مومن آل فرعون به فرعونیان می فرماید: وَ تَدْعُونَنی إِلَی النَّار؛ شما مرا به آتش دعوت می کنید.(غافر، آیه 41)
از نظر مومن دعوت فرعونی دعوت به آتش است و این ها همان کسانی هستند که خداوند در باره آنان می فرماید: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّار؛ و آنان را امامانی قرار دادیم که به آتش دعوت می کنند.
اگر کسی از باطن گناه خبر داشت می دانست که گناه آتش است؛ چنان که خداوند در آیه 10 سوره نساء می فرماید: إِنَّ الَّذینَ یأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیتامی ظُلْماً إِنَّما یأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارا؛ به راستی کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که در درونشان آتش می خورند.
در آیه 12 سوره حجرات نیز می فرماید غیبت کردن ، خوردن گوشت برادر مرده است. این مطلب از باب تشبیه نیست، بلکه بیان حقیقت خارجی است. غزالی در احیاء العلوم آورده است که شخصی محضر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) مشرف شد ـ غیر ماه مبارک رمضان بود ـ گفت دو نفر از اهل خانواده روزه دارند؛ حضرت فرمود: آنها روزه ندارند! آنها گوشت خوردند، چگونه روزه دارند؟! عرض کرد: آنها هیچ چیزی نخوردند! سپس دستور داد تا ظرفی آوردند. در این هنگام حالتی برایشان پیش آمد که اینان تهوّع کردند و گوشت خورده شده را در این تشت ریختند. عرض کرد: یا رسول الله! آنان که گوشت نخورده بودند؟! آن حضرت (ص) فرمود: غیبتی که کردند، همین است!(نگاه کنید: المحجة البیضاء، الفیض الکاشانی، ج5، ص252، در شرح و تفصیل و تهذیب احیاء العلوم)
عایشه می گوید:" زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی.
در روایت دیگر وارد شده است که از زنی در نزد عایشه ذکر شد، عایشه گفت: او دامن بلند است. پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آنچه در دهان داری بیانداز. پاره گوشتی از دهان او افتاد.( معراج السعاده، نراقی، ص 430)
در روایت است :وقتی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را امر به روزه فرمودند: گفتند: «احدی به اذن من افطار نکند. چون شام داخل شد، یک یک می آمدند و اذن گرفته افطار می کردند، تا مردی آمد و عرض کرد: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم! دو دختر من روزه گرفته اند و حیا مانع ایشان است که به خدمت تو رسند، اذن بفرما تا افطار کنند. حضرت صلی الله علیه و آله و سلمروی مبارک گردانید. آن مرد ثانیاً عرض کرد. باز حضرت صلی الله علیه و آله و سلم روی گردانید. و در مرتبه ی سوم فرمود که: آنها روزه نگرفته اند و چگونه روزه بودند و حال آنکه در همه ی روز گوشت مردم را به غیبت می خوردند. برو ایشان را بگو تا قی کنند. آن مرد بازگشت و ایشان را خبر داد. پس آنها قی کردند و از هر یک پارچه ی خون بسته دفع شد. چون پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را خبر داند فرمود: به خدایی که جان محمد در دست اوست که اگر این در شکم آنها باقی می ماند آتش جهنم آن را می خورد»( محجه البیضاء ج 5، ص252)
البته برخی در آیات آن را تشبیه و تمثیل می دانند و برای همین است که مثلا در آیه 41 سوره غافر که آمده است: وَ یا قَوْمِ ما لی أَدْعُوکُمْ إِلَی النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنی إِلَی النَّارِ؛ می گویند که در این جا چیزی تقدیر گرفته شده است: یدعُونَنی إلی المَعاصِی الَّتِی یوجِبُ ارتِکابُها دُخُولَ النَّار؛ شما مرا به معاصی دعوت می کنید که ارتکاب آن موجب دخول در آتش دوزخ می شود.
این تقدیر گرفتن درست نیست؛ بلکه اگر حقیقت گناه را می دیدند می دانستند که گناه تا چه اندازه اثر دارد. امیرمؤمنان علی(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل میفرماید که آن حضرت فرمود: تعطروا بالاستغفار لا تفضحنکم روائح الذنوب؛ با استغفار، خود را معطر و خوشبو کنید تا بوی متعفن گناهان شما را رسوا نسازد. (وسائل الشیعه، ج 16، ص 70؛ نیز بحارالانوار، ج 6، ص 22؛ أمالی، شیخ طوسی، ج 1، ص 382)
عبدالله بن موسی بن جعفر(ع) گفت: از پدرم امام کاظم(ع) پرسیدم: دو فرشته که مامور ثبت اعمال نیک و بد انسان هستند، آیا از نیت انسان، هنگام گناه یا کار نیک اطلاع دارند یا نه؟
امام کاظم(ع) فرمودند: آیا بوی چاه و فاضلاب و بوی خوش، یکسان است؟ گفتم: خیر.
امام فرمود: هنگامی که انسان، نیت کار نیک کند نفسش خوش بو میشود (و فرشته مامور آگاهی مییابد) و اگر کار نیک را انجام داد؛ زبانش، قلم فرشته و آب دهانش مرکب او میشود و آن را ثبت میکند و هنگامی که اراده گناه کند، نفسش بدبو میگردد (و فرشته مامور، آگاهی مییابد) و اگر گناه را انجام داد؛ زبانش قلم و آب دهانش مرکب شده و آن را مینویسد.(اصول کافی، ج2، ص 429 حدیث3، باب مایهم به الحسنه و السیئه)
گروهی اندک از عالمِان هم بودند که میگفتند: بعضیها که در صدد ایجاد اختلاف هستند، وقتی حرف میزنند ما میبینیم که از دهن آنها آتش در میآید!
البته این مقام برای همگان نیست بلکه اگر کسی اهل این معنا باشد، این حقیقت را درک می کند و می بیند(تکاثر، آیات 5 تا 7)