قرآن دو دسته از احکام و قوانین را بیان می کند: 1. قوانین عمومی و کلی نسبت به بشر؛ 2. قوانین خصوصی نسبت به مسلمانان و مومنان.
از دسته اول قوانین می توان به تمام مواردی اشاره کرد که خداوند در آن عنوان «ناس» را آورده است. مثلا می فرماید: قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛ با مردمان سخن نیکو بگویید.(بقره، آیه 83) یا می فرماید: وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ؛ در چیزهای مردم کم نگذارید و به تمام و کمال ایفای حق کنید.(اعراف، آیه 85) پس در هر کار و چیزی کم نگذارید و بهترین و برترین و کامل ترین و خوب ترین ها را بدهید.
در این گونه موارد، سخن از مردم است. این مردم ممکن است مسلمان و کافر و منافق، زن و مرد، کودک و جوان و پیر، سیاه و سفید، رومی و ایرانی و یونانی، آسیایی و آفریقایی و اروپایی باشند. پس بدون هیچ تفاوتی با توجه به کرامت بشریت و انسان با آنان این گونه برخورد کنید.
دسته دوم قوانینی است که اختصاص به مسلمانان و مومنان و یا زن و مرد و یا کودک و پیر یا حتی اهل کتاب داشته باشد.
آن دسته اول قوانین انسانی و اخلاقی و به یک معنا بین المللی است و اختصاص به گروه و قشر و طبقه و مانند آن ندارد. خداوند در آیه 25 سوره حدید می فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ هر آینه به تحقیق ما فرستادگانمان را با بینات و دلایل آشکار و روشن فرستادیم و با آنان کتاب و قانون و میزان فروفرستادیم تا مردم قیام به قسط کنند.
در این آیه بیان شده که قیام به قسط و عدالت قسطی از مهم ترین اهداف بعثت و پیامبری و هدایت های وحیانی الهی است. این که مردم بی توجه به دین و مذهب و نژاد و رنگ و مانند آنها، با حقوق خویش آشنا شده و برای قسط و عدالت قیام کنند.
البته برخی از قوانین در دایره محدودتری، از وجه بین المللی برخوردار است؛ به عنوان نمونه «اقامه دین» جدا از شرایع و مناهج آن یعنی همان دین اسلام که از آدم تا خاتم(ص) از سوی خدا و پیامبران مطرح بوده است(آل عمران، آیه 19؛ شوری، آیه 13) یک قانون بین المللی برای همه اهل توحید است. خداوند می فرماید: أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ؛ این که دین را برپادارید و در آن تفرقه نکنید.(شوری، آیه 13)