در روایات درباره اعتقادات و باور به خدا و معاد مراتبی برای اهل اعتقاد بیان شده است. ابن عباس از پیامبر(ص) روایت می کند: مرتبه نخست اسلام است که به شهادتین گفتن است؛ مرتبه دوم، ایمان است که شامل ایمان به خدا و آخرت و فرشتگان و کتاب و پیامبران و مرگ و زندگی پس از مرگ و بهشت و دوزخ و حساب و میزان و مقدرات از خیر و شر است.
اما مرتبه سوم مقام احسان است: قال یا رسول الله حدثنی ما الإحسان قال الإحسان أن تعمل لله کأنک تراه فإن لم یکن تراه فإنه یراک؛ جبرئیل گفت: ای رسول الله درباره احسان برایم سخن بگو؟ پیامبر(ص) فرمود: احسان آن است که برای خداوند کار کنی گویی که تو خدا را می بینی. پس اگر خدا را نمی بینی به راستی که خداوند تو را می بیند.(بحارالانوار، مجلسی، ج 59، ص 260 و 261؛ الدر المنثور ، سیوطی، ج 1 ، ص 93)
البته شیخ طبرسی در مجمع البیان در ذیل معنای احسان و محسن در قرآن، به جای «تعمل» واژه «تعبد» را آورده است و می نویسد: وقیل : إن المحسن هو الموحد وروی عن النبی (ص) أنه سئل عن الاحسان فقال : أن تعبد الله کأنک تراه ، فان لم تکن تراه فانه یراک؛ گفته شده که مراد از محسن در آیه همان موحد است و از پیامبر(ص) روایت شده که ایشان در پاسخ سوال از احسان فرمود: این که خداوند را عبادت کنی گویی او را می بینی. پس اگر او را نمی بینی به تحقیق که او تو را می بیند.( مجمع البیان ج 3 ص 116؛ ذیل آیه 113 سوره نساء؛ بحارالانوار، ج 70، ص 219)
هم چنین علامه مجلسی از کتاب مکارم الاخلاق نقل می کند که پیامبر(ص) در وصایا و سفارش خویش به ابوذر غفاری فرمود: یا أباذر اعبدالله کأنک تراه فإن کنت لا تراه فانه یراک ، واعلم أن أول عبادة الله المعرفة به؛ ای ابوذر! خداوند را چنان عبادت کن که گویی او را می بینی. پس اگر او را نمی بینی بدان که او تو را می بیند. و بدان که اول عبادت خداوند معرفت به این مطلب است.(مکارم اخلاق، ص 537؛ بحار الانوار، ج 77، ص 75 و 76؛ نیز بحارالأنوار، ج25، ص204)
امام صادق(ع) به اسحاق بن عمار فرمود: یا إسحاق خف الله کأنک تراه ، فإن کنت لا تراه فإنه یراک ، فإن شککت أنه یراک فقد کفرت وإن أیقنت أنه یراک ثم بارزته بالمعصیة فقد جعلته أهون الناظرین إلیک؛ ای اسحاق از خدا بترس گویی تو را می بیند؛ پس اگر تو خدا را نمی بینی به راستی که خداوند تو را می بیند. پس اگر شک داری که خداوند تو را می بیند بدان که کافر شدی و اگر یقین داری که تو را می بیند سپس آشکارا معصیت می کنی پس تو خدا را از هر ناظر دیگری پایین تر دانسته ای.(بحار الانوار، ج 5، ص 324)
ذِعلِب الیمانی از امیرمومنان (ع) پرسید: هل رأیت یا أمیر المؤمنین؟ فقال (ع) : أفأعبد ما لا أرى ، فقال: وکیف تراه؟ فقال: لا تدرکه العیون بمشاهدة العیان ، ولکن تدرکه القلوب بحقایق الایمان؛ آیا ای امیرمومنان خدا را دیدی؟ پس آن حضرت(ع) پاسخ داد: آیا پس عبادت می کنم کسی را که ندیدم. پرسید: و چگونه دیدی؟ فرمود: چشمان با مشاهده عینی آن را درک نمی کنند، ولی قلوب و دل ها با حقایق ایمانی آن را درک می کنند.(نهج البلاغه، خطبه 179؛ بحارالانوار، ج 72، ص 279)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: «ما کنتُ أعبد ربّاً لم أره؛ عبادت نمی کنم خدایی را که ندیدم».( الکافی، ج1، ص98)