به انسان از دو زاویه می توان نگریست و ارزش گذاری کرد: 1. زاویه مادی دنیوی؛ 2. زاویه معنوی اخروی.
بر اساس نگره نخست ، انسان همانند یکی از چیزهایی است که در دنیا قرار دارد. با این تفاوت که نسبت به جماد و نبات و حیوان، انسان یک درجه برتر و بالاتر است؛ زیرا توانایی زندگی مسالمت آمیزتری را نسبت به دیگر موجودات دنیا دارد. البته برخی در همین توانمندی تشکیک کرده و گفته اند در میان جانداران روی زمین، میکروب ها و ویروس ها و باکتری های از قدرت سازواری و سازگاری بیش تری برخوردارند و بهتر می توانند از تغییر موقعیت و وضعیت بهره برند و با سازواری خود را برای شرایط جدید آماده سازند.
به هر حال، بر اساس نگرش مادیگرایانه، انسان موجودی است که بهتر می تواند از زندگی دنیوی بهره برد. ارزش چنین انسانی بر اساس زینت های دنیوی سنجیده می شود و هر کسی که بیش تر از مادیات بهره مند می شود، بزرگ تر، عظیم تر، ارزشمندتر و به یک معنا انسان تر است. پس کرامت انسانی در همین مادیات است. از آن جایی که در جهان چیزی با ارزش تر از زر و سیم نیست، انسان با زر و سیم سنجیده و ارزش گذاری می شود و شخص و شخصیت هر کسی بر پایه آن کرامت و شرافت می یابد. این گونه است که انسان با جماد مقایسه و سنجیده می شود. شاید این اصطلاح را بارها شنیده اید که وقت برتر و بالاتر از طلا است. مراد این است که وقت یک انسان با طلا و زر مقایسه می شود؛ ولی چرا بالاتر است؛ چون می بایست برای بیش تر جمع کردن زر و سیم تلاش کند و فرصت و وقت ارزشمند خود را به کاری جز زر و سیم اندوزی هدر ندهد؛ نه این که برتر از آن است و برود برای آخرت تلاش کند؛ زیرا در چنین نگره و نگرشی اصولا آخرت جزو موهومات است و هیچ معنا و مفهوم ندارد و فاقد حقیقت و واقعیت است.
نگرش دیگر نگرشی الهی و توحید است که به جهان غیب از جمله خدا و فرشتگان و قیامت و آخرت اعتقاد دارد. در این جهان بینی ، ارزش انسان به اموری دیگر از جمله خلافت الهی و کرامت و شرافت اکتسابی برخاسته از عبادت و تقوا و اخلاق است. این گونه است که انسان زمانی ارزشی پیدا می کند که تقوای الهی را کسب کند و اهل اخلاق الهی شود و خدایی و متاله گردد.
در نگاه اول، انسان نه تنها از مقام حیوان و چارپایان فروتر است بلکه حتی از گیاه و نبات نیز فروتر بوده و در مقام جماد است؛ زیرا ارزش انسان به سنگ و فلزات سنجیده می شود که مثلا زر و سیم است.