خداوند در آیه 51 سوره شوری می فرماید: وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ؛ و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه] وحى یا از فراسوى حجابى، یا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید. آرى، اوست بلندمرتبه سنجیدهکار.
از این آیه به دست می آید که برای بشر جز این سه راه برای ارتباط با خداوند وجود ندارد؛ نه این که خداوند راهی دیگر ندارد؛ از همین رو، تاکید می کند که برای بشر نیست که با خداوند جز از این سه راه تکلم داشته باشد. این بدان معناست که انسان ظرفیتی دارد و نمی تواند بیش از ظرفیت خود چیزی را بردارد. این نقص در انسان است که جز این سه راه نمی تواند با خداوند سخن داشته باشد.
از میان سه راه، یک راه بی واسطه است که در آن حجابی چون درخت یا رسولی چون جبرئیل نیست و انسان در مرتبه و درجه ای است که بی واسطه از خداوند وحی دریافت می کند. البته در آن دو مورد که واسطه است، این واسطه همانند ابزار عمل می کند و این گونه نیست که خودش واسطه مستقلی باشد، بلکه مظهری است که خداوند در آن ظهور می کند. از این روست که واسطه دیده نمی شود و این درخت و یا جبرئیل نمی گوید: خدا می گوید بلکه خدا مستقیم از راه مظهر سخن می گوید.
از مواردی که خداوند بی واسطه وارد شده و تعلیم داده است؛ تعلیم حضرت آدم(ع) به اسمای الهی بوده است. از همین روست که همه فرشتگان حتی فرشتگان مقربی چون حضرت جبرئیل(ع) از آن خبری نیافت و همگی اظهار جهل کرده و خداوند به حضرت آدم(ع) فرمان می دهد تا درباره آن گزارشی به صورت خبر و انباء بدهد نه آن که تعلیمی چون تعلیم لدنی داشته باشد.(بقره، آیات 31 و 32)
این سه حالت ، همان طوری که در بیداری اتفاق می افتد در خواب و منام نیز این سه حالت ممکن اتفاق افتد و شخصی چون حضرت ابراهیم خلیل(ع) یا پیامبر(ص) در خواب بی واسطه یا با واسطه خدایش با او سخن گوید و وحی کند.