در قرآن یک خصوصیات و ویژگی های کلی برای نفس بیان شده که می تواند بسیار مفید برای درک و شناخت نفس و سپس رب و پروردگار آن باشد؛ زیرا گفته شده است: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر که نفس خودش را شناخت پروردگار خودش را شناخت.
این ویژگی ها عبارتند از:
1. یگانگی روح و نفس : بر اساس آموزه های قرآنی نفس انسانی همان روح الهی دمیده شده در کالبد انسانی است: فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی؛ پس وقتى آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم(حجر، آیه 29 ؛ و نیز ص ، آیه 72) و یا در جایی دیگر می فرماید: ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ؛ آن گاه او را درستاندام کرد، و از روح خویش در او دمید، و براى شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد چه اندک سپاس مىگزارید.(سجده، آیه 9) هم چنین درباره حضرت عیسی بن مریم می فرماید: وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ؛ و آن [زن را یاد کن] که خود را پاکدامن نگاه داشت، و از روح خویش در او دمیدیم و او و پسرش را براى جهانیان آیتى قرار دادیم.(انبیاء، ایه 91؛ و نیز نگاه کنید: تحریم، آیه 12) خداوند در این آیات بیان می کند که پس از تسویه کالبدها روح دمیده می شود. خداوند خود در آیه 7 سوره شمس در شرح و تفسیر مراد از این روح که پس از تسویه دمیده شده از آن به نفس تعبیر می کند و می فرماید: وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا؛ سوگند به نَفْس و آن کس که آن را درست کرد. پس نفس همان روحی است که خداوند با نفخ پس از تسویه کالبد در آن می دمد.
2. دوگانگی نفس و بدن: خداوند در همین آیات به شکلی به این مساله پرداخته و دوگانگی آن با بیان کرده است؛ زیرا پس از تسویه کالبد انسانی است که روح دمیده و در قالب نفس معنا می یابد و نام دیگری می گیرد؛ زیرا روح مجرد محض است، در حالی که نفس با آن که مجرد است ولی نیازمند بدن است که مادی و یا غیر مادی از اجسام دیگری باشد. خداوند می فرماید: إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ؛ آن گاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفرید. پس چون او را راست و تمام گردانیدم و در وى از روح خود دمیدم، او را سجدهکنان درافتید.(ص، آیات 71 و 72؛ نیز حجر، ایات 28 و 29) هم چنین خداوند در باره این دوگانگی بدن و روان می فرماید: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ آن گاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم، و آن گاه مضغه را استخوانهایى ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم، آن گاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است.(مومنون، آیه 14) خداوند در این آیه بیان می کند که پس تکمیل بدن خداوند به انشای خلق دیگری می پردازد که همان دمیدن روح و ایجاد نفس به انشای خاص و دیگر است تا این گونه دوگانگی روان و تن و نفس و بدن دانسته شود. آیه 19 سوره حشر که می فرماید اینان نفسهای خودشان را فراموش کردند شاهدی بر این معنا است که نفس غیر از بدن است؛ چرا که اینها بدن را در برابر دارند و آن را فراموش نکردند ولی نفس های درون خویش را فراموش کردند که همان حقیقت و هویت اصلی آنان است. اینان به جای آن که به نفس خود بچسبند و بپردازند آن را کنار گذاشته و فراموش کرده و به جای آن به تن و بدن مشغول هستند. این که خداوند در آیه 154 سوره نساء می فرماید که آنان به نفس های خودشان مشغول هستند یعنی به همان جنبه مادی خودشان مشغول هستند: قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ.
3. بقای نفس در جسم غیر خاکی: چنان که بیان شد روح الهی وقتی در بدن دمیده می شود به عنوان نفس شاخته می شود. نفس انسانی پس از مدتی از بدن خاکی بی نیاز می شود، ولی هرگز از جسم بی نیاز نخواهد شد؛ زیرا نفس هماره به جسم در کارهایش نیاز دارد. این جسم می تواند جسم برزخی یا جسم اخروی از عناصر بهشتی باشد که دوزخی باشد که با عناصر خاکی بسیار فرق خواهد داشت؛ چنان که از آیات و روایات به دست می اید. از همین روست که خداوند با آن که از توفی و گرفتن کامل نفس از بدن سخن به میان می آورد(زمر، ایه 42) ولی از بقای آن در عوالم دیگر و زنده بودن آن سخن به میان آورده است که در آیات بسیاری به آن اشاره شده است.(آل عمران، آیه 169؛ مومنون، آیات 99 و 100؛ نوح، آیه 25)
4. درجات نفس : البته نفس انسانی هر چند در اصل ساخته الهی است، ولی یک بازسازی اساسی به وسیله انسان با اعمال و نیات وی انجام می گیرد که شاکله و شخصیت او را برای ابد مشخص می کند که انسان سگ یا انسان خر یا انسان چوب یا انسان سنگ است که در آیات قرآنی بیان شده است(اسراء، آیه 84؛ اعراف، ایه 179؛ جن ، آیه 15؛ بقره، آیه 74) خداوند درباره مومن می فرماید که نفس او می تواند درجات متعدد را همزمان داشته باشد.(انفال، آیه 4؛ آل عمران، آیه 163)