ممکن است دو عمل از نظر ظاهری مثل هم باشد، ولی اموری چون حسن فاعلی و نیت و معرفت و مانند آن می توانند ماهیت عمل را دگرگون سازد. زناشویی و زنا از نظر رفتار جنسی همانند است، ولی میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است.
بنابراین، تفاوت در کیفیت عمل با اشتراک در ظاهر و کمیت شدنی است. ممکن است دو نفر از بام تا شام چیزی نخورند، ولی یکی روزه دارد و عبادت می کند و آن دیگری گرسنگی می کشد مزدی از این جهت نمی برد.
حتی ممکن است دو نفر در کنار هم نماز گذارند و همه حرکات و سکنات همانند باشد، اما تفاوت ماهوی میان آن دو از نظر خداوند است؛ زیرا یکی حضور قلب و نیت خالص دارد و آن دیگری بی حضور قلب یا با نیت ریاورزی نماز می گذارد.
دو نفری دست ناتوانی را گرفته از خیابان عبور می دهند؛ یکی بی چشم داشتی می آید و این کار را می کند و می گوید: لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً؛ از شما مزد و تشکر خشک و خالی هم نمی خواهیم؛(انسان، آیه 9) و آن دیگری به مزد و شکر و یا ریاورزی و مانند آن این کار را انجام می دهد. دو نفر به تبلیغ دین می روند یکی برای مزدش می رود و آن دیگری برای حکم اسلامی دعوت و ابلاغ حکم الهی.
دو نفر بندگی می کنند، یکی از ترس آتش و یا اشتیاق بهشت:«خَوْفاً مِنَ النَّارِ» یا «شَوْقاً إِلَی الْجَنَّةِ»(علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج1، ص57) این کار را می کند، و آن دیگری لوجه الله (انسان، آیه 8) آن را انجام می دهد؛ چنان که حضرت ابراهیم(ع) می فرماید: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ؛ به سوی خدایی رو آورده ام که فاطر و خالق آسمان و زمین است.(انعام، آیه 79)
دو کس قربانی می کند، یکی برای گوشت آن و آن دیگری برای رضایت خداوندی؛ البته می داند که خداوند غنی و بی نیاز است و نیازی به عبادت و قربانی ما ندارد و آن چه خداوند از بنده اش می خواهد تقوای الهی و حفظ خود از عظمت و جلال الهی است؛ چرا که: لَن یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَ لاَ دِمَاؤُهَا وَ لکِن یَنَالُهُ التَّقْوَی مِنکُمْ؛ گوشت و خون قربانی به خدا نمی رسد بلکه آن چه می رسد و مراد است همان امر باطنی است که تقوای الهی از سوی شماست.(حج، آیه 37)
جالب این که در دوره جاهلیت وقتی قربانی می کردند خونش را به کعبه می مالیدند تا این گونه قربانی به خدا برسد و خداوند در این آیه این روش و رویه را نهی می کند؛ زیرا آن که مایه عمل و عبادت قربانی است، خون نیست بلکه نیت و حسن فاعلی است که برخاسته از شناخت و معرفت به جلال و جمال الهی است. از این رو، می فرماید: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ؛ آن چه به سوی خداوند بالا می رود همان کلام پاک و عمل صالح است.(فاطر، آیه 10) البته وقتی این کلام پاک و عمل نیک بالا می رود به طور طبیعی خود عامل را نیز با خود بالا می رود، این صعود چون معنوی است در آخرت دیده می شود؛ از این رو، گفته شده مومن صابر است؛ زیرا مزد عمل خودش را در صعود معنوی در آخرت درو می کند که فرشتگان می فرمایند: سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ و به آنان مىگویند: «درود بر شما به پاداش آنچه صبر کردید. راستى چه نیکوست فرجام آن سراى!»(رعد، آیه 24)