کودکی دو تا چهار ساله در میان اسیران می رود. دست هایش را به ریسمان بسته اند و در صف دیگر کودکان دختر و پسر پای برهنه بر خاک سوزان گام بر می دارد. هر گام که بر می دارد سوزش خاری را در پای خویش احساس می کند.
در پیش کاروان اسیران، زنی دل شکسته و اندوهگین با سر و وضعیتی آشفته است و در پس ایشان مردی بیمار که در تب می سوزد. آسمان مهر ماه هر چند کمی از آفتاب سوزانش کاسته است ولی در این بیابان و کویر سوزان همین آفتاب لب های تنشه را می آزارد چه رسد کودکانی که چند روزی در برابر یورش دشمنان، مرگ، خون، نیزه، شمشیر و آتش خیمه ها هر روز گریه و زاری سر می دادند.
ماهی در سفر بودند و هنوز به مقصد نرسیده ، در بند اسیران شده اند. این کودکان می بایست با کاروانی جنایتکار و بی رحم حرکت کنند. سربازانی که جز خون، زخم، شمشیر و فریاد چیزی نمی شناسند. اگر گام به شتاب بر دارند فرو می افتند و اگر گام کند کنند، تازیانه را مهمان شوند.
این گونه است که دوره اسارت برای امام باقر(ع) بدترین روزهای زندگی است. او که با کاروان نهضت حسینی از مدینه به مکه و از آن جا به بیابان نینوا آمده بود، اکنون با جدی بر سر نیزه از پیش و پدری بیمار و در بند از پس به زور سر نیزه و تازیانه به سوی کوفه پیش رانده می شود. از آن همه محبت به ذوالقربی اهل بیت (ع) جز تازیانه، نیزه، شمشیر، اهانت، خشم و ناسزا ندیده و نشنیده است.
کربلا برای امام باقر(ع) تجلی پشت کردن امت از پیامبر(ص) و فرمان خداوندی است. روزی است که تمام بغض و خشم و کینه عربی بر سر پیامبری مهربان و راهنمای راستگو و رهبری خدایی فرو می ریزد. اکنون گویی برای امت اسلام ، زمانه انتقام از مهرورزی پیامبر و کوفه و کربلا و شام هنگامه به بار نشستن هزاران حقد و کینه به خدای یکتا و پیامبری مهربان و فداکار است.
این کودک تا آخر عمرش هماره می پرسید: چه شد که محبت و عشق پیامبر (ص) و فرمان خداوندی به دوستی با اهل بیت (ع) را، این گونه امت پاسخ داده اند؟!
این پرسشی است که هنوز در گوش زمان می پیچد و پاسخی به آن داده نشده است. به دل هایمان مراجعه کنیم بنگریم تا ما چه پاسخی به فرمان محبت خداوندی و مهرورزی پیامبری داریم؟ آیا ما هم در عمل با نافرمانی مدنی و غیر مدنی و سرپیچی از پیروی و تبعیت از آنان، در عمل پاسخی نادرست به فرمان عشق و مهر خداوندی و پیامبری نمی دهیم؟ آیا با اعمال ناروا و کارهای خلاف فرمان ایشان، در عمل خنجر بر دل هایشان وارد نمی سازیم؟