اموری چون قیامت و حساب رسی قیامت و معاد و آتش دوزخ چنان مهم است که خداوند چنان به ما هشدار می دهد که گاه مو بر بدن سیخ می شود و برخی که دارای دل های نرم و لطیف و سلیمی هستند از شنیدن آن مدهوش می شوند یا جان به جان آفرین تسلیم می کنند.
امام صادق(ع) فرمودند: روزی سلمان در کوفه از بازار آهنگران می گذشت، دید جوانی غش کرده و مردم دور او جمع شده اند. وقتی سلمان را دیدند، گفتند: این جوان غش کرده، اگر بر او دعایی بخوانی إنشاءالله بلند می شود.
سلمان به بالین او آمد. آن جوان چشمش را باز کرد و به سلمان نگاه کرد و گفت: ای أباعبدلله! این مردم که می گویند من مریض و غشی هستم، اینطور نیست، بلکه هنگامی که گذرم به این بازار افتاد و دیدم که چگونه با چکش های آهنین بر روی آهن های گداخته می زنند، به یاد این آیه افتادم: وَ لَهُم مقامعُ مِن حدید؛ نگهبانان جهنم با گرزهای آهنین اهل جهنم را می زنند ( حج، آیه 21) و دیگر نفهمیدم و افتادم.
حضرت سلمان فهیمد این جوان با معرفت است با او دوست شد. پس از مدتی آن جوان مریض شد و به حال احتضار افتاد. سلمان نزد او آمد و بالای سرش نشست و گفت: ای ملک الموت! با برادرم مدارا کن. حضرت عزرائیل(ع) فرمود: ای أباعبدلله! من با هر مؤمنی دوست هستم و با او مدارا می کنم.
خداوند در آیاتی چون آیات نخست حاقه، می فرماید: الْحَاقَّةُ مَا الْحَاقَّةُ ؛ دوزخ که حق حق است و تو از آن چه می دانی؟!
این تعبیر بسیار هشدارباشی است که خداوند سر می دهد. در اصطلاح از آن به اغرا یاد می شود. وقتی شما با کودکان عزیزتان در کنار دریا هستید به آن ها هشدار می دهید و می گویید: دریا دریا! یعنی مواظب دریا باشید! به دریا نزدیک نشوید! خودتان را از دریا دور نگه دارید! موج نیاید شما را ببرد!
هم چنین خداوند به ما هشدار می دهد که در کناره دوزخ هستیم و به تعبیر قرآن« عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ ؛ بر لبه پرتگاهی از آتش (آل عمران، آیه 103) قرار گرفته ایم. از این روست که می گوید: «إحذر! إحذر!» یا «بَعّد نفسک» یعنی مواظب باش و دور باش!