انسان برای درک امور ابزارهایی برای حواس ظاهری دارد. خداوند می فرماید: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ در حقیقت، بسیارى از جنّیان و آدمیان را براى دوزخ آفریدهایم. چرا که دلهایى دارند که با آن حقایق را دریافت نمىکنند، و چشمانى دارند که با آنها نمىبینند، و گوشهایى دارند که با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند. آرى، آنها همان غافلماندگانند.(اعراف، آیه 179)
و در جایی دیگر نیز می فرماید: أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَکَاءکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ؛ آیا آنها پاهایى دارند که با آن راه بروند، یا دستهایى دارند که با آن کارى انجام دهند، یا چشمهایى دارند که با آن بنگرند، یا گوشهایى دارند که با آن بشنوند؟ بگو: «شریکان خود را بخوانید سپس در باره من حیله به کار برید و مرا مَهَلت مدهید.»(اعراف، آیه 195)
پس «سمع» و «بصر» که به معنایی شنوایی و بینایی است با «اُذن» و «عین» که به معنای گوش و چشم است فرق دارد. از همین روست که در کتابهای فقهی دیه این ها کاملاً فرق میکند؛ زیرا دیه گوش غیر از دیه «سامعه» و قوه شنوایی است و هم چنین دیه چشم هم غیر از دیه «باصره» و قوه بینایی است؛ زیرا گاهی این عضوی چون گوش و چشم آسیب می بیند و گاهی دیگر این نیروی شنوایی و بینایی آسیب می بیند.
در قیامت این قوه شنوایی و بینایی شهادت می دهند نه گوش و چشم، چنان که خداوند می فرماید: شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ؛ علیه آنان قوه شنوایی و بنیایی ایشان شهادت و گواهی داد.(فصلت، آیه 22)
هم چنین گناه را این قوای انسانی که انجام می دهند؛ زیرا این قوای انسانی به نفس ارتباط دارند و می دانیم که « النفس فی وحدتها کل القوی؛ نفس در بساطت خویش همه قوا است.» از همین روست که خداوند درباره گناه مثلا آن را به قوه بینایی استناد می دهد نه به چشم و عین و می فرماید: قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ؛ به مومنان بگو تا بنیایی بر گناه فروهشتند.(نور، ایه 30)
خداوند در آیه 17 سوره توبه می فرماید:شاهِدینَ عَلی أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ؛ در حالی که بر نفس های خود به کفر شهادت و گواهی می دهند؛ زیرا در قیامت، خود سازه جسمانی انسان شهادت به وضعیت و چگونگی خودش می دهد؛ زیرا شخص با اعمالش در دنیا سازه ای از جسم می سازد که ارتباط با نفس جمادی، نباتی و حیوانی یا الهی او دارد. در روایات است که هر کسی با جسمی در محشر خواهد آمد که خود ساخته است؛ حالا این جسم چه شکلی داشته باشد بستگی به نفسی دارد که انسان در صیرورت و انقلاب های دنیوی خود آن را ایجاد کرده است.( جامع الأخبارللشعیری، محمدالشعیری، ص176 و177)
اگر کسی به صورت گرگ درآمد، این لازم نیست که شهادت بدهد یا اعتراف کند که من درنده هستم، زیرا تمام بدن و «اعضاء» و «جوارح» او شهادت به درندگی او میدهند. از گرگ که سؤال نمیکنند تو درندهای یا نه، از مار و عقرب که سؤال نمیکنند! این «شاهدٌ علی أنفسه بالکفر و القتل و السبی و کذا و کذا»؛ یعنی او با تمام هویّت، شهادت به درندگی میدهد. پس اگر شخص به صورت حیوان چون گرگ و مار و عقرب محشور شد، خود این حشر جسمانی به این صورت یعنی با تمام هویت خودش شهادت می دهد که در دنیا چه کرده و چه شده است. در روایت است که برخی از مردم به صورتهایی محشور می شوند که صورت میمون و خوک در برابرش خیلی زیباتر است:«یُحْشَرُ بَعْضٌ عَلی صُوَرٍ تَحْسُنُ عِنْدها الْقِرَدَةُ و الْخَنازِیر».( الیقین فى أصول الدین، الفیض کاشانی، ج 2، ص 1099)
پس گاهی از انسان سوال می کنند که با بینایی و شنوایی و قوه ادراکی یعنی قلب و فواد چه کردی: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً(اسراء، آیه ) و گاهی دیگر از خود این ها به عنوان بخشی از قوه ادراکی نفس سوال می شود که چه کردید؟ پس این ها هم مسئول (یعنی سوال شده) و نیز مسئول عنه ؛ (یعنی درباره آن ها شده) هستند.