هر روز با کسانی مواجه می شویم که مدعی هستند کسی را دیده یا از کسی شنیده اند با آدم غیب دانی مواجه شده و آن غیب دان گفته است: طالع شما باز یا بسته شده است؛ و یا می گویند: در آینده بدبخت یا خوشبختی می شوی؛ و یا می گویند: کسی بخت شما را بسته است؟ شما طلسم شده اید. حالا اگر می خواهی از این بدبختی و طلسم و مانند آن رها شوی باید فلان کار را انجام دهی که شامل ادعیه عجیب و غریب، ترکیبات و معجون های شگفت از پوست موش و گوش خر گرفته تا موی آهو و خوک سیاه و خر ماده بچه زا و تا شربت دعاخوانده و آب از چشمه فلان.
البته این غیب دانان پولی نمی خواهند ولی اگر بخواهید بخت شما باز شود بهتر است که مبلغی را در اختیارشان قرار دهید تا برای شما قربانی کند؛ برخی هم انگشتری را می گیرند و جلوی شما در پارچه بسته و وردی می خوانند و انگشتری غیب می شود. بروید دهه روزی بمانید تا در یک پارچه سبز این انگشتری به طریقی به دست شما برسد به شرط آن که این راز را بر کسی نگفته باشی. این رازهای مگو باید دفن شود تا حاجت بر آورده شود. حال بروید تا زیر پایتان علف سبز شود که ممکن است علف سبز شود ولی انگشتری در پارچه سبز هرگز به دستان نرسد.
باید گفت : برخی هم از حقایق و واقعیت هایی خبر دهند که واقعا شخص با آن در گذشته رو به رو بوده است. برخی هم می روند در مستراح و می آیند و اخباری می دهند که جز از اخبار شیاطین جنی نمی تواند باشد.
حالا پرسش بیش تر مردم این است که واقعا اینان غیب می دانند؟ آیا موکل جنی دارند؟ آیا از آینده خبر دارند؟ اگر به تعهدات ایشان عمل شود خوب است یا نه؟
در آیات قرآنی بیان شده که تنها خداوند علم غیب می داند و دیگران اگر غیب می دانند در این امر مستقل نیستند، بلکه این علم تنها برای کسانی است که خداوند به آنان یاد می دهد؛ چون اینان پیامبری و امامی و فرشته ای هستند که ماموریتی دارند.(اعراف، آیه 188، جن ، آیات 26 و 27 ؛ دخان، آیات 1 تا 4 و آیات دیگر) پس دانش و دانایی آنان نسبت به علم غیب نیز محدود به دایره ماموریت آنان است.
خداوند از زبان پیامبر(ص) نقل می کند که اگر غیب می دانستم خیر را برای خود بیش تر می کردم ؛ اما چون غیب ایشان استقلالی نیست خداوند چیزی از غیب در اختیار ایشان می گذارد که مناسب ماموریت است نه آن چیزی که دل پیامبر(ص) می خواهد. خداوند می فرماید: قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ؛ بگو : من مالک سود و زیان خود نیستم ، مگر آنچه خدا بخواهد و اگر، علم غیب می دانستم بر خیر خود بسی می افزودم و هیچ شری به من نمی رسید من کسی جز بیم دهنده و مژده دهنده ای برای مؤمنان نیستم.(اعراف، آیه 188)
پس حتی پیامبرش نیز غیب استقلالی ندارد تا برای خودش کارهایی انجام دهد که مفید و خیر باشد یا شر و بدی را از خودش دفع کند؛ چه رسد دیگران. این علم غیب دانها اگر می توانستند وضع مالی خودشان را خوب می کردند و مشکلات اخلاقی و خانوادگی و مصیبت ها را از خود دور می نمودند. پس چرا هماره در بدبختی و فلاکت روزگار می گذارنند و یا نیازهای مالی به دیگری دارند؟
البته قرآن بیان می کند که برخی از جنیان اسراری را می دزدند که مربوط به همان روز یا یک دو روز آینده است(صافات، آیات 6 تا 8؛ جن، آیات 6 تا 9) نه آینده دور و نه این که بگویند بدبخت یا خوشبخت می شوید. پس نباید به این سخنان مدعیان گوش فرا داد و بر اساس بگوید طالع ما این یا آن است.