شناخت آخرت به ما کمک می کند تا وضعیت خود را در دنیا نسبت به آن بهبود بخشیم. اگر بپذیریم که آخرت اصل است و دنیا فرع، هنگام تردید میان دنیا و آخرت به طور طبیعی باید اصل را بر فرع ترجیح دهیم. اگر بپذیریم که دنیا مزرعه آخرت است، باید در دنیا چیزی را بکاریم که در آخرت به درد ما بخورد.
خداوند در آیه 197 سوره بقره با خطاب قراردادن خردمندان که مغز مطلب را می شکافند و درک می کنند، می فرماید: وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ؛ ره توشه بردارید؛ زیرا بهترین ره توشه سفر آخرت تقوا است و از من تقوا پیشه کنید ای خردورزان؛ زیرا این تقوا است که معیار اکرام اخروی بشر است؛ چنان که خداوند می فرماید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ؛ کریم ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست.(حجرات، آیه 13)
بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، آخرت سرزمینی است که اعمال آدمی در دنیا می سازد. پس نباید نقش دنیا را نسبت به آخرت کم اهمیت دید. اگر انسان در سیر نزولی خویش به دنیا نمی رسید و در این سرزمین خسران و زیان از سرمایه وجودی(عصر، آیه 1) و اسفل السافلین(تین، آیه 3) فرود نمی آمد و گرفتار شقاوت گرسنگی، تشنگی، گرمازدگی و عریانی نمی شد(طه، آیات 117 تا 120)، هرگز نمی توانست بهشتی برای خود بسازد؛ چنان که دوزخ نیز به سبب انتخاب نادرست خود انسان در دنیا ساخته می شود. پیامبر(ص) در باره بهشت می فرماید: «الجنة قیعان و غراسها سبحان ربی العظیم و بحمده؛ بهشتی سرزمینی دشت و بیابانی است و نهال های آن با ذکر سبحان الله ربی العظیم و بحمده کشت می شود.»(عوالی اللآلی، ج4، ص 8) امیرمومنان علی(ع) نیز درباره آخرت سازی انسان با اعمالش می فرماید: إنّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَلا حِسابَ، وَغَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل؛ امروزه - در دنیا - عمل، بدون حساب است و فرداى قیامت، حساب و بررسى اعمال و دریافت پاداش است، و دیگر زمان عمل نیست.( شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 1، ک 41) در روایتی دیگر است: إنَّمَا هِیَ أعْمَالُکُمْ تُرَدُّ إِلَیْکُم؛ آخرت همان اعمال خودتان است که به خودتان باز می گردد.(بحارالانوار، ج 3، ص 90)
بنابراین، آخرت چیزی جز درو کردن کشت دنیا نیست. از همین روست که خداوند می فرماید آخرت جهانی متفاوت است. از جمله این تفاوت ها این است که دو اصل دنیا یعنی داد و ستدهای مبادله ای و خویشاوندی نیست. اگر در دنیا انسان ها نیازهای خود را با مبادله های قانونی و خرید و فروش یا از راه مبادله های عاطفی و خویشاوندی به احسان و اکرام انجام می دادند، در آخرت « لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّةٌ ؛ خرید و فروشی و دوستی و مانند آن ها»(بقره، آیه 254) نیست.(نگاه کنید: ابراهیم، آیه 31)
در آخرت بر خلاف دنیا دیگر نسبت و نسبی نیست. اگر در دنیا اصل آدم و انسان از خاک و گل است که در آن روح الهی دمیده شده (حجر، آیات 28 و 29؛ رحمن، ایه 14) و فرع آن ها یعنی فرزندان آدم نیز از نطفه ای که روح در آن دمیده شده است.(سجده، آیه 9)، در آخرت دیگر خویشی و خویشاوندی نیست؛ زیرا همه انسان ها جسم خود را از سرزمین آخرت خواهند داشت و از آن جا چون گیاهی می روند و رشد می کنند و از گورشان بیرون می آیند و دیگر نیازی به زهدان و رحم مادر و پشت و اصلاب پدری ندارند.(نوح، آیه 17؛ یس، آیه 61) از همین روست که خداوند می فرماید: فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءلُونَ؛ چون در صور دمیده شود ، هیچ خویشاوندیی میانشان نماند و هیچ از حال یکدیگر نپرسند.(مومنون، آیه 101)
البته در مواردی خداوند از اهل و خویش شخص سخن به میان می آورد که مثلا می فرماید: یَنقَلِبُ إِلَی أَهْلِهِ مَسْرُوراً؛ به سوی خانواده اش مسرور باز می گردد.(انشقاق ، ایه 9) یا در آیه 21 سوره طور از الحاق فرزندان به شخص یاد می شود که البته این ها همه نسبت به دنیا است.
آیت جوادی آملی می فرماید: آنجا اصلاً سخن از نسل نیست که با توالد و تولید افراد به دنیا بیایند همه دفعتاً از خاک سر برمیدارند لذا مسئله? نَسَب و مسئله نژاد و قبیله و خانواده در قیامت اصلاً مطرح نیست برای اینکه همه دفعتاً از خاک زنده میشوند و اگر درباره? آیات معاد آمده است که پدر از پسر فرار میکند یا برادر از برادر فرار میکند این به علاقه? «ما کان» است یعنی کسی که در دنیا برادر دیگری بود امروز از او فرار میکند، کسی که در دنیا پدر بود امروز از پسر فرار میکند و بالعکس نه اینکه در آنجا پدری و پسری مطرح است.