فقدان علم حضوری نسبت به معدوم ممتنع الوجود
علم الهی، از مصادیق علم شهودی و حضوری است که موجود نزد عالم حاضر است همانند علم حضوری که ما نسبت به وجود خودمان داریم. هم چنین در مرتبه دیگر از علم حضوری همانند علمی که ما نسبت به شادی و درد خود داریم.
اگر علم خداوند علم حضوری است و معلوم همان موجود عندالله است، این پرسش مطرح می شود که علم خداوند به معدوم چگونه است یا علم خداوند به معدوم ممتنع مانند شریک باری چگونه خواهد بود؟
باید گفت که علم ذات اقدس الهی به معدوم و هم چنین خداوند به خطاب به معدوم و حتی معدوم ممتنع در ظرف وجود به فرض وجود معلوم است وگرنه معدوم «بما أنّه معدوم» و هم چنین ممتنع «بما أنّه ممتنع» تحت علم نیست.
پس اگر خداوند به ممتنع علم دارد و می فرماید: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا؛ اگر در آسمان ها و زمین الهه ای جز خداوند باشد هر آینه آسمان ها و زمین فاسد می شد.»(انبیاء، آیه 22)
با آن که تعدّد آلهه و شریکالباری نه تنها معدوم ،بلکه معدوم ممتنع است ولی ذات اقدس الهی به این علم پیدا کرده که اگر این ممتنع موجود باشد حکمش چیست؟ یعنی علم به لوازم امر ممتنع الوجود نیز دارد و می داند که لازمه ی تعدّد آلهه و وجود شریک باری چیست؟ از همین رو، به لوازم چنین امر ممتنع ای اشاره می کند و می فرماید که وجود ممتنع ای چون شریک برای خداوند به معنا و مفهوم فساد آسمان ها و زمین و نیستی و نابودی آن است.
پس علم خداوند به معدوم و حتی ممتنع به فرض وجود است ، و اگر چنین فرضی نباشد، معدوم و ممتنع تحت علم نمی رود؛ زیرا لاشی و هیچ بودن و نیستی، ذاتی ندارد تا تحت علم الهی قرار گیرد؛ خداوند فرموده است: الله بکلّشیء علیم؛ خداوند به هر چیزی علیم است(مائده، آیه 97)، در حالی که معدوم ممتنع الوجود اصولا چیزی نیست تا تحت علم حضوری خداوند درآید.
ممکن است گفته شود خداوند آن را به علم حصولی می داند که باید گفت: خداوند ذهن ندارد تا علم حصولی برای او شدنی باشد چنان که برای انسان علم حصولی معنا دارد.
توضیح این که علم حصولی مربوط به موجوداتی است که در ذات یا فعل خود با ماده در ارتباط باشند، و با دستگاههای ادراکی مخصوصی که دارند، از موجودات مادی صورت برداری کرده، و ماهیات آنها را نزد خود حاضر میکنند، و به آنها علم پیدا میکنند، و از طریق آن ماهیات ذهنی به وجود عینی اشیاء نیز عالم میگردند؛ و از آنجا که خداوند از نظر ذات و فعل مجرد از ماده است، علم حصولی در او راه ندارد. علم خداوند ـ خواه به ذات خود و خواه به افعال خود ـ علم حضوری است.
پیش از این نیز گفته شد که علم خداوند به بصیرت الهی باز می گردد، و این که گفته می شود خداوند می داند یعنی خداوند می بیند و به علم حضوری و شهودی نسبت به موجودات علم دارد.
علم خداوند به موجودات پیش از آفرینش از مصادیق علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است؛ زیرا خداوند در مقام ذات، کمالات وجودی همه موجودات را به نحو بساطت واجد است، چون وجود، حقیقتی است واحد و دارای مراتب، و عالیترین مرتبه وجود، همان وجود خداوند است. بدیهی است که هر کاملی مراتب وجودی ناقص را دارد به علاوه مرتبهای از کمال که ناقص آن را ندارد. بنابراین، به حکم این که خداوند فاقد هیچ مرتبهای مراتب کمال وجودی نیست، همه کمالات وجودی را که در موجودات به صورت کثرت و تعدد موجود است، او به نحو بساطت و وحدت دارا میباشد. پس، از این نظر علم ذاتی خداوند به موجودات علم اجمالی است (اجمال= بساطت و وحدت در مقابل تفصیل به معنی کثرت و تعدد). و از طرفی، پس از موجود شدن اشیاء چیزی بر علم خداوند افزوده نخواهد شد، زیرا در مقام ذات الهی هیچ گونه تغییری راه ندارد. از این نظر علم ازلی خداوند به موجودات علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است.
در روایت است که امام (ع) فرمود: «علمه به قبل کونه کعلمه به بعد کونه؛علم خداوند به هر چیز قبل از تحقق آن موجود، همچون علم او به آن موجود است پس از تحقق یافتنش». (اصول کافی، ج 1، کتاب توحید، باب صفات ذات، حدیث 2)
ایوب بن نوح در نامهای از امام هادی ـ علیه السلام ـ پرسید: آیا خداوند قبل از آفریدن موجودات به آنها عالم بود یا نه؟ امام ـ علیه السلام ـ در پاسخ او نوشت: «خداوند قبل از آفریدن موجودات به آنان عالم بود، همان گونه که بعد از آفریدن به آنها علم دارد». (همان، حدیث 4)
حاصل آن که علم خداوند به موجودات در مقام ذات و قبل از ایجاد آنها، لازمه علم خداوند به ذات خود است، همان گونه که وجود موجودات تابع وجود ذات الهیاند. سبزواری می نویسد: «فکان علمه بجمیع ماعداه لازماً لعلمه لذاته، کما ان وجود ما عداه تابع لوجود ذاته» نه آن طوری که صدر المتألهین (صدرالمتألهین، اسفار، ج 6، ص 179) و علامه طباطبایی گفته اند حضور موجودات مجرد به خودی خود و بدون واسطه است، و حضور موجودات مادی به واسطه حضور صورتهای مجرد آنها در عالم مجرد است؛ زیرا مطلب متقن همان است که سبزواری گفته است.