گناهان دارای اقسام و انواعی هستند. از یک نظر گناهان را به گناه کبیره و صغیره تقسیم می کنند و از یک نظر دیگر آن ها را به گناهان زود حساب و دیر حساب تقسیم می کنند. مراد از زود حساب یعنی در همین دنیا به حساب آن ها رسیدگی شده و مجازاتی در همین دنیا نصیب اشخاص گناهکار می شود؛ اما گناهان دیر حساب گناهانی است که مجازات آن ها به آخرت گذاشته شده و تاخیر در مجازات رخ می دهد.
البته اصطلاح دیگری برای همین گناهان است که به گناهان با عذاب استیصال و غیر استیصال از آن ها یاد می شود؛ زیرا برخی از گناهان است که خداوند عذابی را می فرستد که ریشه گناهکار را می کند و می سوزاند و دیگر اجازه بقا به او در دنیا نمی دهد. اما برخی از گناهان است که موجب ریشه کنی نمی شود و عذاب در آخرت تحقق خواهد یافت.
خداوند در قرآن از این نوع اخیر با عنوان امهال یاد کرده است؛ یعنی گناهانی که موجب استیصال نمی شود، بلکه به شخص مهلت داده می شود تا درجه درجه وضعیت خود را بدتر کند و از همین رو نه تنها ابزارهای دنیوی از دست وی گرفته نمی شود بلکه همه نوع امکانات به وی داده می شود که حقیقت باطنی خود را به طور کامل آشکار سازد. از این حالت گناهکار به حالت امهال و استدراج یاد می شود.
پس باید گفت که استیصال به معنای ریشه کنی گناهکار و امهال و استدراج به معنای مهلت بخشی و امکانات بخشی به گناهکار دو نوع برخورد با گناهکار است که بر اساس نوع گناه این استیصال و امهال و استدراج انجام می گیرد.
نتیجه آن که یکی از تقسیم بندی های گناه ، تقسیم آن به گناه استیصال و گناه امهال و استدراج است. عذاب استیصال به گونه ای است که بدون مهلت دادن به کسی نازل می شود و باید این را هم متذکر شد که این عذاب در مورد افراد غیر قابل اصلاح صورت می گیرد و هدف از نزول آن ، این است که به حکم فرمان خداوندی آن گناهکارباید ریشه کن شود . یکی از گرو ه هایی که مستحقّ این عذاب می باشند ، کسانی هستند که نعمات الهی را ناسپاسی کرده و در راهی که او فرمان داده مصرف نمی کنند .(نگاه کنید: تفسیر نمونه ، ج14 ،ص288 و ج17 ، ص159)
تمام اقوامی که به سبب مخالفت با پیامبران دچار عذاب های الهی شدند، گرفتارعذاب های استیصال شدند. از مهم ترین خصوصیت این دسته از گناهان این است که خشم خداوند را در دنیا موجب شده و خداوند بدون هیچ مهلتی این گناهکاران را در همین دنیا مجازات می کند. اما عذاب های استدراج و امهال گناهانی است که مجازات آن ها به آخرت موکول شده است.
علامه طباطبایی درباره سنت استدراج در ذیل آیه 182 سوره اعراف وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» می فرماید: «استدراج در لغت به معنای این است که کسی در صدد برآید پله پله و به تدریج از مکانی یا مقامی بالا رود یا پائین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود. لکن در این ایه قرینه مقام دلالت دارد بر این که منظور نزدیک شدن به هلاکت است یا در دنیا و یا در آخرت. و این که استدراج را مقید کرد به راهی که خود آنان نفهمند، برای این است که بفهماند این نزدیک کردن آشکارا نیست، بلکه در همان سرگرمی به تمتع از مظاهر زندگی مادی مخفی است، در نتیجه ایشان با زیاده روی در معصیت پیوسته به سوی هلاکت نزدیک می شوند، پس می توان گفت : استدراج تجدید نعمتی بعد از نعمت دیگری است تا بدین وسیله التذاذ به آن نعمت ها ایشان را از توجه به وبال کارهایشان غافل بسازد.» (ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 8، ص 454){
سنت امهال: امهال یعنی مهلت دادن، خداوند متعال برای رعایت یک سلسله مصالحی که ما از برخی از آنها نا آگاهیم در عقوبت اهل باطل تعجیل نمی کند بلکه به آنان فرصت و مهلت می دهد. اموری را در حد درک بشری می توان به عنوان فلسفه امهال نام برد:
1. ازدیاد در گناه و عذاب الهی: خداوند در سوره مبارکه آل عمران آیه 178 چنین می فرماید: « وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ ِلأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ و البته نباید کسانی که کافر شده اند تصور کنند این که به ایشان مهلت می دهیم برای آنان نیکوست، ما فقط به ایشان مهلت می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و آنگاه عذابی خفت آور خواهند داشت» ؛ یعنی خداوند به کفار مهلت می دهد و این مهلت در حقیقت یک بستر آزمایشی است که انها خود را در آن محک بزنند. اما آنها به سوء اختیار خود راه گمراهی را بر می گزینند و فریب امهال الهی را می خورند و غرق در گناه می شوند. به بیان دیگر این ازدیاد گناه، نتیجه و عاقبت غفلت آنها از هشدارهای خداوند است.
2. فرصت توبه و بازگشت: اگر خداوند در عقاب ظالمان تعجیل کند و فرصت توبه و اصلاح به آنان ندهد، اولا انسانی باقی نمی ماند که از عقوبت دنیوی سالم بماند و ثانیا با نبود فرصت توبه، روح ناامیدی بر مردم حاکم می شود. خداوند در سوره فاطر آیه 45 می فرماید: لَوْ یُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصیرًا اگر خدای متعال مردم را به آنچه می کنند مؤاخذه می کرد، هیچ جنبنده ای را بر پشت زمین باقی نمی گذاشت ولی مؤاخذه انان را تا سرآمدی معین به تأخیر می اندازد و چون سرآمدش در رسد خدا به کار بندگانش بیناست.
بنابراین امهال و استدراج نسبت به برخی از گنهکاران مقدمه عذاب سخت الهی است و نسبت به برخی دیگر سبب توبه و بازگشت به سوی رحمت الهی باشد .
از نظر آموزه های وحیانی اسلام برخی از گناهان موجب عذاب استیصال است که در آیات و روایات آمده است؛ البته برخی از گناهان است که هر چند شخص گرفتار عذاب استیصال نمی شود و ریشه گناهکار کنده نمی شود؛ ولی مستحق مجازاتی می شود که باید در دنیا تحمل کند.
به سخن دیگر، گناهان زودکیفر بر دو دسته است: 1. عذاب های استیصال که ریشه گناهکار از روی زمین کنده و گناهکار نابود و هلاک می شود؛ 2. عذاب هایی غیر استیصالی ولی زود کیفر که شخص در همین دنیا مجازاتی را باید تحمل کند و بلایایی بر سرش بیاید. از مهم ترین مصادیق عذاب های غیر استیصالی زود کیفر در دنیا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. بغی و شورش و تجاوز علیه حکومت عادل اسلامی: اگر کسی علیه حکومت عادل اسلامی قیام و شورش کند و اسلحه دست گیرد ، به عنوان گناه استیصال در همین دنیا مجازات خواهد شد. به این معنا که باغی در همین دنیا کیفر خواهد دید؛
2. عاق والدین: این که والدین بر فرزند خشم گیرند و او را به سپس آزردن و ناسپاسی عاق کنند، آن فرزند در همین دنیا به سرعت کیفر خواهد دید و مجازاتش به آخرت تاخیر نمی افتد؛
3. ستم به مردم: ظلم به مردم به ویژه کسی که قدرت و توان دفاع از خود ندارد، و تنها خداوند وکیل و ولیّ اوست موجب می شود که نفرین و دعایش در همین دنیا پاسخ داده شود و آه مظلوم او را گرفتار عذاب استیصال کند؛
4. ناسپاسی نسبت به خوبی دیگران: انسان باید پاسخ خوبی دیگران را به خوبی دهد ؛ خداوند می فرماید: هل جزاء الاحسان الا الاحسان؛ آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟! حال اگر کسی پاسخ نیکی دیگری را به بدی دهد خداوند او را در همین دنیا کیفر می کند و مجازاتش را به تاخیر نمی اندازد.
پیامبر خدا(ص) درباره این مصادیق عذاب های زود کیفر در دنیا فرمودند: «سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا می رسد و به آخرت نمی افتد: آزردن پدر و مادر، زورگویی و ستم به مردم و ناسپاسی نسبت به خوبی های دیگران.» (ترجمه میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، ج 4، ص 1903، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، قم)
و در جایی دیگر فرموده است:اثنان یعجلهما الله فی الدنیا البغی و عقوق الوالدین؛ دو چیز را خداوند در این جهان کیفر می دهد : بغی ، و ناسپاسی و عاق پدر و مادر.(نهج الفصاحه ص 165 ، ح 58)