خداوند در قرآن می فرماید: أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ؛ آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفریده قادر و توانا نیست تا مثل آنان را بیافریند.(یس، آیه 81)
از این آیه این معنا به دست می آید که در قیامت مثل این ها ایجاد می شود؛ یعنی آنچه در معاد میآید مثل آنی است که در دنیا بوده است.
در منطق میگویند اجتماع مثلین محال است، زیرا مثلاً اگر «الف و باء» شبیه و مثل هم باشند، چون دوتا هستند حتماً تمایزی دارند؛ یعنی مقتضی کثرت، تمایز است؛ و اگر هیچ تمایزی بین «الف و باء» نباشد دیگر دوتا نیستند بلکه یکی میشوند. پس اگر گفتیم دوتا و کثرت را پذیرفتیم، باید «بالضروره» تمایزی باشد؛ بنابراین اگر این مِثلان جمع شوند؛ یعنی این کثیر و کثرت باید یکی و واحد شود ؛ یعنی اینها در همان حال که تمایز دارند با هم تمایز ندارند. بازگشت این مطلب به اجتماع نقیضین است که محال است.
به سخن دیگر، استحاله اجتماع مثلین و تحصیلِ حاصل اینها از امور بدیهی است نه اوّلی؛ و سرّ استحاله اجتماع مثلین که امر بدیهی است، بازگشت آن به اجتماع نقیضین است که باطل اولی و از ام القضایاست.
به هر حال، بر اساس آیه مذکور آنچه در قیامت می آید «مِثل» این است و نه عین این. خداوند هم چنین در آیات 60 و 61 سوره واقعه نیز می فرماید: نَحْنُ قَدَّرْنا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقینَ ? عَلی أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَکُمْ وَ نُنْشِئَکُمْ فی ما لا تَعْلَمُونَ؛ ماییم که مرگ را میان شما مقدّر کرده ایم، و ما هرگز ناتوان نیستیم، از این که امثال شما را به جای شما بیاوریم، و شما را در خلقتی که نمی دانید درآوریم.
اما خداوند در آیات دیگری می فرماید که در قیامت عین نه مثل هر چیزی را می آورد و می آفریند: أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتی؛ مگر ندانستهاند که آن خدایى که آسمانها و زمین را آفریده و در آفریدن آنها درمانده نگردید، مىتواند مردگان را نیز زنده کند؟ آرى، اوست که بر همه چیز تواناست. (احقاف، ایه 33)
در این آیه بیان شده که خود آن مردگان احیا می شوند نه مثل آنان. از این روست که در آیه 55 سوره طه نیز می فرماید: مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى؛ از این [زمین] شما را آفریدهایم، در آن شما را بازمىگردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون مىآوریم.
میان این دو دسته از آیات تناقضی نیست ؛ زیرا آن آیاتی که دلالت میکند بر اینکه بدن آخرت مثل بدن دنیاست نه عین آن، مطلب درست، حقّ و یک امر ضروری است؛ چون که بدن دنیا در تمام طول عمر یک انسان هم مثل حالت قبلی است نه عین آن؛ چرا الآن ثابت شده است که انسانی که شصت سال یا هفتاد سال زندگی میکند تمام ذرّات بدن او چند سال یک بار عوض میشود. در جریان معاد هم همینطور است.
اما آن طایفه آیاتی که دارد ما خود انسان را زنده میکنیم، آن هم مثل دنیاست؛ در دنیا اگر کسی هشتاد سال زندگی کرد حداقل هشت بار تمام ذرّات بدن او عوض شده است، ولی ما همان هستیم.
سرّش آن است که اولا ما تنها بدن نیستیم، بلکه روح ما ، آن عنصر اصلیِ هویّت ما را تشکیل میدهد؛ و ثانیا این روح ثابت است؛ ثالثا شیئیّت هر چیزی به همان صورت و فصل مقوّم آن است؛ پس اگر این فصل مقوّم عین همان وجود قبلی بود و بدن به هر وضع عوض شود، اما آن عینیّت محفوظ است.
مگر ما در دنیا تردید داریم این شخصی که الآن شصت سال است، عین همان کسی بود که شصت سال قبل به دنیا آمده است؟! در این باره هیچ تردیدی نداریم؛ چون هویت او را همان روح تشکیل می دهد که یکی است هر چند که جسم و بدنش متحول شده است. پس در قیامت هم عین افراد می آید و هم مثل او؛ یعنی از نظر روح همان روح و نفس است و از نظر بدن مثل بدن دنیوی اوست. بنابراین میان دو دسته از آیات قرآنی هیچ تناقضی نیست؛ چرا که آن طایفه از آیات که سخن از تماثل است، راجع به بدن است؛ و آن آیاتی که راجع به وحدت عینی بدون کمترین تفاوت است، مربوط به هویّت و فصل مقوّم ما یعنی همان روح و جان ماست.
از همین روست که اعضای انسان در روز قیامت علیه جان و روح انسانی شهادت می دهند؛ زیرا هماره شاهد غیر از مشهود علیه است. این که خداوند می فرماید: یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛ روزی که زبانهایشان و دست هایشان و پاهایشان علیه خودشان شهادت می دهد به آن چه آن نفوس کردند؛(نور، آیه 24) یا می فرماید: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ؛ امروز بر دهانهاى آنان مُهر مىنهیم، و دستهایشان با ما سخن مىگویند، و پاهایشان بدانچه فراهم مىساختند گواهى مىدهند. (یس، آیه 65) از این آیات نیز معلوم میشود که ما غیر از زبان و چشم و گوش و دست و پا یعنی بدن خودمان هستیم؛ وگرنه معنا نداشت که این ها علیه ما شهادت دهند؛ به ویژه که هماره شاهد و مشهود له یا علیه دو چیز و دو کس هستند.