی از مسجد بر می گشتم استراحتی می کردم. روزی که از نماز بازگشتم و در حال استراحت بودم بچه ها که کوچک و به طبع بازیگوش بودند سر و صدا کردند و از خواب برخاستم. از روی خشم و عصبانیت به بچه تندی کردم و حتی به مادرشان نیز اعتراض که چرا بچه را مراقبت نکردید که بتوانم استراحتی بکنم. مادر بچه حرفی نزد و معذرت خواهی کرد.


  
  

آگاه از سر درون

دوست گرامی ما آقای سید محمد حسینی نقل می کرد که شیخ محمود کیا پدری داشت که پا به سن گذاشته بود و از آن جایی که همسرش را از داده بود می خواست تجدید فراش کند. از این رو هر گاه از شمال به منزل پسرش که روحانی بود می آمد از او می خواست که پا پیش بگذارد و آستین بالا زند و برای او همسری دست و پا کند.

پافشاری های او بسیار بود و هر از گاهی مساله را پیش می کشید که تو روحانی هستی و می توانی برای من همسری پیدا و انتخاب کنی .

پسر به عللی نمی خواست و یا نمی توانست کسی را معرفی کند و اقدام به زن دادن پدر نماید.

این مساله بود تا این که  روزی پدرش از شمال به دیدن او آمد. منزلی که آقای کیا در آن جا ساکن بود در کوچه ممتاز در همان کوچه آقای حسن زاده بود. آقای کیا از شاگردان استاد نبودند ولی ارادتی خاص به ایشان داشت.

روزی با پدرش در کوچه  می رفتند که آقای حسن زاده آملی را می بیند و به پدرش می گوید: آقای حسن زاده را که شما این اندازه به وی ارادت دارید ایشان هستند.

پدر به شتاب به سوی وی می رود و عرض ادب و ارادت می کند. استاد با ایشان گرم می گیرد و به او گوشزد می کند که چرا این قدر پسر به نازنینی را اذیت می کنید. او که به شما این اندازه احترام وعزت می گذارد و همه جوره هوایت را دارد خوب نیست که شما او را اذیت کنید." ایشان پسر خوبی است ؛ اذیتش نکنید ایشان به وظایف خود آشناست.

هر دو فهمیدند که مراد آقای حسن زاده چیست و پدر آقای کیا شگفت زده می شود و از این که آقای حسن زاده از حال و احوال وی و رفتارهایش با پسر آگاه بود تعجب می کند. از این رو دیگر دست از اصرار بر نمی دارد و شرایط به گونه ای فراهم می شود که بتواند تجدید فراش کند و همسر دیگری را اختیار کند.


87/2/6::: 11:21 ص
نظر()
  

آقای سید محمد حسینی از دوستان می گوید: زمانی مستاجر پیرزنی اصیل و شریف قمی به نام عالیه خانم در قم نو بودیم. پیرزن بسیار پاکدامن و مومن و با تقوا بود. زنی به تمام معنا از زن های قمی متدین و مومن و مقید که در قم از آن ها در گذشته بسیار و در حال حاضر از آن نسل کم تر می توان یافت.

خانه ای که ما در آن مستاجر بودیم کاهگلی و خشتی بود. روز بهاری که از بیرون وارد خانه شدم دیدم که حیاط خانه از لشکر مورچگان سیاه شده است و نمی شد گام در آن گذاشت. همان طور در بیرون خانه ایستادیم. پیرزن صاحب خانه که بیرون بود وقتی آمد ما را بیرون خانه دید گفت : چه شده است؟ لشکر مورچگان را به او نشان دادم که حیاط را سیاه کرده بود.

پیرزن گفت: کاری نداشته باشید الان درستش می کنم.

آن گاه رفت وضویی گرفت و آمد و این آیه را بر آن ها خواند: حتی اذا اتوا علی واد النمل قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون ؛ زمانی که حضرت سلیمان با لشکریانش به وادی مورچگان رسید ملکه مورچگان خطاب به مورچگان بانگ برداشت که هان ای مورچگان داخل در لانه‌های خود شوید، زنهار که سلیمان و لشکریانش شما را زیر پای خود پایمال نکنند در حالی که از شما آگاه نیستند و از شما را احساس نمی کنند.». ( سوره نمل آیه  18)

آن گاه بر آن ها دمید. هنوز دمی نگذشت که همه مورچگان از حیاط خانه به لانه هایشان وارد شدند.

 


  

 

بی آن که به خاستگاه و یا انگیزه های اجتماعی بودن انسان توجه کنیم، بی گمان آدمی موجودی اجتماعی است و هیچ شکی و تردیدی در آن راه ندارد. همین مساله به عنوان انگیزه اصلی گرایش انسان به سوی اجتماع و تعاملات اجتماعی است و می کوشد تا با دیگری ارتباط بر قرار کند. کنش ها و واکنش های اجتماعی انسان بستگی به نوع برخوردها و ارتباط او دارد. این نیز برخاسته از نگرش او به هستی و جایگاه و موقعیت خود و موقعیت دیگری دارد. به این معنا که هر گونه نگرشی به انسان و هدف از آفرینش می تواند در نوع تعاملات وی تاثیر گذار باشد و کنش ها و واکنش های او را به شکلی مختلف و گاه متضاد در آورد. از این روست که شناخت نقش اساسی را در نگرش بازی می کند چنان که نمی توان از نقش احساسات و عواطف در شیوه برخوردها و کنش ها و واکنش های چشم پوشید.

ادامه مطلب


87/2/3::: 2:48 ع
نظر()
  

بی گمان انسان پیچیده ترین آفریده خداوندی در هستی است. از این روست که خداوند پس از آفریدن انسان بر خود آفرین می فرستد و می فرماید: تبارک الله احسن الخالقین. این انسان موجودی در نهایت استوا و اعتدال است. به نظر می رسد که بر خلاف ماهیات وجودی جهان نمی توان آدمی را در حوزه ماهیت تفسیر کرد. شاید اختلاف بنیادین میان مشائین و اشراقین و سپس اهل حکمت متعالی از همین پیچیدگی انسان سرچشمه گرفته باشد. به این معنا که اهل معرفت و حکمت آن گاه که به هستی می نگرند و ارسطو وار بر اساس منطق صوری به اساس هستی تامل و دقت می کنند در می یابند که همه آفریده های خداوند دارای ماهیت و جنس و فصلی هستند که از دیگری بازشناخته می شود. این گونه است که اصالت ماهیت و دیدگاه های جدیدتر پدیدار شناسی معنا و مفهوم می یابد.اصالت ماهیت

ادامه مطلب


  

در گزارش‌های تاریخی آمده است که معاویه از شیوه تاثیر بر عواطف و احساسات بسیار بهره می گرفت. نقش احساسات و عواطف در تکوین بینش و نگرش ها و ایجاد آن به اندازه ای است که قرآن به مساله عواطف توجه بسیاری می دهد.

مولفه های اصلی و اساسی نگرش عبارت است از شناخت ها و گزاره های شناختی و معرفتی شخص و گزاره های عاطفی و احساسی و رفتارهای خاص. قرآن بیان می کند که ایمان ترکیبی از شناخت ها و معرفت ها و نیز عواطف و احساسات و رفتارها و عمل است. از این روست که ایمان بی شناخت را کامل نمی شمارد؛ دانشمندان بسیاری در جهان هستند که از نظر دانشی و شناختی در مرتبه استاد مسایل اسلامی می باشند ولی ایمانی ندارند و تنها گزاره های شناختی دارند و آن را تدریس می کنند. این همان چیزی است که قرآن به عنوان : واستقینتها و حجدوا بها یاد می کند؛ یعنی به چیزی یقین کامل دارند و از نظر معرفتی و شناختی کامل هستند ولی آن را انکار می کنند ؛ زیرا عواطف و احساسات و دل ایشان متاثر از این شناخت نیست. حال اگر شناخت داشته باشد و حتی عواطف متاثر از آن باشد می بایست در عمل و رفتار نیز این شناخت و عواطف خود را نشان دهد. این است که قرآن ایمان را به عمل صالح پیوند می زند تا بیان کند که می بایست این شناخت و عواطف در حوزه عمل خود را نشان دهد. این گونه است که نگرش ایمانی شکل می گیرد.

 

آن چه در این جا مورد نظر است بهره گیری معاویه از عنصر عواطف در حوزه عمل سیاسی است. در گزارش های تاریخی آمده است که معاویه برای بهره‌گیری های سیاسی خود از حربه عواطف و احساسات خیلی سود جست.

 

وی که در اندیشه سرکوب حضرت علی(ع) بود می‌خواست تا اهالی شام معاویه را دوست بدارند و علی(ع) را دشمن شمارند. با عمروعاص در این باره گفت و گو کرد و مشورت خواست. عمروعاص به وی پیشنهاد کرد تا برای کودکان شام بره‌هایی را تهیه و اهدا کنند.

 

 معاویه چنین کرد و به کودکان شامی ‌بره‌هایی را اهدا کرد و به سربازانش گفت: به کودکان شامی این بره ها را بدهید و بگویید که این‌ها را معاویه به کودکان شامی‌ بخشیده است.

 

مدتی این کودکان با این بره‌ها زندگی کردند و از نظر عاطفی به آنها وابسته شدند. آن گاه به اشاره عمروعاص دستور داد تا این بره‌ها را بربایند و یا به عناوین مختلف از آن ها پس بگیرند و بگویند: حضرت علی(ع) این کار را کرد.

 

این شیوه ای که معاویه به کار گرفت در روان شناسی از آن به روش تأثیر گذاری عاطفی یاد می کنند؛ زیرا از نظر شناختی کودکان شامی ‌تفاوتی میان معاویه و حضرت علی(ع) نمی‌بینند؛ چون هیچ یک از آن دو را نمی‌شناسند و از دعواها و درگیری‌های سیاسی آن ها به سبب کودکی و سنشان آگاه نیستند؛ ولی همین کودکان این ظرفیت درونی را دارند که به معاویه به جهت بخشش بره‌گان علاقه‌مند شوند و از حضرت علی(ع) به سبب گرفتن و یا دزدیدن آن‌ها دشمن گردند.

 

معاویه با استفاده از روش بهره گیری عاطفی در حوزه تاثیرشناختی کاری کرد تا کودکان در آینده متاثر از آن عمل کنند. او از عواطف کودکان برای آموزش‌های شناختی خاصی در آینده استفاده کرد. این گونه است که نسلی را پدید آورد که دشمن علی (ع) بودند و به راحتی به علی (ع) و خاندانش می جنگیدند و لعنت می فرستاند و فرزندان امام علی (ع) را دشمن خویش می شمردند.

 


87/2/1::: 2:32 ع
نظر()
  
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >