دشمنان اسلام و مسلمین برای رسیدن به اهداف خویش از هر ابزار و سازوکاری بهره می گیرند و بر اساس قاعده «هدف وسیله را توجیه می کند» رفتار می کنند.
مجموعه اتهامات و افتراهایی که در طول تاریخ بشریت از سوی دشمنان اسلام و مسلمین علیه آنان به کار رفته شامل اتهام هایی در عرصه هایی مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جنسی و غیر آن ها بوده است. این اتهام عبارتند از :
1.اتهام سیاسی : دشمنان با آن که خود اهل استکبار و تکبر و کبریا هستند، ولی پبامبران و مومنان را به این امر متهم می کنند؛ یعنی چیزی که خود شایسته این عناوین هستند به پیامبران نسبت می دهند در حالی که پیامبران بر این باورند که کبر و کبریایی تنها شایسته خداوند است و هیچ موجود و مخلوقی نباید صفت کبر و کبریایی را برای خود بپذیرد؛ یعنی تنها صفت و فضلیتی است که برای غیر خدا زشت و بد است(جاثیه ، آیه 37) و هر کسی که این صفت را بجوید خود را خوار و ذلیل کرده است. به هر حال، دشمنان در مقام افترا و اتهام زنی در حوزه سیاسی پیامبران را به بزرگ طلبی متهم می کنند و می گویند که اینان می خواهند در حوزه اجتماعی و سیاسی بر دیگران بزرگی کنند و تکبر و کبریایی را دنبال می کند. خداوند درباره این اتهام می فرماید: قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا وَتَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیَاء فِی الأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَکُمَا بِمُؤْمِنِینَ؛ گفتند: «آیا به سوى ما آمدهاى تا ما را از شیوهاى که پدرانمان را بر آن یافتهایم بازگردانى، و بزرگى در این سرزمین براى شما دو تن باشد؟ ما به شما دو تن ایمان نداریم.»(یونس، آیه 78) فرعون مستکبر درباره حضرت موسی(ع) یک افترا و اتهام سیاسی را این گونه مطرح می کند: قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ یُرِیدَانِ أَن یُخْرِجَاکُم مِّنْ أَرْضِکُم بِسِحْرِهِمَا وَیَذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلَى؛ فرعونیان گفتند: «قطعاً این دو تن ساحرند [و] مىخواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند، و آیین والاىِ شما را براندازند.»(طه، آیه 63) در این آیه مطرح می شود که هدف حضرت موسی(ع) اشغالگری سرزمینی و سلطه و چیره شدن بر مصر و حکومت و حاکمیت آن است.
2. اتهام اقتصادی: از جمله اتهاماتی که پیامبران می زنند، اهداف اقتصادی در پس دعوت و ادعای رسالت است. دشمنان می گویند که پیامبران برای آن فعالیت می کنند تا از مردم پولی بگیرند و وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشند. از این روست که خداوند بر اساس آیات قرآنی از پیامبران نقل می کند که هرگز اجر و مزدی در ازای انجام رسالت نمی خواهند. از این روست که این جمله از سوی پیامبران بارها تکرار می شود: وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ، و بر این [پیامبرى] از شما مزدى نمىخواهم، مزد من جز بر پروردگار جهانیان نیست.(شعراء، آیات 109 و 127 و 145 و 164 و 180 و نیز نگاه کنید: انعام، آیه 90؛ هود،آیات 29 و 51؛ فرقان، آیه 57؛ ص ، آیه 86؛ شوری، آیه 23) با این همه حتی به پیامبران از جمله پیامبر(ص) اتهام خیانت در مسائل اقتصادی را مطرح می کنند . از این روست که خداوند در دفاع از پیامبرش می فرماید: وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّ وَمَن یَغْلُلْ یَأْتِ بِمَا غَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ؛ و هیچ پیامبرى را نَسِزَد که خیانت ورزد، و هر کس خیانت ورزد، روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید آن گاه به هر کس [پاداش] آنچه کسب کرده، به تمامى داده مىشود، و بر آنان ستم نرود.(آل عمران، آیه 161)
3.اتهام جنسی: این اتهام جنسی نسبت به حضرت سلیمان(ع) مطرح شده است و هم چنین درباره یکی از همسران پیامبر(ص) نیز از سوی منافقان و دشمنان طرح می شود که خداوند به آن پاسخ می دهد: إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ؛ در حقیقت، کسانى که آن بهتان [داستان افک] را [در میان] آوردند، دستهاى از شما بودند. آن [تهمت] را شرّى براى خود تصوّر مکنید بلکه براى شما در آن مصلحتى [بوده] است. براى هر مردى از آنان [که در این کار دست داشته] همان گناهى است که مرتکب شده است، و آن کس از ایشان که قسمت عمده آن را به گردن گرفته است عذابى سخت خواهد داشت.(نور، آیه 11؛ و نیز نگاه کنید تا آیات 19 و روایات تفسیری) این اتهامات در کتبی هم چون آیات شیطانی سلمان رشدی مرتد و ملعون تکرار شده است.
4.اتهام روانی: از دیگر اتهاماتی که به پیامبران زده می شود، اتهام روانی است؛ به این معنا که آنان تحت سلطه جنیان بوده و مجنون و روانی هستند از تعادل روانی برخوردار نیستند. خداوند نقل می کند: وَقَالُواْ یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ؛ و گفتند: «اى کسى که قرآن بر او نازل شده است، به یقین تو دیوانهاى.(حجر، ایه 6؛ و نیز نگاه کنید: شعراء، آیه 27؛ صافات، آیه 36؛ دخان، آیه 14؛ ذاریات، آیه 39؛ طور، آیه 29؛ قمر، آیه 9؛ قلم، ایه 51)
خداوند در آیات قرآنی بیان می کند که هدف از این اتهام زنی متفاوت و متنوع است؛ اما هدف کلی آنان شامل:
1. دور کردن مردم از پیرامون پیامبران و مومنان؛ 2. حفظ سنت ها و آداب باطل؛ 3. تغییر آیین و گفتمان اسلامی و مخدوش کردن آن؛ 4. بازگرداندن پیامبران و مومنان به آیین گذشتگان: خداوند می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ یَرُدُّوکُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر از فرقهاى از اهل کتاب فرمان برید، شما را پس از ایمانتان به حال کفر برمىگردانند.(آل عمران، آیه 100 ) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر از کسانى که کفر ورزیدهاند اطاعت کنید، شما را از عقیدهتان بازمىگردانند و زیانکار خواهید گشت. (آل عمران، آیه 149) از این دو آیه به دست می آید که اهل کتاب نیز همانند کافران و مشرکان چنین آرزوی دارند که مسلمانان دست از دین بردارند. از این روست که حتی شرک مشرکان را اهل کتاب بهتر از اسلام مسلمانان می دانند و می گویند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاً؛ آیا کسانى را که از کتابِ [آسمانى] نصیبى یافتهاند ندیدهاى؟ که به «جِبت» و «طاغوت» ایمان دارند، و در باره کسانى که کفر ورزیدهاند مىگویند: «اینان از کسانى که ایمان آوردهاند راهیافتهترند.»(نساء، آیه 51) از همین روست که هدف و فلسفه تمام اتهام زنی و تلاش های اهل کتاب و کافران بازگرداندن مومنان به آیین گمراه پیشین است: وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ؛ و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمىشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى. بگو: «در حقیقت، تنها هدایتِ خداست که هدایت [واقعى] است.» و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد، باز از هوسهاى آنان پیروى کنى، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت.(بقره، آیه 120)
هم چنین خداوند در آیه 20 سوره کهف می فرماید: إِنَّهُمْ إِن یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا؛ چرا که اگر آنان بر شما دست یابند، سنگسارتان مىکنند یا شما را به کیش خود بازمىگردانند، و در آن صورت هرگز روى رستگارى نخواهید دید.»