خداوند خودش را به دو نام و صفت می نامد و می ستاید: گاه می فرماید: مالک یوم الدین؛ مالک حقیقی روز جزا و پاداش در قیامت. این مالکیت خداوند حقیقی است و مانند مالکیت ما اعتباری نیست؛ ما انسان ها حتی مالک جان خود نیستم؛ از این روست که می میریم؛ زیرا اگر مالک بودیم دیگری در ما تصرف نمی کرد و مرگ و زندگی ما دست خودمان بود؛ در حالی چنین نیست. خداوند به ما می گوید: مالک حقیقی روز جزا و قیامت و آخرت خداست. این مطلب را زمانی می گوید که نخست می فرماید: الحمدلله رب العالمین؛ حمد و ستایش تنها از آن خداوندی است که پروردگار جهانیان است. تاکید بر دو عنوان رب العالمین و مالک یوم الدین؛ از آن روست که این دو عنوان مهم ترین اثر را در فلسفه و سبک زندگی ما دارد؛ زیرا آفریدگاری هر چند در نظام هستی بسیار مهم است؛ ولی تاثیر تربیتی و تغییر سبک زندگی انسان تاثیر چندانی ندارد؛ آن چه بسیار تاثیر گذار است، همین ربوبیت و پروردگاری است که به معنای آن که خداوند هیچ چیز را به حال خودش رها نکرده و پس از آفرینش، به پرورش آنان پرداخته و برای هر چیزی کمالی در نظر گرفته که با پروردگاری خداوند آن چیز به کمالش می رسد. پس جهان بیهوده و عبث و بی هدف و حکمت آفریده نشده است و انسان و جهان به حال خود رها نشده اند که انسان محور برای تشریع و قانونگذاری بشود، بلکه خداوند خودش برنامه و راهی دارد که باید از آن بگذرد و به کمالش برسد. از سوی دیگر چون انسان دارای اراده و اختیار و انتخاب است، باید خودش یکی از راه های صعود و سقوط را انتخاب کند؛ پس اگر با اراده خود بر خلاف تشریع الهی حرکت کند، سقوط می کند و این سقوط بدون مجازات نخواهد بود. پس اگر انسان سبک زندگی خود را بر اساس آموزه های الهی انجام ندهد در قیامت مجازات خواهد شد. از این روست که خداوند بر دو اصل مهم تربیتی در مورد انسان یعنی رب العالمین و پروردگار دو سرای دنیا و آخرت و مالک یوم الدین تاکید دارد.
نام و صفت دیگری که خداوند بر آن تاکید دارد، عنوان و صفت مَلِک الناس است؛ یعنی خداوند افزون بر مالکیت ، ملک و شاه مردمان نیز است. ملک کسی است که مالک همه هستی کسی است. پس خداوند مالک جسم و جان و روح و روان مردم است و چه بخواهند و چه نخواهند در ملک خداوند هستند و هرگز با همه آزادی خودشان آزادی مطلق ندارند : این همان بین الامرین میان جبر و اختیار است.
هر کسی بخواهد بر چیزی مسلط شود باید نخست ملک شود. حتی اگر انسانی بخواهد بر مردم چیره شود باید ملک و مالک شود تا بی آن که فشاری به خودش بیاورد دیگران در خدمتش باشند. از همین روست که چون خدا مالک و ملک مردم است، همه هستی خواسته و ناخواسته جنود و لشکر خداوند می شوند. این شیطان از جنیان نیز همین گونه است و او نیز خواسته و ناخواسته در خدمت حکمت و فلسفه الهی در آفرینش است.