از نظر آموزه های قرآنی هر کسی اهل ایمان و تقوای شرعی نخواهد بود و از همین رو، نمی تواند از راه عبودیت ایمانی به تقوای الهی شرعی و مراتب عالی از جمله کشف الغطاء و علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین دست نخواهد یافت؛ زیرا خداوند در آیات 2 و 3 سوره بقره می فرماید: ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ؛ این کتاب، هیچ شکى در آن نیست، راهنماى پرهیزگاران است. آنان که به غیب ایمان مى آورند، و نماز را بر پا مى دارند، و از آنچه به ایشان روزى داده ایم انفاق مى کنند.
خداوند در این آیات می فرماید تنها کسانی از هدایت قرآن بهره مند خواهند شد و این کتاب به عنوان شفای بیماری های اعتقادی و روحی و روانی و حتی جسمی مردمانی خواهد بود که متقین باشند؛ یعنی خودشان به جایی رسیده باشند که تقوا جزو ملکه بلکه مقوم و مقام آنان شده باشد. پس این طوری نیستند که هر از گاهی تقوا داشته باشند بلکه هماره در زندگی خود تقوا دارند. این تقوا همان تقوای است که در فطرت همگان به ودیعت گذاشته شده است؛ زیرا در فطرت هر انسانی عدالت خواهی و عدالت محوری، صداقت و امانت و وفا به عهد و پیمان نهاده شده است. پس کسانی که این تقوای فطری را دارند زمینه آن را دارند تا به سبب عادت کردن به محدودیت های فطری تقوایی آمادگی آن را دارند تا دست از فجورهای دیگر بردارند و به محدودیت های سخت تر شرعی چون نماز اول وقت، روزه و حج و جهاد با همه انواع و اقسام آن و مانند آن ها تن دهند و به سبب معرفت به جلال الهی از دوزخ وی هراسان و خوفناک هستند و از فجور کناره می گیرند و این گونه است که به چیزهایی که در غیب است و نادیدنی است ایمان آورده و به کارهای دیگری چون انفاق می پردازند.
در حقیقت، خداوند در این آیات می فرماید که کسانی که اهل تقوای فطری هستند، زمینه بهره برداری از ایمان را خواهند داشت؛ از این روست که با فعل ماضی ایمان می آورند و انفاق می کنند، نشان می دهد که تقوای فطری بستر تقوای شرعی می شود که از راه وحی و الهام شریعت به آنان می رسد؛ در حالی که همین آیات برای بی تقوایان فطری موجب افزایش کفر می شود: خداوند درباره نقش دوگانه آیات قرآنی می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ؛خداى را از این که به پشه اى- یا فروتر [یا فراتر] از آن- مَثَل زند، شرم نیاید. پس کسانى که ایمان آورده اند مى دانند که آن [مَثَل] از جانب پروردگارشان بجاست ولى کسانى که به کفر گراییده اند مى گویند: «خدا از این مَثَل چه قصد داشته است؟» [خدا] بسیارى را با آن گمراه، و بسیارى را با آن راهنمایى مى کند و [لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى کند.(بقره، آیه، 26)