در آیات قرآنی به مساله تزکیه به دو نوع نگریسته می شود به طوری که نوعی از تزکیه ارزشی و نوع دیگر ضد ارزشی است.
تزکیه در لغت از واژه زکو به معنای نمو و رشد است. زکات مالی را زکات می گویند، چون با پرداخت بخشی از واجبات مالی به مستحقان زکات، مال آدمی بر خلاف ظاهر آن که کم شده ، رشد می کند و نمو می یابد؛ چرا که زکات موجب برکت در مال می شود.
کسی که تزکیه نفس می کند می خواهد خودش را رشد داده و در مسیر بالندگی و نمو قرار گیرد. اما در آیات قرآنی تزکیه نفس به دلایلی که گفته می شود، گاه ارزشی و گاه ضد ارزشی می شود.
1. تزکیه نفس ارزشی: خداوند در آیاتی از قرآن از جمله آیه 9 سوره شمس می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا؛ که هر کس نفس را تزکیه کرد و از آلودگی پاک گردانید، قطعاً رستگار شد. واژه زکّی در باب تفعیل به کار رفته است. این بدان معناست که تزکیه کاری است که انسان انجام می دهد و کاری بس سخت و دشوار خواهد بود. نتیجه تزکیه ، تزکی است که باب تفعل است که به معنای مطاوعه و پذیرش حالتی است. خداوند در آیه 14 سوره اعلی می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى؛ رستگار آن کس که خود را پاک شده است. پس کسی که تزکیه نفس کرده و به تزکی نفس رسید، چنین شخصی رستگار است. از نظر قرآن چنین تزکیه و تزکی در نفس امری مطلوب و ارزشی است و انسان باید به این سمت برود و خودش را تزکیه کند. از این رو، در آیه 18 سوره نازعات می فرماید: فَقُلْ هَل لَّکَ إِلَى أَن تَزَکَّى ؛ پس بگو: آیا سَرِ آن دارى که به پاکیزگى گرایى؟! البته از آیات قرآنی به دست می آید تزکیه و تزکی نفس هر چند وظیفه و ماموریت اصلی انسان است، ولی انسان به تنهایی از عهده آن بر نمی آید؛ زیرا کاری بس دشوار و سخت است و این امور نیازمند تزکیه الهی است. خداوند در آیه 21 سوره نور بیان می کند که تزکیه نفس تنها با مشیت و خواست الهی انجام می گیرد: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاء وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، پاى از پى گامهاى شیطان منهید، و هر کس پاى بر جاى گامهاى شیطان نهد [بداند که] او به زشتکارى و ناپسند وامىدارد، و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمىشد، ولى [این] خداست که هر کس را بخواهد پاک مىگرداند و خدا [ست که] شنواىِ داناست.
البته خداوند این تزکیه را از راه اسباب انجام می دهد که نقش پیامبران(ع) و به ویژه پیامبرگرامی(ص) و کتب آسمانی را نمی بایست نادیده گرفت. (بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 146؛ جمعه، آیه 2) پیامبر(ص) و نیز امامان(ع) به اشکال مختلف در تزکیه نفس آدمی نقش دارد . به عنوان نمونه خداوند در آیه 103 سوره توبه می فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ از اموال آنان صدقهاى بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازى، و برایشان دعا کن، زیرا دعاى تو براى آنان آرامشى است، و خدا شنواى داناست.
پس بر اساس آموزه های قرآنی، برای این که تزکیه نفس انجام گیرد، عواملی نقش دارند که شامل: 1. مشیت الهی ، 2. تزکیه پیامبران و اولیای الهی، 3. و تزکیه خود شخص می شود.
البته از آیه 18 سوره فاطر به دست می آید که انسان با نماز و کارهای دیگر باید تزکیه نفس کند. شخص با این کاری که انجام می دهد تزکیه نفس کرده و از فایده تزکیه آن برخوردار خواه شد که به خود وی باز می گردد: وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَن تَزَکَّى فَإِنَّمَا یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ؛ و هر کس پاکیزگى جوید تنها براى خود پاکیزگى مىجوید، و فرجام [کارها] به سوىِ خداست.
با این تزکیه نفس با شرایط پیش گفته است که انسان از بهشت نیز بهره مند خواهد شد: جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاء مَن تَزَکَّى؛ بهشتهاى عدن که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است. جاودانه در آن مىمانند، و این است پاداش کسى که به پاکى گراید.(طه، آیه 76)
2. تزکیه نفس ضد ارزشی: آن چه بیان شده درباره تزکیه نفس ارزشی بود؛ اما خداوند در قرآن از تزکیه نفس ضد اررزشی نیز یاد می کند و می فرماید: الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى؛ آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها- جز لغزشهاى کوچک- خوددارى مىورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است. وى از آن دم که شما را از زمین پدید آورد و از همانگاه که در شکمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بودید به [حال] شما داناتر است، پس خودتان را پاک مشمارید. او به [حال] کسى که پرهیزگارى نموده داناتر است.(نجم، آیه 32)
به نظر می رسد که انسان به همه تلاشی که می کند، می بایست بداند که هماره در خطر است و نباید خودستایی کند و گمان برد که با کارهایی که انجام داده از خطر رسته است؛ زیرا بسیاری از کسانی که در مقام مخلصان قرار گرفته سقوط کرده اند که از جمله آن ها ابلیس ، سامری و بلعم باعورا بودند.
به نظر می رسد که خودستایی یعنی تزکیه نفس به این که پاک است و گناهی ندارد یکی از اسباب غرور است که موجبات سقوط را فراهم می آورد. ابلیس خودستایی کرد و گمان کرده که پاک است و همین پاکی او را برتر از آدم قرار می دهد و این گونه است که سقوط کرد. پس هرگز خودستایی نکنید و نگویید که از همه ناپاکی ها پاک بوده و هیچ عیب و نقصی ندارید که همین موجب غرور و سقوط آدمی می شود. این نوع از تزکیه نفس که همان خودستایی است از مصادیق تزکیه نفس ضد ارزشی است.