بر اساس آیه 61 سوره آل عمران، امیرمومنان امام علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است. بنابراین آن حضرت(ع) باطن پیامبر (ص) و حقیقت اوست. این مطلب را از روایات بسیاری نیز می توان به دست آورد. از جمله روایاتی که بیان می کند نور آن دو در مقام امر الله یکی بوده است. آنان همان طوری که در مقام امر و نور و روح، یکتا و یگانه هستند در مقام خلق که همان مقام نفس است نیز یکتا و یگانه است.
خداوند در آیات قرآنی فضایل و مقامات بسیاری را بیان کرده که در روایات تفسیری از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) این مقامات وفضایل بیان شده و در روایات اهل سنت و تشیع و منابع آنان موجود است.
از جمله این فضایل و مقامات می توان به مقام هادی امت اشاره کرد. خداوند در آیه 7 سوره رعد می فرماید: وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلآ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ و آنان که کافر شده اند مىگویند: «چرا نشانه اى آشکار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است؟» اى پیامبر، تو فقط هشداردهنده اى، و براى هر قومى رهبرى است.
ر روایات رسیده از پیامبر گرامى، این آیه در مورد امیرمؤمنان علیه السلام تفسیر شده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: منظور از این هشداردهنده من هستم و منظور از این هدایتگر على است.
این روایات از اهل سنت نقل شده است. براى نمونه از مجمع البیان طبرسی این موارد را نقل می کنیم:
1 - در این مورد «ابن عباس» آورده است که پس از فرود آیه مورد بحث پیامبر گرامى فرمود: «انا المنذر و علىّ الهادى من بعدى، یا على بک یهتدى المهتدون؛ منم، آن هشداردهنده و على نیز پس از من هدایتگر و ارشادکننده است؛ و آن گاه رو به امیرمؤمنان کرد که: على جان! هدایت پذیران و راهیافتگان به سوى حق و عدالت، به وسیله تو و به نور تو راه درست را مى پذیرند و راه مى یابند.»
2 - «حاکم حسکانى» در «شواهد التنزیل» آورده است که پیامبر گرامى روزى در حالى که امیرمؤمنان نزدش بود آبى براى وضو خواست و پس از وضو دست على را گرفت و بر سینه خود چسبانید و فرمود: «انّما انت منذر...»
على جان! تو هشدار دهنده هستى؛ و آن گاه دست بر سینه آن بزرگوار نهاد و فرمود: «انّک منارة الأنام و غایة الهدى و امیر القرى و اشهد على ذلک انّک کذلک؛ على جان! تو روشنگر راه مردم، مشعل روشنىبخش هدایت و اوج آن، و سالار و بزرگ جامعهها و شهرها و تمدّنها هستى و من گواهى مىدهم که تو به راستى در خور این مقام و این عناوین هستى و این گونه اى.
در این روایت این بزرگان از ائمه حدیث مى گویند: "چون این آیه نازل شد رسول خدا دست خود را بر سینه خود گذارده و گفتند: من منذر هستم، و با دست خود اشاره به شانه على بن ابیطالب نموده و گفتند: تو راهبر و راهنما هستى، اى على به وسیله تو راه یافتگان راه خدا راه خود را خواهند پیمود". و این روایت را ثعلبى در تفسیر خود از عطاء بن سائب از سعید بن جبیر از ابن عباس آورده است. ( "تفسیر برهان" ج 1 ص 519، و "بحارالانوار" ج 9 ص 75، و "تفسیر ابوالفتوح رازى" ج 6 ص 463، و "تفسیر المیزان" ج 11 ص 360، و "مناقب" ابن شهرآشوب ج 1 ص 567. و نیز طبرى در تفسیر خود ج 13 ص 108 عین متن این حدیث را با همین سند از ابن عباس ذکرکرده است. پاورقى ج 1 ص 293 "شواهد التنزیل". و حاکم حسکانى با اسناد خود به چهار طریق از عطاء بن سائب از سعید بن جبیر از ابن عباس آورده است. "شواهد التنزیل" ، ج 1 ، ص 293 تا ص 296)
و نیز حاکم حسکانى از ابوالحسن الفارسى با اسناد خود از ابوفروه سلمى روایت کرده است که قال: دعا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم بالطهور و عنده على بن ابیطالب فاخذ رسول الله بید على بعد ما تطهر فالزقها بصدره ثم قال: "انما انت منذر" ثم ردها الى صدر على ثم قال: "و لکل قوم هاد". ثم قال: انک منار الانام و غایة الهدى و امیر القراء، اشهد على ذلک انک کذلک؛ پیامبر (ص) آب خواست و علی بن ابی طالب نزدش بود. پس پیامبر(ص) بعد از آنکه خود وضو گرفت، دست على را گرفته و به سینه خود چسبانده و فرمود: تو دعوت کننده به دین خدا هستى و بیم دهنده از عذاب او، و سپس دست على را به سینه على گذارد و فرمود: و از براى هر طائفه و دسته اى راهنمائى است، یعنى آن راهبر تو هستى. و پس از آن فرمود: تو محل تراوش رحمت و نور نسبت به جمیع مردم هستى، و نهایت هدایت، و رئیس و امیر قاریان قرآنى، من بدین مطلب گواهى مى دهم که تو چنین هستى".( شواهد التنزیل، ج 1 ، ص 302)
این روایت را از حاکم حسکانى نیز ابن شهرآشوب نقل مى کند لیکن راوى را ابوبرزه ذکر کرده و به جاى لفظ «فالزقها» لفظ «الصقها» را آورده است. و نیز در ذیلش بدین عبارت نقل کرده است که: انت منار الامام و رایة الهدى و امین القرآن و اشهد على ذلک انک کذلک؛ تو منار امام و پرچم هدایت و امین قرآن هستی و شهادت بر این بده که تو چنینی. ( "مناقب" ابن شهرآشوب ج 1 ص 567، و "بحارالانوار" ج 9 ص 75. ) و ابوالفتوح رازى از حسکانى این روایت را نیز ذکر کرده است و لیکن راوى را ابى برده اسلمى ذکر کرده و به جاى لفظ فالزقها لفظ فالزمها را آورده و در آخرش عبارت چنین است: انک منارة الانام و غایة الهدى و امیر القرى، اشهد على ذلک انک کذلک. (تفسیر ابوالفتوح، ج 3 ، ص 278؛ تفسیر المیزان، ج 11 ، ص 360) و این روایت را نیز در "ینابیع المودة" باب 26 ص 99 از حاکم حسکانى نقل مى کند و راوى را بریده اسلمى آورده و به جاى لفظ فالزقها لفظ فالصق یده آورده و عبارات آخرش چنین است: فقال: انت لکل قوم هاد. ثم قال له: انت مناد الانام و غایة الهدى و امیر الغر المحجلین، اشهد على ذلک انک کذلک. و سپس گوید: عین این روایت را ابن صباغ مالکى در "فصول المهمة" از ابن عباس تخریج کرده است.
و سیوطى گوید: ابن مردویه از ابوبرزه اسلمى تخریج حدیث کرده است که او گفت: سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یقول: "انما انت منذر" و وضع یده على صدر نفسه، ثم وضعها على صدر على و یقول: "لکل قوم هاد"؛ پیامبر خدا(ص) می فرماید: تو تنها انذار کننده ای و آن حضرت دستش را بر سینه خودش گذاشت و سپس دستش را بر سینه علی گذاشت و می گفت: برای هر قومی هدایت گری است.( "الدر المنثور" ج 4 ص 45؛ نگاه کنید: شواهد التنزیل" ج 1 ص 297 و ص 298؛ بحارالانوار، ج 9 ص 75 ؛ مناقب، ابن شهرآشوب ص 567، و تفسیر برهان، ج 1 ، ص 519)
گفتنی است امامان معصوم(ع) پس از امیرمومنان علی (ع) همان هادیان امت هستند و امروز هدایت امت امام زمان (عج) است.