قرآن از خداوند علی حکیم(نمل، آیه 6) بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است.(شعراء، آیه 193) هر چند که قرآن در لدن علی حکیم، فاقد لغت است، اما وقتی بر قلب پیامبر(ص) نازل می شود، عربی مبین می شود(یوسف، آیه 2؛ نحل، آیه 103) تا بر پایه زبان تلقی کننده و مخاطب اولی آن یعنی عرب ها باشد؛ زیرا اگر این گونه نبود، هرگز آنان بر خلاف اقوام دیگر به خاطر تعصبات قبیله ای به قرآن غیر عربی ایمان نمی آورند.(شعراء، آیات 198 و 199) از سوی دیگر، این قرآن عربی همان طوری که بر فرد اعجمی غیر عرب نازل نشده است؛ هم چنین، از نظر محتوا و مفهوم، عجمه و گنگ نیست، بلکه آیات آن تفصیل داده شده و غیر مبهم (فصلت، آیه 3) و بدون هیچ کژی و اعوجاجی است.(زمر، آیه 28)
از آیه 6 سوره نمل به دست می آید که این قرآن توسط پیامبر(ص) بی واسطه از خداوند دریافت شده است؛ زیرا خداوند می فرماید: إِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلیمٍ؛ به راستی که تو تلقی و دریافت کردی قرآن را از نزد خداوند حکیم و علیم. پس علم ایشان نسبت به قرآن «علم لدنّی» است. «علم لدنّی» علمی است که بین مخاطب و متکلّم هیچ چیزی واسطه نیست؛ زیرا «لدن» یعنی نزد که حضور در آن شرط و لحاظ شده بر خلاف عند که حضور در آن شرط نیست.
البته قرآن یک نزول دیگر در مدت بیست و ساله داشته است که در ارتباط با زمان ابلاغ آیات به مردم است. در این نزول دوم، کسانی که آن را آورده اند، رسول امین(شعراء، آیه 193) و به همراه کرام برره(عبس، آیات 13 تا 16) است که معصوم هستند و جز آن چه گفته شده نمی گویند و عمل نمی کنند.(تحریم، آیه 6؛ نحل، آیه 50)
از آن جایی که پیامبر(ص) قرآن را مستقیم تلقی کرده و علم لدنی داشت، گاه پیش از موعد زمان ابلاغ می خواست بر زبان برآرند و منتظر فرشته وحی نمی شد که خداوند از آن بازداشته است: لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ؛ زبان خود را به این قرآن مجنبان تا بدان شتاب کنى(قیامت، آیه 16) ؛ چرا که عجله انجام عمل پیش از موعد زمانی آن است؛ و آن حضرت(ص) پیش از آن که فرشته وحی بیاید می خواست آیات را ابلاغ کند.
بنابراین، در همه مراحل تلقی قرآن، عصمت ثابت است. اما دو مرحله دیگر یعنی حفظ و ابلاغ نیز این گونه است؛ زیرا خداوند می فرماید که ما تو را از نسیان آیات حفظ کردیم: سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی، به تحقیق به گونه ای بر تو خواندیم که تو فراموشی نمی کنی(اعلی، آیه 6)؛ زیرا این قرائت الهی بر جان محمدی(ص) است. در مقام نطق و ابلاغ نیز دارای عصمت است؛ زیرا خداوند می فرماید: ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی؛ بر هوی سخن نمی گویی و جز وحی که به تو شده بر زبان نمی رانی.(نجم، آیات 3 و 4)