خداوند در آیه 105 سوره توبه می فرماید: وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ؛ و بگو: «هر کارى مىخواهید بکنید، چون به یقین و قطع خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست، و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده مىشوید پس شما را به آنچه انجام مىدادید آگاه خواهد کرد.»
این «سین»، در فَسَیَرَى همان «سین» تحقیق است نه «تسویف» و تاخیر؛ یعنی خدا همان هنگام عمل شما آن را می بند نه آن که بعدها میبیند. پس هر کاری که میکنید الان «الله» میبیند؛ و هم چنین به اذن «الله»، «رسول الله»(ص) و ائمه(ع) نیز میبینند! ؛ زیرا آنان اوصیا و خلفای آن حضرت(ص) در میان امت هستند؛ چرا که می دانیم براساس آیه 61 سوره آل عمران، تنها نفس پیامبر(ص) یعنی امیرمومنان علی(ع) و اهل بیت(ع) دارای عصمت و ولایت مطلق و شاهدان الهی هستند(احزاب، آیه 33؛ مائده ، آیه 55؛ نساء، آیه 59 و آیات دیگر) و دیگر مومنان از آن هیچ بهره ای نبرده اند.
بر همین اساس گفته شده که پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مصداق نخستین و حقیقی نام مومن پس خداوند هستند؛ چرا که خداوند خود را مومن و پیامبر(ص) را اولین مومنین معرفی می کند و نفس پیامبر(ص) یعنی مولا امیرمومنان علی(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نیز چنین است.
در این باره روایات بسیاری است. از جمله این روایت ها که در این جا بیان می شود: دلالات الحسن بن علی بن أبی حمزة ، عن بعض أصحابه ، عن میسر بیّاع الزطی قال : أقمتُ على باب أبی جعفر (ع) فطرقتُه ، فخرجت إلی جاریة خماسیة فوضعتُ یدی على یدها وقلت لها : قولی لمولاک هذا میسر بالباب ، فنادانی (ع) من أقصى الدار : ادخل لا أبا لک ، ثم قال لی : أما والله یا میسر لوکانت هذه الجُدر تحجب أبصارنا ، کما تحجب عنکم أبصارکم ، لکنا وأنتم سواء ، فقلت : جعلت فداک ! والله ما أردت إلا لازداد بذلک إیمانا؛ میسر فروشنده می گوید: بر در خانه امام باقر(ع) ایستادم و در خانه را کوبیدم. پس کنیزکی پنج وجبی یا پنج ساله بیرون آمد. پس دستم را بر دستش گذاشتم و به او گفتم: به مولای خود بگو که مسیر در آستانه خانه است. پس آن حضرت از انتهای خانه مرا به صدا بلند ندا کرد و فرمود: وارد شو! پدری برایت نباشد! پس به من فرمود: به خدا سوگند ای میسر گمان کردی که این دیوارها مانع بینایی ما می شوند همان گونه که مانع بینایی و دیدن شمایند پس ما و شما یکسان بودیم. پس گفتم: فدایت شوم! به خدا می خواستم بر ایمانم افزوده شود.( بحار الأنوار نویسنده : العلامة المجلسی جلد : 46 صفحه : 258)
در تفسیر و لغت آمده است: جاریة "خماسیة" فإنی أرید بذلک أن طولها خمسة أشبار؛ الخماسیة : یقال " جاریة خماسیة " أی بنت خمس سنوات.
هم چنین در روایتی دیگر آمده است: روی عن أبی الصباح الکنانی قال : صَرت یوما إلى باب أبی جعفر فقرعت الباب فخرجت إلیّ وصیفة ناهد فضربت بیدی على رأس ثدیها ، فقلت لها : قولی لمولاک إنّی بالباب ، فصاح من آخر الدار: اُدْخُلْ لَا أُمَّ لَک، فدخلتُ وقلتُ : والله! ما أردت ریبة ولا قصدت إلا زیادة فی یقینی ، فقال : صدقتَ! لَئِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ هَذِهِ الْجُدْرَانَ تَحْجُبُ أَبْصَارَنَا إذا لا فرقَ بینَنا وبینَکُم ، فایّاک أن تُعاود لمثلها؛ روی به در خانه امام باقر(ع) رفتم و در خانه را کوبیدم. پس کنیزکی که نارپستان به سویم آمد. پس با دستم بر نوک پستانش زدم و به کنیزک گفتم: به مولایت بگو من بر سر آستانه خانه ام. پس از آخر خانه فریاد زد: وارد شو! مادری برایت نباشد! پس وارد خانه شده و گفتم: به خدا سوگند! قصد ریبه نداشتم و جز برای افزایش یقینم قصدی نکردم. پس حضرت فرمود: اگر گمان کردید که این دیوارها حجاب دیدگان مایند فرقی میان ما و شما نبود! پس هشدار که دیگر به همانند آن باز نگرد! و دیگر تکرار نشود. (بیان : وصیفة : جاریة؛ نهدت المرأة : کعب ثدیها. لم أجده فی المطبوعة ونقله عن الخرائج الاربلى فی کشف الغمة ج 2 ص 352؛ بحار الأنوار نویسنده : العلامة المجلسی جلد : 46 ، صفحه : 248)