انسان موجودی است که از مسیر خاک بر می آید و تا افلاک و عرش الهی پیش می رود و در مقام متاله و ربانی بر مسند خلافت الهی بر کائنات جلوس می کند.
خداوند هم درباره نخستین انسان و هم فرزندانش به این نکته توجه می دهد که انسان از خاک و عناصر آن برآمده است: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِینٍ؛ هر آینه ما انسان را از عصاره از خاک آفریده ایم.(مومنون، آیه 13) درباره فرزندان آدم(ع) نیز می فرماید: ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِینٍ ؛ سپس نسل- فرزندان- او را از چکیدهاى از آبى سست و پست پدید کرد.(سجده، آیه 8) یا می فرماید: ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ؛ سپس او را نطفه در قرارگاه آماده قرارداده ایم.(مومنون، آیه 13) این نطفه بر خاسته از عصاره خاک در مسیر شدن و صیرورت از مقام : ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً؛ نطه تا علقه و علقه تا مضغه و از مضغه تا استخوان و پوشش استخوان به گوشت پیش می رود تا در جایی که انقلاب رخ می دهد: ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ؛ سپس او را آفرینش دیگر ایجاد و انشاء می کنیم.(مومنون، آیه 14)
آن چه پس از مسیر حیوانی تا جنین رخ می دهد مشابه و همانند دیگر حیوانات و جانوران است؛ اما در پس جنین خلقتی دیگر رخ می دهد که خداوند از آن به «انشاء» یاد می کند. این انشایی که خداوند در آدمی می آفریند، همان چیزی است که در آیات دیگر به عنوان نفخ روح از آن سخن به میان آمده است. به این معنا که پس از تکمیل و استوای حضرت آدم(ع) یک انشایی صورت می گیرد و که خداوند آن را نفخ روح در حضرت آدم(ع) دانسته و فرموده است: فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ؛ پس وقتى آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم، پیش او به سجده درافتید.(حجر، آیه 29؛ ص، آیه 72) همین نفخ روح را در باره فرزندان آدم(ع) نیز این گونه دارد: ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِینٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ؛ سپس نسل او را از عصاره آبی بی مقدار پدید آورد آن گاه او را درستاندام کرد، و از روح خویش در او دمید، و براى شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد چه اندک سپاس مىگزارید.(سجده، آیات 8 و 9)
پس این نفخ روح پس از استواء و تسویه بدن حیوانی انجام می گیرد که از خاک و عصاره و عناصر آن برآمده است. این گونه نیست که یکی چیزی از بیرون به زور در ترکیب این بدن حیوانی وارد می شود، بلکه وقتی این جنین آماده و بدن تسویه و استوا یافت آن موقع ظرفیتی تحولی را می یابد که در اصطلاح از آن به نفخ روح یاد شده است. وقتی روح دمیده می شود، بدن دارای نفس می شود. این نفس همان روح دمیده شده در کالبد بدن خاکی انسان است. پس می بایست گفت که انسانیت انسان از خاک شروع می شود تا جایی که انقلابی رخ می دهد که پذیرایی امر الهی به نام روح یا همان نفس است.
البته بر اساس آموزه های قرآنی، این تنها انقلابی نیست که بشر به خود می بیند؛ زیرا در ادامه صیرورت انسان به سوی خدا(آل عمران، ایه 28؛ حج، آیه 48؛ نور، آیه 42) انقلابی دیگر رخ خواهد داد که به سوی خداست: إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ(اعراف، آیه 125؛ شعراء، آیه 50؛ زخرف، آیه 14)
این قلب(عنکبوت، آیه 21) و انقلاب یک انقلاب و دگرگونی عظیم همانند انشایی است که خداوند در ساختار بدن با دمیدن روح در آغاز ایجاد می کند. از این روست که در قالب انشاء امثال(واقعه، آیه 61) نه همانند همین جسم مادی خاکی بلکه جسمی با عناصری دیگر از جمله برزخی (مومنون، آیه 100) و سپس با تبدل زمین و آسمان(ابراهیم، آیه 48) با جسم اخروی همانند لولو و مرجان (رحمن، آیه 58؛ طور، آیه 24؛ واقعه، آیه 23؛ انسان، آیه 19) زندگی این نفس پس از توفی و گرفتن کامل از جسم خاکی ادامه می یابد.(انعام، آیه 60؛ نحل، ایه 70؛ زمر، آیه 43)
پس انسان از خاک بر می آید و تا بی نهایت مسیر تکاملی را می پیماید و همان طوری که جسم او در جهان اخروی از چیزی همانند لولو و مرجان است، نفس و روانش نیز در تکامل به جاهایی می رسد که در تصور هیچ کس نمی گنجد.