هستی بر محور حق و عدالت است و خداوند خاستگاه همه حقوق و عدالت ها.(بقره، آیه 147) از همین روست که مردمان را به حق و عدالت دعوت می کند و می خواند.(نساء، آیه 58؛ نحل، آیه 90)
یکی از اصول دین اسلامی اعتقاد و باور به عدالت الهی است. این عدالت نسبت به اعمال کافران نیز در دنیا خودش را نشان می دهد.
شاید یکی از اعتراضات بسیاری از مسلمانان این باشد که چرا فلانی بی دین و بی نماز و بی خدا، وضعیت مالی اش بهتر از ماست و کم تر دچار بیماری و بلا و ابتلا است، اما وضعیت ما اهل نماز و دین داری بدتر از آنان است؟!
خداوند به این پرسش به دو شکل پاسخ داده است: 1. گاهی می فرماید که هر کسی دنیا و آخرت را بخواهد ما دنیا و آخرت را به او می دهیم و هر کسی که تنها دنیا بخواهد تنها برایش دنیا است و در آخرتی نصیبی نمی برد. خداوند می فرماید: مَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَمَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِن نَّصِیبٍ؛ کسى که کِشت آخرت بخواهد، براى وى در کِشتهاش مىافزاییم، و کسى که کِشت این دنیا را بخواهد به او از آن مىدهیم ولى در آخرت او را نصیبى نیست.(شوری، آیه 20)؛ 2. گاهی دیگر می فرماید: وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ وَلِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِؤُونَ وَزُخْرُفًا وَإِن کُلُّ ذَلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ ؛ و اگر نه آن بود که همه مردم در انکار خدا امّتى واحد گردند، قطعاً براى خانههاى آنان که به خداى رحمان کفر مىورزیدند، سقفها و نردبانهایى از نقره که بر آنها بالا روند قرار مىدادیم؛ و براى خانههایشان نیز درها و تختهایى که بر آنها تکیه زنند.و زر و زیورهاى دیگر نیز. و همه اینها جز متاع زندگى دنیا نیست، و آخرت پیش پروردگار تو براى پرهیزگاران است.(زخرف، آیات 33 تا 35) خداوند در جایی دیگر می فرماید: :«مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاء رَبِّکَ مَحْظُورًا؛ هر کس خواهان دنیاى زود گذر است، به زودى هر که را خواهیم نصیبى از آن مىدهیم، سپس جهنم را برایش مقرّر مىکنیم تا نکوهیده و مطرود در آن وارد شود و هر کس آخرت خواهد و با سعى لازم براى آن بکوشد- در حالى که مؤمن باشد- آنانند که از سعیشان قدردانى خواهد شد، همه را، این گروه و آن گروه را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشیم، و عطاى پروردگار تو از کسى منع نشده است»(اسراء، آیات 18 تا 20)
علت این که خداوند به کافران این همه نعمت می دهد بر اساس همان قاعده عدالت الهی است. خداوند مزد اعمال خیر و نیک کافران را در همین دنیا می دهد ولی مزد اعمال خیر و نیک مومنان را ذخیره آخرت می کند. البته مزد اعمال بد کافران را به آخرت گذاشته و مزد اعمال بد مومنان را در دنیا می دهد. این گونه است که کافران در آخرت نصیبی نمی برند و مومنان در دنیا با بلا و ابتلا مواجه می شوند تا در آخرت مشکلی نداشته باشند و چوب اشتباهات و گناهان خود را همین جا بخورند.
در داستانی امام صادق(ع) به فرد زندیق و کافری که دارای قدرت های بسیار بود، ولی پس از اسلام آوری آن ها از دست داده بود، به همین نکته اشاره می کند و می فرماید که اعمال نیک او ذخیره آخرت وی شده و آن بهره هایی که به سبب اعمال در دنیا نصیب او بوده از وی گرفته شده و از همین رو دیگر آن توان غیب گویی را ندارد.
در روایت است: شخصى زمان امام صادق (علیه السلام)، به مسجد مدینه وارد شد و مردم دورش را گرفتند. وقتى حضرت وارد مسجد شد، معرکهاى عجیب را در مسجد مشاهده کرد. همه مردم، اطراف شخصى اجتماع کرده بودند تا او را ببینند. حضرت فرمود: این جا چه خبر است و این شخص کیست؟! عرض کردند: شخصى است که از همه جاى عالم خبر دارد. حضرت نزد او رفت و به او فرمود: آیا تو چنین ادّعایى دارى؟! گفت: بله. حضرت دستش را مشت کرد و به او نشان داد و فرمود: در دست من چیست؟ شخص تأمّلى کرد و شگفتى سر تا پایش را فرا گرفت. حضرت فرمود: نمى توانى بگویى؟! گفت: مىتوانم. حضرت فرمود: پس چرا نمى گویى؟! گفت: تعجب مىکنم که شما آن را از کجا آوردهاید و چه طور به دست شما رسیده است؟! حضرت فرمود: در دست من چیست؟ شخص گفت: هم اکنون، هرچه را در زمین بوده است، در جاى خود مىبینم. فقط مرغى در فلان جزیره، دو تخم گذاشته بود که الآن یکى از آنها سر جایش نیست. چیزى که در دست شما است، باید تخم گمشده باشد. حضرت مشتش را باز کرد و همه دیدند که تخم پرندهاى است؛ سپس از مرد پرسید: این قدرت را از کجا آوردهاى؟! شخص گفت: این قدرت را از راه مخالفت نفس به دست آوردهام. هرچه دلم خواست، با آن مخالفت کردم. حضرت فرمود: آیا مایلى مسلمان شوى؟ شخص در ابتدا پاسخ منفى داد؛ امّا عاقبت تحت تأثیر شخصیت و سخنان امام قرار گرفت و مسلمان شد. پس از پذیرش اسلام، متوجّه شد چیزهایى را که پیشتر در اطراف عالم مىدیده است، حالا نمى بیند. از امام صادق (علیه السلام) پرسید: آقا! چرا قدرتم را از دست دادم؟ اگر اسلام دینِ حق است، باید قدرت و نورانیتم بیشتر شود. حضرت فرمود: تا به حال هرچه زحمت مى کشیدى، خدا مزد زحماتت را در همین دنیا به تو عطا مىکرد؛ امّا از حالا به بعد هرچه زحمت بکشى، خدا پاداش آن را براى آخرتت ذخیره مىکند، مگر این که پاداش زحماتت را در همین دنیا بخواهى و از پاداش آخرت چشم بپوشى.(مصباح یزدى، عرفان اسلامی، ص 241).