بر اساس آموزه های قرآنی، عمل برای عامل است ؛ به این معنا که عمل انسانی با وجودش آمیخته می شود و در جان و هویت و وجودش تاثیر مستقیم می گذارد. از این روست که انسان خودش را می سازد. به این معنا که افکار و رفتاری که دارد حقیقت وجودی و هویت وجودی اش را می سازد و این گونه است که انسانی که در قیامت وارد صحنه می شود همان انسانی است که خود شخص خودش را ساخته است.
به سخن دیگر، انسان قیامتی سازه انسان دنیوی است؛ همان طوری که بهشت و دوزخ هر انسانی اختصاصی اوست، زیرا حورالعین و درخت و کاخ و قصور و آب و نهر و چمن و مانند آن ها، سازه هایی انسانی است که هر کسی با اعمالش ساخته است. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: الجنه قیعان؛ بهشت بیابان و دشتی است که هیچ چیزی در آن نیست و انسان با اعمال صالح خودش از تسبیحات و مانند آن ، آن بهشتش را می سازد. این گونه است که بهشت هر انسانی مطابق اعمال اوست و نوعی جزاء وفاق میان عمل و جزاء وجود دارد.(نباء، آیه 26)
خداوند بر اساس همین قاعده و اصل می فرماید: إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا؛ اگر نیکى کنید، به خود نیکى کردهاید، و اگر بدى کنید، به خود بد نمودهاید.(اسراء، آیه 7)
این لام که در «لانفسکم و فلها» تکرار شده است، لام اختصاص است. به این معنا که عمل عامل را می سازد و هر عملی از خوب و بد برای خود عامل است. پس نباید لام اول را لام نفع دانست و گفت لام دوم از باب مشاکله آمده است وگرنه باید علیها می آمد که بیانگر ضرر و زیان است.
از آیات قرآنی به دست می آید که عمل آدمی هرگز عامل را رها نمی کند؛ چون جزو ذات او می شود. از همین روست که در این آیه لام تکرار می شود تا این اختصاص عمل با عامل را بگوید.