انسان بر اساس آموزه های قرآنی، تنها در فصل سوم که فعل خداوند است، از راه آثار و مظاهر الهی خداوند را می شناسد و همین میزان نیز که مقدور انسان است، تکلیف و وظیفه انسان در شناخت خداوند است؛ اما فصل اول که ذات و فصل دوم که صفات عین ذات است، نه مقدور انسان است و نه انسان مکلف به آن.
البته با در فصل اول و دوم با مفاهیم سر و کار داریم نه با حقیقت عینی و خارجی. از این روست که درک ما در حد همان درک مفاهیم است.
باید توجه داشت که خداوند بسیط است و بسیط طوری است که یا باید همه را با هم درک کرد، یا آن که هیچ درکی نداشته باشیم؛ زیرا بسیط اجزاء ندارد تا بگوییم برخی از اجزاء آن را درک کرده ایم. از آن جایی که خداوند بسیط بی نهایت است، نمی توان با محدودیتی که داریم بسیط بی نهایت را درک کنیم؛ پس مرتبه اول و دوم ، نه مقدور هیچ پیغمبری است، نه معبود هیچ پیغمبری و نه مقصود هیچ پیغمبری.
اما مرتبه و فصل سوم که مرتبه فعل و مظاهر است، انسان به میزان ارتباط با هر مظهری به همان میزان با خداوند آشنا شده و شناخت پیدا می کند و به همان میزان معبود او خواهد بود؛ ولی باید انسان کاری کند تا مظاهر اسما و صفات الهی باشد و این گونه با رب العالمین که رب السموات و الارض یعنی هستی موجود است ارتباط برقرار کند. پس این که خداوند در سوره توحید نسبت خودش را بیان کرده ، نسبت به مظاهر در مقام سوم و مقام فعل است؛ اما در مقام ذات و هم صفات عین ذات از هر گونه ورود بر حذر داشته است و می فرماید: یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ؛ خداوند شما را از ورود به منطقه ذات بر حذر می دارد؛ زیرا این جا نفس به معنای ذات است.