به نظر می رسد که این عنوان نوعی تناقض نما باشد؛ زیرا ماهیت گفت و گو بر شکستن سکوت و سخن گفتن است. سخن گفتن و دوری از خاموشی و سکوت در سخنرانی امری روشن و بدیهی است چه برسد که اگر بخواهیم درباره گفت و گو سخن بگویم که جز با خاموشی شکستن شدنی نیست. |
پیامبرانی که خداوند از ایشان گزارش می کند کسانی هستند که مجموعه کامل بینشی و نگرشی آنان به سبب تحلیل و نقدی که همواره با آن مطرح می شود، می توانند انسان را به عنوان فرد و یا عضوی از جامعه به کمال نهایی برساند و همه ظرفیت ها و توانمندی های او را بروز و ظهور بخشد. از این روست که قرآن به عنوان کتاب هدایت و دستور عمل راهنمایی انسان فردی و جمعی به سوی کمال مطرح شده است. بر این اساس است که در آیه ای به صراحت و روشنی می فرماید: قد تبین الرشد من الغی؛ راه رشد و دست یابی به کمال از راه گمراهی و گرفتاری به نقص مشخص و روشن شده است.
آدمی از زمانی که خداوند وی را در بهشت قرار داد در این اندیشه کمال و دست یابی به آن بوده است؛ شاید این فطرت و طبیعت جست و جوگر و کمال یاب اوست که زمینه وسوسه های ابلیسی و خوردن از میوه درخت ممنوع را سبب شده است.
هنگامی که می شنویم که دیه مرد و زن یا مسلمان و غیر مسلمان برابر شده است نخستین چیزی که به ذهن اهل تدین و شریعت می آید تغییر حکم اسلامی و تعطیل آن است؛ به ویژه که هر مسلمانی بر این باور است که حلال محمد (ص) تا قیامت باقی برقرار و حرام محمد (ص) نیز چنین است . |
نور بازتاب روشنایی است. از این رو نور مهتاب را که واکنش روشنایی و تابش خورشید است، نور می نامند و در آیات قرآنی همواره از روشنایی ماه به نور تعبیر شده است: و جعل القمر نورا؛ اما روشنایی خورشید را به ضیاء و تابش تعبیر می کنند.
انذار بخشی مهمی از آموزه ها و گزاره های قرآنی را تشکیل می دهد. اگر گزاره های شناختی و آموزه های دستوری قرآن را در کنار آموزه های توصیه و تبینی آن قرار دهیم می توان گفت که آن ها به دو دسته بشارتی و انذاری بخش می شوند. هر چند که آموزه های انذاری آن درصد کم تری را تشکیل می دهند ولی این حجم انبوه از انذارها خود بیانگر مسایلی است که از جمله می توان به اهمیت آن در حوزه های تربیتی و پرورشی و آموزشی و نیز جایگاه خاص انذار راهنمایی بشر برای دست یابی به کمال اشاره کرد. به نظر می رسد که تاکید قرآن بر انذار بیانگر حالتی در انسان است که نیاز به انذار در وی را بر می انگیزد.
استاد حسن زاده آملی می فرمود: انسان در نزد پروردگار از جایگاه بلندی برخوردار می باشد. از این روست که خداوند پس از آفرینش آدم بر خود آفرین فرستاده و گفته است: تبارک الله احسن الخالقین.
انسان در پیشگاه خداوند از منزلت و کرامت والایی بهره مند می باشد، پس آن را به بهای اندک و یا بی بها نفروشیم. و چرا باید خود را ارزان بفروشیم؟
ادامه مطلب..
بی گمان معرفت های بشری و بلکه وحیانی مجموعه بی بدیلی هستند که به اشکال مختلف زبانی و نوشتاری و هنری و فن آوری به دست ما رسیده است و ما از آن ها در زندگی روزانه خویش در بیش تر موارد بی توجه به خاستگاه و چگونگی انتقال آن ها بهره می گیریم.
وجود انسانی وجودی لطیف است که در نگه داشت آن باید دقت و محافظت کامل داشت و این محافظت می بایست حتی درباره نیات نیز اعمال شود؛ زیرا انسان به نیت خود ماخوذ است: انما الاعمال بالنیات؛ اعمال انسان با توجه به نیات و مقاصدی است که در نظر دارد.
یکی از آیات مشکل و متشابهات قرآن آیه 34 سوره نساء آست که خداوند در آن می فرماید: وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا؛ مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج مىکنند پس زنان درستکار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ کرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مىکنند و زنانى را که از نافرمانى آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاهها از ایشان دورى کنید و [اگر تاثیر نکرد] آنان را ترک کنید و آنان بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آنها هیچ راهى [براى سرزنش] مجویید که خدا والاى بزرگ است. (سوره نساء، آیه 34)