از امامان معصوم(ع) نقل شده که فرمودند: کُلُّ قائِمٍ فِی سِواهُ معْلُول؛ هر موجودی غیر از خداوند معلول علتی هستند.(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج13، ص69؛ التوحید، الشیخ الصدوق، ص35؛ بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، ج1، ص6)
بر اساس علوم عقلی از منطق تا فلسفه هر چیزی نیازمند چهار علت فاعلی، غایی، مادی و صوری است. دو علت نخست را علل وجودی و دو علت اخیر را علل قوامی گویند.
خداوند که هستی را با اراده و امر کن خلق می کند،(بقره، آیه 117؛ آل عمران، آیه 47؛ یس، آیه 8) در حقیقت از اسباب برای جریان آن ها بهره می گیرد: أبی اللّهُ أنْ یُجْرِی الْأشْیاء إِلّا بِأسْباب؛ خداوند ابا می ورزد که چیزی را جز به اسباب جاری سازد.(الاصول من الکافی، الشیخ الکلینی، ج1، ص183، ط اسلامی.) البته این بدان معنا نیست که خداوند از وسائط استفاده می کند بلکه مراد آن است برای هر چیزی سببی قرار داده است؛ یعنی با آن که خودش مستقیم ممکن است کاری را انجام دهد ولی سببی انجام نمی دهد. حالا آن سبب گاهی به اذن او مدبّری از مدبّرات امر است و گاهی هم خود اوست.
از اسباب هر چیزی می بایست به سبب داخلی و درونی اشاره کرد که همان علت مادی و صوری است. خداوند می فرماید: خلق السّماواتِ و الْأرْض بِالْحقِّ؛ آسمان ها و زمین را با حق آفرید.(انعام، آیه 73) این سبب قوامی که در آیه مطرح است ناظر به ساختار درونی مخلوقات است؛ یعنی همان طوری که خداوند به عنوان علت فاعلی است، حق ساختار درونی آفریده ها را به عنوان علت مادی تشکیل می دهد؛ یعنی اگر ساختمانی به دست فاعلی برای مرغداری با بتون در شکل سیلو ساخته شده، ما در ساختمان مخلوقات از حق به عنوان بتوان استفاده کرده ایم.
این امر در همه آفریده ها و ماسوی الله مطرح است و تفاوتی میان آفریده های امری و خلقی ندارد؛ زیرا اگر چه آفریده های امری نیازی به ماده و صورت ندارد، ولی نیازمند ساختار درونی است که حق آن را تشکیل می دهد. بنابراین در هیچ کجای هستی باطل راه ندارد و همه جا حق است و هیچ چیزی در ساختارهای درونی و بیرونی اش باطل و بیهوده نیست: أ یحْسبُ الْإِنْسانُ أنْ یُتْرک سُدیً؛ آیا انسان گمان می کند بیهوده و رها آفریده شده است؟!(قیامت، آیه 36) چنین نیست؛ زیرا سرتاپای هستی از علت فاعلی تا غایی تا مادی و صوری اش بر حق است. خداوند با آن که علت وجود است و تنها وجود را که خلق کرد، با این همه ماهیت هم به تبع او جعل میشود، چون که ماهیت اصیل نیست و تبعی از وجود است.