انسانهای معصوم اگر در بخش علمی شکّ و در بخش عملی هراس و تردّدی داشتند، به علم الهی شک و تردید ایشان برطرف می شود.
نکته مهم درباره علم و عمل معصوم (ع) این است که هرگز بیرون از دایره مشیت الهی نیست. پس به مشیت الهی می دانند و در چارچوب مشیت الهی عمل می کنند. ازاین روست که هماره واژگانی چون اذن الله و شاء الله تکرار می شود. آنان به اذن الهی عمل می کنند و به اذن الهی می دانند؛ چرا که علم آنان علم ذاتی نیست بلکه علمی است که خداوند به آنان می دهد. پس اگر گفته می شود که آنان علم غیب می دانند به مشیت و خواست الهی است. پس خداوند علم از جمله علم غیب را برای کسانی که از آنان خشنود است آشکار و اظهار می کند؛ چنان که می فرماید: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً ؛ عالم الغیب او است، و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که به آنها رضایت داده و آنان را برگزیده است و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند، و او به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چیزی را احصا کرده است.(جن، آیات 26 تا 28)
پس خداوند مستقیم و یا غیرمستقیم از راه فرشتگان به آنان تعلیم می دهد و شبهه علمی آنان را برطرف می کند؛ چنان که تردیدها و خوف و هراس عملی آنان را نیز از میان می برد و به آنان کار خیر و خوب را وحی می کند تا انجام دهند.(انبیاء، آیه 73)
پس نباید گفت که چرا پیامبر(ص) نخستین باری که در کوه حرا جبرئیل را دید چگونه دانست که این جبرئیل است و از سوی خداوند وحی آورده است؟ زیرا او به تعلیم الهی به این امر دانا و عالم شدند.
هم چنین حضرت موسی(ع) که وقتی عصا را انداخت و ماری شد ترسید و گریخت، او نیز به تعلیم الهی و عنایت سبحانی خوف و ترسش ریخت.(طه، آیه 21) ترس حضرت مریم(س) از جبرئیل (ع) نیز طبیعی است(مریم، آیات 17 و 18) و هیچ منافاتی با عصمت آن حضرت ندارد؛ زیرا علم آنان به تعلیم الهی است؛ پس نباید گفت که چرا آنان که ملکه عصمت دارند چگونه شک و تردید داشتند؟ زیرا این دانش آنان و شناخت ایشان ذاتی آنان نیستند بلکه به تعلیم و اراده الهی ، دانا و توانا می شوند.
همین مساله را می توان درباره حضرت یعقوب (ع) گفت که یوسف (ع) را در چاه کنعان ندید ولی بوی پیراهن او را از فرسنگ ها دورتر از دروازه های مصر شنید و بویش به مشامش رسید.(یوسف، آیات 15 و 49)
هم چنین است ترس حضرت ابراهیم(ع) از فرشتگانی که ناشناس بر او وارد شدند و وقتی دست به غذا نبردند موجب ترس و خوف حضرت(ع) شدند.(حجر، آیات 52 و 53؛ ذاریات، آیات 27 و 28) پس آنان به تعلیم الهی از طریق خدا یا فرشتگان به چیزی عالم و دانا شدند و ترس و خوف ایشان پایان یافت.