سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :528
بازدید دیروز :442
کل بازدید :2100237
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/7
5:14 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

در گذشته مرزها به این معنا و مفهومی‌ که اکنون درک می‌شود، نبود. چنان که دولت و قدرت دولت تا این حد و اندازه نبود که در همه حوزه‌های فردی ملت نفوذ کند، چه یا تمایل به این کار نداشته و یا ابزارهای کنونی برای نفوذ در حوزه و حریم خصوصی مهیا و فراهم نبوده است. اگر در مواردی از تاریخ می‌توان شواهدی را یافت که دولت‌ها در حریم خصوصی افراد وارد شدند، بسیار محدود و معدود بودند. مرزهای قدرت در کشور به گونه‌ای بود که جز در مرکز در مابقی کشور در هم تنیده بود. به این معنا که قدرت دولت‌های مجاور در درون مرزهای حاکمیت و قدرت دولت دیگر وارد می‌شد. همسایگان در مرزهای یک دیگر دخالت می‌کردند و اعمال نفوذ داشتند. دژها و مرزبانان در جاهای خاصی مستقر می‌شدند تا از یورش و هجوم لشکر و ارتش همسایگان بازدارند. با این همه، رفت و آمدها و داد و ستدها و ازدواج‌ها و کوچ‌های گرمسیری و سردسیر به آسانی صورت می‌گرفت.

با پدیداری مفهوم جدیدی از دولت و ملت و کشور به ویژه در قرن هیجده و نوزده این مسایل دستخوش تغییر و دگرگونی‌های ژرفی شد. در اواخر هزاره دوم میلادی با گسترش فن آوری‌های نوین ارتباطی و انتقالی و سرعت و شتاب گردش و جریان اطلاعات و ابزارهای نفوذ در نهان ترین زوایا زندگی فردی و شخصی این مشکل پدیدار شد که چگونه می‌توان مرزهای قدرت را مشخص کرد؟ حاکمیت دولت‌ها تا کجاست. مرزهای جغرافیایی دولت کجاست؟ انسان در جستجوی تعریف جدیدی از فردیت و حاکمیت و دولت و ملت بر آمد. منابع قدرت و مشروعیت تغییر کرد. مرزهای قدرت دگرگون شد. امنیت ملی مانند خود ملت مفهوم جدیدی یافت.

پرسشی که اکنون می‌خواهم آن را طرح و در حد امکان و توان بدان پاسخی در خور بدهم مساله هویت است به ویژه هویت‌جمعی. به کارگیری واژه هویت‌جمعی از آن روست تا از واژگانی چون هویت فردی و یا ملی پرهیز شود.

در گذشته قوم و قبیله به جمع هویت می‌بخشید. بعدها با گسترش دامنه قدرت از نظر جغرافیایی و امکان گسترش آن به فراتر از قبایل و عشیره و طائفه، این هویت‌جمعی به شکل هویت‌های نژادی معنا و مفهوم یافت. هر چه ابزارهای ارتباطی و راه‌های تعامل و ابزارهای دامنه نفوذ بیشتر و پیشرفته‌تر شد، دامنه قدرت نیز بیشتر و هویت‌جمعی معنای دیگری یافت. در دوره ای دیگر مثلا قوم ماد بودن نمی‌توانست مبنای هویت‌جمعی باشد، زیرا اقوام دیگری چون پارت و پارس نیز در تحت حاکمیت در آمده بودند. در این دوره برخی کوشیدند تا با نژاد شرقی آریایی در مقابل غربی آن یونانی و رومی‌به خود هویت‌جمعی بخشند. این نیز تا زمانی کارآمد بود پس از آن در قالب دین مشترک این هویت‌جمعی ایجاد شد. ساسانیان به عنوان بزرگ ترین شاهنشاهی مناطق زیاد به همراه اقوام بسیاری را تحت حاکمیت مشترک در آوردند و هویت‌جمعی به این مجموعه بخشیدند.  دین زرتشتی به عنوان عامل هویت‌جمعی کارکرد خود را نشان داد. اقلیت‌های دینی چون بودایی و مسیحی و مانوی آن اندازه نبودند تا این اکثریت را با چالش رو به رو سازند. در حقیقت ساسانیان نخستین هویت‌جمعی به عنوان امت را شکل بخشیدند که مبتنی بر عامل دین بود. در همان زمان در میان آریاییان غربی هویت دینی دیگری شکل گرفت و امت مسیحی هویت‌جمعی را معنا بخشید.

پس از فروپاشی ساسانیان تا این اواخر در شرق و خاورمیانه امت اسلامی‌ هویت‌جمعی اقوام و نژادهای مختلف  را شکل می‌بخشید و در غرب امت مسیحی با حاکمیت مطلق امپراتوری مقدس روم.

پس از آن که اروپا دچار تشتت شد. ملت‌ها برای جایگزین کردن هویت امت و تمایز از سایر مسیحیان به هویت ملت تمسک جستند. ملت‌ها نژادی و قومی‌ دوباره از میان امت سربرخاست و چونان پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی دولت‌های قومی ‌از میان امت‌ها سر بر آورد. ویژگی این دولت‌ها، قوم‌گرایی و توجه به این مقوله بود تا رفاه و امنیت را برای قوم خویش به ارمغان آورند. جنگ‌های این دوره بیشتر برای ایجاد هویت‌جمعی مبتنی بر قومیت و نژاد بود. برخی از مرزها به جهت وجود اکثریتی از قوم دیگر دستخوش دگرگونی شد. زبان‌های ملی و قومی ‌تقویت و خط‌‌‌های جدید سر بر آورد تا به یک واحد هویت‌جمعی جدید بخشد.

با سرعت و شتاب تغییرات صنعتی و مدرنیته، دوباره هویت‌جمعی دستخوش تغییرات ژرف شد. دولت نیز اهداف تازه ای پیدا کرد.

اکنون سخن از این است که هویت‌جمعی ما در این پهنه جغرافیای چیست؟ چه عاملی می‌تواند این هویت‌جمعی را حفظ و بقای آن را تضمین کند؟ برخی به هویت نژادی تکیه می‌کنند و سخن از قوم آریایی به میان می‌آورند. برخی به عامل زبان و برخی دیگر به عوامل دیگر اشاره می‌کنند که می‌تواند عامل هویت بخشی به این جمع موجود در جغرافیای کنونی ایران باشد.

به نظر می‌رسد که عامل نژادی به جهت تکثر اقوام تورانی و تازی و مانند آن امکان ناپذیر باشد. عامل زبان نیز چنین حالتی دارد. این که هر کس شناسنامه ایرانی داشته باشد نمی‌تواند عامل هویت‌بخشی جمعی باشد. چون عامل هویت بخشی باید فرهنگی و بسبار قوی باشد. از گذشته خون و نژاد به عنوان عامل همبستگی جمعی کارکرد خود را به خوبی نشان داده است چنان که عامل زبانی به جهت همگرایی می‌توانست چنین باشد. ما در حال حاضر فاقد این عناصر همگرایی و هویت‌جمعی ایرانی هستیم.

تنها عاملی که می‌توان آن را جستجو کرد عامل مذهب است. تشیع به عنوان تنها عامل همگرایی میان این اکثریت می‌تواند هویت بخش این جمع باشد. در حقیقت این خود گونه ای از امت است. امتی که عامل هویت آن مذهب خاص و مایز آن از دیگران است. این در صورتی است که بخواهیم به این جمع در این گستره چغرافیایی وحدت جمعی بخشیم. برخی با اشاره به وجود جمعیت بزرگی از شیعیان در کشورهای همجوار که در چندین کشور اکثریت غالب را تشکیل می‌دهند این عامل تمایز را شناسایی نمی‌کنند و بر این باورند که تشیع نمی‌تواند عامل هویت بخشی به شمار آید. البته من به این مساله باور ندارم، چون اگر بخواهیم دیگران را نیز وارد این هویت کنیم امکان آن وجود دارد هر چند که ما در پی آن نخواهیم رفت. ولی اکثریت موجود در این حوزه جغرافیایی به نام ایران با اکثریت موجود در بیرون آن تفاوت‌های دارد که می‌تواند مایز این هویت از دیگران باشد.

اگر با نظر تدبیر بنگریم به نظر می‌رسد تاکید بر هویت امت تشیع بهترین الگو برای ایجاد این هویت‌جمعی است. در این دوران نباید امنیت ملی ( همان امنیت امت تشیع) را به داخل مرزها محدود ساخت. اگر ایران به عنوان ام القرای امت تشیع باشد محور می‌تواند هر یک از این جمعیت‌های متفرق در کشورهای دیگر باشد. امنیت این مرکز بر آن مبتنی است تا با بیرون خود تعامل فعال و سازنده داشته باشد. این بخش بیرونی از امت به عنوان بهترین عامل حفظ مرکر می‌تواند مرکز را تقویت و در نهایت به دامنه گسترش آن کمک نماید.

اگر به واقعیت‌های کنونی ایران توجه کنید در می‌یابید که ایران بدون گسترش دامنه نفوذ جغرافیایی و تغییر در مرزهای آن توانسته است امتی را شکل بخشد که به دفاع همه جانبه از ام القری پرداخته و همه نقشه‌های دشمنان را با شکست رو به رو ساخته است. بدون آن که به صدور انقلاب دست زند به صدور اندیشه و فرهنگ دست زده است و امنیت هویت‌جمعی خود را تضمین کرده است. البته من خود به شخصه خواهان تشکیل امت اسلامی‌هستم و این را ممکن می‌دانم ولی همیشه پیشنهاد و  راهکار می‌بایست با توجه به امکانات و ظرفیت‌ها و واقعیت‌های موجود باشد. از این رو بر خلاف آقای حجاریان به امت تشیع به عنوان عامل هویت بخشی این جمع موجود بها می‌دهم.

این مساله هیچ گاه علیه هیچ اقلیتی نیست. چه همه اقلیت‌های مبتنی بر شرایع اهل کتاب به آسانی می‌توانند در این حدود بر وظایف شرعی خود باقی بمانند. البته طبیعی است که تصمیم‌‌گیران و تصمیم‌سازان نهایی در هر حاکمیتی اکثریت هستند و اقلیت می‌بایست در این حوزه و محدوده تابع اکثریت باشند.

به هر حال مذهب تشیع به عنوان عامل هویت بخشی و امت سازی بهترین گزینه است. دامنه نفوذ این جریان چنان گسترده است که به عنوان بهترین عامل بازدارنده دشمنان این امت تاکنون عمل کرده است. شیعیان عراق و افغانستان و آذربایجان و بحرین و دیگر کشورهای خلیج فارس به عنوان پیرامون امت مرکزی را محافظت و امنیت آن را تامین می‌کنند. البته این بهره‌مندی یک سویه نیست، بلکه آنان نیز از آن سود می‌برند و این همبستگی و همگرایی بر پایه عامل تشیع در ارتقای سطح کیفی و کمی و فرهنگی و اقتصادی آنان نقش مهمی ‌را ایفا می‌کند. این امری نیست که بر کسی پوشیده باشد.


85/4/9::: 12:0 ص
نظر()