فرق میان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) با دیگر مردمان در این است که آنان خودشان راه و راه ساز هستند؛ در حالی که دیگران باید در راهی که پیامبر(ص) ساخته حرکت کنند و در صراط مستقیم آنان بمانند تا به کمال برسند. از این روست که در دعا آمده است: «أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَم»؛ یعنی شما همان بزگراه دارای قوام و استقامت هستید.
بر اساس این که چهارده معصوم(ع) بزرگراه را می سازنند، از همین رو، سیره آنان در قول و فعل و تقریر که در قالب سنت به ما رسیده ، راه مستقیم می شود. پس آنان مهندسان راه سازی الهی هستند و این مهندسی آنان بر اساس تعلیم خاص الهی بوده است. خداوند می فرماید: وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَم؛ و تو را آن چه را که نمی دانستی تعلیم داد.(نساء، آیه 113)
البته بر اساس توحید افعالی ، مهندس واقعی و حقیقی همان خداوند است؛ و معصومان(ع) چون از این راهی که خداوند ساخته عبور می کنند این راه برای دیگران قابل رویت و دیدن می شود. به یک معنا مهندس خدا و به یک معنا معصومان (ع) هستند که مظاهر مهندسی تمام و کمال خداوند هستند. از این روست که نسبت دادن به خدا از باب حقیقت و به معصومان (ع) از باب مظهریت و رقیقه است. از همین رو خداوند می فرماید: صِراطِ اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ؛ راه خدایی است که برایش آن چه در آسمان ها و زمین است.
هدف از حرکت در راه ساخته شده معصومان (ع) یک حرکت همانند سیر و سفر نیست، بلکه یک حرکت همانند صیرورت و شدن است. به این معنا که یک انقلاب و دگرگونی درونی اتفاق می افتد.
از آن جایی که در هستی تنها معصومان(ع) مظاهر اتم و اکمل خداوند هستند، دیگران ابن سبیل و در راه مانده اند و باید تا صیرورت و انقلاب کامل این کدح وتلاش ادامه یابد.(انشقاق، آیه 6) از همین روست که تنها معصومان هستند که حق مدار آنان می گردد، در حالی که دیگران باید در مدار حق بگردند. در روایت است: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ مَعَهُ حَیْثُ مَا دَار؛ علی با حق و حق با علی است و حق دور علی می گردد و هر جا علی می گردد حق همان جا می گردد». پس ضمیر در «یَدُورُ» به حق برمیگردد؛ یعنی «یَدُورُ الحَقّ مَدارَ علیٍّ حَیْثُ مَا دَار عَلیّ».