انسان می بایست در انتخاب هر کاری تمام همت خویش را مبذول دارد تا از بهترین نقشه، ابزار و منابع مادی استفاده کند. اما بهترین ها از نظر اسلام چند ویژگی دارد که از جمله مهم ترین آن ها عناوینی چون طیب و حلال است. طیب بودن به معنای پاکی ذاتی است به معنای سازگاری با تن و روان آدمی است. این که در آیات قرآنی از طیبات سخن به میان آمده حال در غذا (بقره، آیات 57 و 172) و همسر (نور، آیه 26) و مانند آن ها به معنای هر چیزی است که از نظر ذاتی خبیث و پلید نیست(اعراف، آیه 157)، بلکه سازگار با تن و روان آدمی است.
دومین ویژگی مهم همان حلال بودن است. خداوند در آیاتی از جمله همین آیه 157 سوره اعراف بیان می کند که ارتباط تنگاتنگی میان طیب بودن و حلال بودن و نیز خبیث بودن و حرام بودن است. به این معنا هر چیزی که طیب و با تن و روان آدمی سازگار است، حلال و هر چیزی که خبیث و با تن و روان انسان ناسازگار است، حرام شده است. از همین روست که در اصول فقه این قاعده مطرح است که احکام شرعی تابع مصالح و مفاسدی است که در متعلق احکام است؛ یعنی چون فلان چیز برای انسان مفید و سازگار و به مصلحت است حلال و فلان چیز به سبب همان مفسده و ناسازگاری حرام شده است. هر چند که این مساله در همه احکام نیست و عمومیت ندارد، ولی اکثریت دارد.
البته باید توجه داشت که گاه حلال و حرام به سبب عناوین عارضی دیگر است و تنها اصل طیب و خبیث بودن موجب حلیت و یا حرمت نمی شود؛ زیرا گاه چیزی طیب است ، ولی چون ملک شخص نیست به عناوینی چون غصب در آن دخیل شده است، آن چیز حرام می شود، مانند نان طیبی که از راه دزدی در اختیار باشد یا مالی که از راه ربوی به دست آمده باشد. البته اگر دقت ملکوتی برای آدمی باشد دانسته می شود که همین نیز نوعی خباثت عرضی کسب کرده است، یعنی مانند آبی است که از مجرای ناپاک جاری شده باشد که در این صورت آن آب نیز ناپاک می شود و خباثتی بر آن عارض می شود.
اسلام خواهان آن است که هر بنایی که گذاشته می شود از اموال حلال و طیب باشد و عنوان حلال و طیب مهم ترین عناوینی است که باید درهر کاری مورد توجه قرار گیرد. حتی اگر انسان خانه ای می سازد باید همه مصالح آن حلال و سازگار با آن خانه باشد و از مصالحی استفاده نشود که از کیفیت خوب و مناسب برخودار نیست و در آن حلال و حرام رعایت نشده باشد. اگر یک خشت حرام در خانه ای راه یابد کل ساختمان را تباه می کند و فرو می ریزد. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: اتقوا الحجر الحرام فی البنیان فانه اساس الخراب؛ از استعمال سنگ حرام در ساختمان بپرهیزید که مایه ویرانی است.(نهج الفصاحه ص 162 ، ح 38)
اگر یک سنگ حرام موجب تباهی و خرابی و ویرانی یک ساختمان می شود، حالا بنگرید کسی که با لقمه حرام بنیاد خانه زندگی را می گذارد و نطفه ای که با آن فرزند پدید می آید از لقمه ای حرام باشد؛ بلکه با همین لقمه حرام بنیان فکر و عمل خودش را می سازد که جز تباهی و خرابی چیزی به بار نمی آورد؛ زیرا همین لقمه است که در معده هضم شده و در خون جریان می یابد و به مغز و قلب می رود و ذهن و قلب را تغذیه می کند. وقتی درختی با سم تغذیه شده باشد موجب می شود تا برگها و شاخه ها و میوه هایش نابود شود؛ هم چنین قلب و مغزی که با سم حرام تغذیه شود، فکر و عملی باطل از آن می روید که جز خرابی و تباهی دنیا و آخرت میوه ای نمی دهد.
با نگاهی به فرموده های امام حسین(ع) که به لشکریان کوفی و شامی یزید خطاب کرده و فرموده است شکم هایتان انباشته از لقمه های حرام است و دیگر قلب و دل شما سنگ شده و آب نرم تقوا و اسلام در آن نفوذ نمی کند، دانسته می شود که تا چه اندازه یک لقمه حرام تاثیر گذار خواهد بود. بچه ای که با یک لقمه حرام ایجاد می شود خود موجب خرابی خود و خانواده خواهد شد و دین و دنیا خود و دیگران را خراب می کند.