در قیامت انسان ها دارای صورت هایی هستند که بیانگر حقیقت آنان است. یعنی بر شکلی و صورت پیدا می کنند که سیما و نشانه حقیقت و هویت وجودی آنان است. در روایت است : «یُحشر بعض الناس على صورة تحسن عندها القردة والخنازیر". (علم الیقین فى أصول الدین، الفیض الکاشانی، ج 2، ص 1099؛ الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، صدر الدین محمّد الشیرازی، ج 5، ص 228.)
در روایت است: فِی الْحَدِیثِ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ کَانَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ جَالِساً قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَنْزِلِ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ فَقَالَ مُعَاذٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً الْآیَاتِ فَقَالَ یَا مُعَاذُ سَأَلْتَ عَنْ عَظِیمٍ مِنَ الْأَمْرِ ثُمَّ أَرْسَلَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ تُحْشَرُ عَشَرَةُ أَصْنَافٍ مِنْ أُمَّتِی أَشْتَاتاً قَدْ مَیَّزَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ بَدَّلَ صُوَرَهُمْ فَبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ وَ بَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِیرِ وَ بَعْضُهُمْ مُنَکَّسُونَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ فَوْقُ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ تَحْتُ ثُمَّ یُسْحَبُونَ عَلَیْهَا وَبَعْضُهُمْ عُمْیٌ یَتَرَدَّدُونَ وَ بَعْضُهُمْ بُکْمٌ لَا یَعْقِلُونَ وَ بَعْضُهُمْ یَمْضَغُونَ أَلْسِنَتَهُمْ یَسِیلُ الْقَیْحُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ لُعَاباً یَتَقَذَّرُهُمْ أَهْلُ الْجَمْعِ وَ بَعْضُهُمْ مُقَطَّعَةٌ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ وَبَعْضُهُمْ مُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ وَ بَعْضُهُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَفِ وَ بَعْضُهُمْ یَلْبَسُونَ جِبَاباً سَابِغَةً مِنْ قَطِرَانٍ لَازِقَةٍ بِجُلُودِهِمْ فَأَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ فَالْقَتَّاتُ مِنَ النَّاسِ وَ أَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِیرِ فَأَهْلُ السُّحْتِ وَ أَمَّا الْمُنَکَّسُونَ عَلَی رُءُوسِهِمْ فَأَکَلَةُ الرِّبَا وَالْعُمْیُ الْجَائِرُونَ فِی الْحُکْمِ وَ الصُّمُّ الْبُکْمُ الْمُعْجَبُونَ بِأَعْمَالِهِمْ وَالَّذِینَ یَمْضَغُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَالْعُلَمَاءُ وَالْقُضَاةُ الَّذِینَ خَالَفَتْ أَعْمَالُهُمْ أَقْوَالَهُمْ وَ الْمُقَطَّعَةُ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْجِیرَانَ وَ الْمُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ فَالسُّعَاةُ بِالنَّاسِ إِلَی السُّلْطَانِ وَالَّذِینَ هُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَف فَالَّذِین یَتَمَتَّعُونَ بِالشَّهَوَاتِ وَ اللَّذَّاتِ وَ یَمْنَعُونَ حَقَّ اللَّهِ فِی أَمْوَالِهِمْ وَ الَّذِینَ یَلْبَسُونَ الْجِبَابَ فَأَهْلُ التَّجَبُّرِ وَ الْخُیَلَاء؛ از براء بن عازب نقل شده است که معاذ بن جبل در منزل أبو ایوب انصاری نزدیک رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نشسته بود. معاذ عرض کرد: یا رسول اللّه! نظر شما درباره این آیه که می فرماید: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا؛ روزی که در صور دمیده می شود و فوج فوج می آیید» (نبأ: آیه 18) چیست؟ فرمود: ای معاذ مطلب بزرگی را پرسیدی. سپس اشک از چشمان آن حضرت جاری شد و فرمود: ده صنف از امّت من پراکنده محشور می شوند و خداوند آنان را از دیگر مسلمانان جدا کرده و چهره هایشان را مسخ نموده است. بعضی از آنان به صورت میمون، بعضی به صورت خوک، بعضی واژگون که پاهایشان بالا و رویشان به طرف پایین است و به همین وضع کشیده می شوند، بعضی کورهای سرگردانند، بعضی کر و گنگ اند که هیچ چیز را درک نمی کنند، بعضی زبان های خود را می جوند و چرکی از دهانشان سرازیر می شود که اهل محشر از آن متنفّر می شوند، بعضی دست و پا بریده اند، بعضی بر شاخه هایی از آتش آویخته اند، بعضی بوی گندشان از مردار بدتر است، و برخی به جبّه هایی لباس هایی از مس یا روغن گداخته پوشانده می شوند که از فرط داغی به بدن هاشان می چسبد. آنگاه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آنان که به صورت میمون محشور می شـوند سخن چینانند، آنان که به صورت خوک وارد می شوند کارشان حرام و رشوه خواری است، آنها که واژگون هستند ربا خوارانند، آنها که کور وارد می شوند کسانی هستند که در حکومت و قضاوت ستم می کنند، کسانی که کر و گنگ محشور می شوند افرادی هستند خودپسند که شیفته کارهای خویش اند، کسانی که زبان خود را می جوند علما و قاضیانی هستند که کردارشان مخالف گفتارشان است، دست و پا بریدگان آنهایند که همسایگان خود را اذیت می کنند، آویختگان به شاخه های آتش جاسوسان و سعایت کنندگان از مردم نزد پادشـاهانند، آنها که بوی گندشان از مردار بیشتر است فرو رفتگان در شهوات و لذّات دنیا هستند و حقوقی را که خدا در اموالشان قرار داده نمی پردازند، آنان که به جبّه ها و لباس های گداخته پوشانیده می شوند متکبّران و سرکشان هستند. (بحارالانوار، ج7، ص89)
پس به نظر می رسد با این روایات و مانند آن بتوان آیه سوره حشر را نیز معنا کرد که خداوند می فرماید: «إذا الوحوش حشرت؛ هنگامی که وحوش محشور می شوند». این وحوش همان انسان ها هستند که با شکل شیر و شغال و پلنگ و مانند آن ها محشور شده اند. البته گاه ممکن است صورت و حقیقت تجسم یافته آنان در قیامت ترکیبی از چند حیوان باشد مانند شتر گاو پلنگ و یا خر سگ و مانند آن ها.
البته برخی از مردم در همین دنیا مسخ شده و با صورت های اخروی خود ظهور و بروز کردند و پس از مدتی در گذشتند. در روایت از امام صادق(ع) روایت است که ایشان فرمود: فرزندان آدم به سیزده صنف و گروه مسخ شدند: بوزینه، خوک، خفاش و شب پره (خشاف)، سوسمار ، خرس، فیل، کرم سیاه آبی ، مارماهی، کژدم، فک دریایی، خارپشت، ماهی درخشان دریایی و کارتنک (عنکبوت) مسخ شده اند.
أبی عبد الله عن أبیه عن جده : قال : المسوخ من بنی آدم ثلاثة عشر صنفا منهم القردة والخنازیر والخفاش والضب والدب والفیل والدعموص والجریث والعقرب وسهیل وقنفذ والزهرة والعنکبوت فأما القردة فکانوا قوما ینزلون بلدة على شاطئ البحر اعتدوا فی السبت فصادوا الحیتان فمسخهم الله عز وجل قردة وأما الخنازیر فکانوا قوما من بنی إسرائیل دعا علیهم عیسى ابن مریم (ع) فمسخهم الله عز وجل خنازیر وأما الخفاش فکانت امرأة مع ضرة لها فسحرتها فمسخها الله عز وجل خفاشا وأما الضب فکان أعرابیا بدویا لا یرع عن قتل من مر به من الناس فمسخه الله عز وجل ضبا وأما الفیل فکان رجلا ینکح البهائم فمسخه الله عز وجل فیلا وأما الدعموص فکان رجلا زانی الفرج لا یرع من شیء فمسخه الله عز وجل دعموصا وأما الجریث فکان رجلا نماما فمسخه الله عز وجل جریثا وأما العقرب فکان رجلا همازا لمازا فمسخه الله عز وجل عقربا وأما الدب فکان رجلا یسرق الحاج فمسخه الله عز وجل دبا وأما السهیل فکان رجلا عشارا صاحب مکاس فمسخه الله عز وجل سهیلا وأما الزهرة فکانت امرأة فتنت بها هاروت وماروت فمسخها الله عز وجل زهرة وأما العنکبوت فکانت امرأة سیئة الخلق عاصیة لزوجها مولیة عنه فمسخها الله عز وجل عنکبوتا وأما القنفذ فکان رجلا سیئ الخلق فمسخه الله عز وجل قنفذا .(بحارالانوار، ج 65، ص 223)
البته در روایتی دیگر آمده است که پیامبر(ص) فرمود: مردمان به خرس، فیل، خوک، بوزینه، مارماهی، سوسمار، خفاش یا پرستوی کوهی، کرم سیاه رنگ آبگیرها شاید همان زالو، کژدم ، کارتنک و عنکبوت، خرگوش، فک دریایی و ماهی درخشان دریایی مسخ شده اند.
علی بن أبی طالب(ع) قال : سئل رسول الله (ص) عن المسوخ قال هم ثلاثة عشر الدب والفیل والخنزیر والقرد والجریث والضب والوطواط والدعموس [ الدعموص ] والعقرب والعنکبوت والأرنب وزهرة وسهیل. فقیل یا رسول الله ما کان سبب مسخهم قال أما الفیل فکان رجلا لوطیا لا یدع رطبا ولا یابسا وأما الدب فکان رجلا مؤنثا یدعو الرجال إلى نفسه وأما الخنزیر فقوم نصارى سألوا ربهم عز وجل إنزال المائدة علیهم فلما نزلت علیهم کانوا أشد کفرا وأشد تکذیبا وأما القردة فقوم اعتدوا فی السبت وأما الجریث فکان دیوثا یدعو الرجال إلى أهله وأما الضب فکان أعرابیا یسرق الحاج بمحجنه وأما الوطواط فکان یسرق الثمار من رءوس النخل وأما الدعموص فکان نماما یفرق بین الأحبة وأما العقرب فکان رجلا لذاعا لا یسلم على لسانهأحد وأما العنکبوت فکانت امرأة سحرت زوجها وأما الأرنب فکانت امرأة لا تطهر من حیض ولا غیره وأما سهیل فکان عشارا بالیمن وأما الزهرة فکانت امرأة نصرانیة وکانت لبعض ملوک بنی إسرائیل وهی التی فتن بها هاروت وماروت وکان اسمها ناهیل والناس یقولون ناهید.( علل الشرائع 2 : 174 ؛ بحارالانوار، ج 65، ص 223 و 224)
این مسخ به سبب گناهان خاصی بوده که آنان مرتکب شده اند.
فیل: مردى لوطى (اهل لواط) بود.
خوک: عدهاى نصرانى بودند که از خدا خواستند غذاى آسمانى بر آنها بفرستد و با این که خواستهشان عملى شد بر کفر خود افزودند.
میمون: کسانى بودند که روز شنبه بر خلاف دستور دینشان ماهى گرفتند.
مارماهى: مرد دیوثى بود که همسرش را در اختیار مردم مىگذاشت.
سوسمار: بادیه نشینى بود که، سر راه بر حاجیان مىگرفت و اموالشان را مىربود.
شب پره: دزدى بود که، خرماهاى مردم را از سر درختان سرقت مىکرد.
کرم سیاه: سخن چینى بود که، میان دوستان جدایى مىانداخت.
عقرب: مرد بدزبانى بود که هیچکس از نیش زبانش آسوده نبود.
عنکبوت: زنى بود خیانتکار به شوهر.
خرگوش: زنى بود که غسل حیض و غیره نمىکرد.
سهیل: گمرکچىیى بود در یمن.
زهره: زنى نصرانى بود، و این زن همان است که هاروت و ماروت را فریفت.
خداوند در آیاتی از جمله 176 سوره اعراف می فرماید که عالمی چون بلعم باعورا را به سگ تشبیه کرده و در آیه 5 سوره جمعه نیز عالمی را به خر تشبیه نموده است. به نظر می رسد که عالمی که دانش او در ظرف اخلاق و ایمان نباشد، و شخص در بعد فردی از علم خود بهره نبرد و بر فضلیت خویش نیافزاید به "حمار" خری تشبیه کرده که فقط بار کتاب بر دوش دارد نه علمی در دل و قلب و نیز کسی که در بعد اجتماعی از آن فضلیت برای رشد جامعه استفاده نمی کند، به "کلب" و تشبیه کرده که همیشه زبان درازی می کند. این حالات تمثیل نیست بلکه واقعا در قیامت صورت تحقق خواهد یافت.