انسان مانند طبیعت بهار، تابستان و خزان و مرگ دارد. همان گونه که این فرآیند در طول عمر اتفاق می افتد، هر روز به شکلی در زندگی انسان تکرار می شود؛ با این تفاوت که در طول عمر این فرآیند در جسم تحقق می یابد و برآیند از میان رفتن فعالیت های جسمی بشر است، ولی روزانه ما با روان و جان خود چنین معامله ای داریم و حالات چهارگانه در ما ایجاد می شود. لحظاتی که با طراوات و شادابی می گذرد، دمی که به فرح و خوشحالی می گذرد، زمانی که پژمرده می شویم و به خود فرومی رویم و وقتی که دلمرده می شویم و حال و حوصله خودمان را نیز نداریم.
از آن جایی که روان آدمی همان جان و روح مجردی است که در کالبد جسمانی قرار گرفته است، میان نفس و جسم ارتباط تنگاتنگی است و هر یک بر دیگر تاثیرات مستقیمی را به جا می گذارد. پس اگر روان آدمی ونفس او، دلمرده باشد، جسم رنجور و بیمار می شود؛ هم چنین اگر روان به سبب کارهای مقبول الهی مسرور و شاد باشد، جسم به پرواز در می آید.
در برابر اگر جسم به هر دلیلی بیمار و رنجور باشد، روان نیز پژمرده می شود و اگر جسم با تغذیه مناسب و شرایط خوب، در سلامت باشد، روان نیز شاد و مسرور می شود.
انسان وقتی در محیط مناسب و سازگاری با جسم قرار می گیرد، روان آدمی نیز به وجد می آید. از این روست که در روایات آمده که برخی از امور موجب چشم روشنی دل می شود، مثلا آب ، سبزه، قرآن و زیبارو، تن و روان آدمی را به وجد می آورد و موجب جوانی و شادابی تن و روان می شود.
آدمی وقتی در کنار آب، سبزه و قرآن و پریچهرگان و خوشرویان قرار می گیرد، به گونه ای دگرگون می شود که تن و روان حالتی بهتر از آن در خود نمی یابد. در سر سفره بهاری، آب، سبزه، قرآن نورانی الهی و پوشش رنگارنگ و زیبا همراهان سر سفره، آدمی شاداب و مسرور می شود و تن و روان از هر دلمردگی و پژمردگی و بیماری و رنجوری رهایی می یابد.
سفره هفت سین حتی اگر از سین های دیگرش خالی باشد، همین سین سیمای خوش همراهان سر سفره با جامه های نو و رنگارنگ در کنار نور قرآن آسمان، آب آسمانی و سبزه بر آمده از آب آسمان، روان و تن را به آسمان می برد و بر هفتمین آسمان جای می دهد.
خوشی و شادی که انسان تحت تاثیر عوامل بیرونی به دست می آورد، امری است که در نوروز بهاری بسیار تجربه کرده ایم. در بهار، آدمی با دیدن آب و سبزه و رنگارنگی طبیعت و گل ها چنان به وجد می آید که روان می خواهد به پرواز در آید و تن را با خود به آسمان بالا برد.
ما همان گونه که رستاخیز طبیعت را پس از مردگی آن می بینیم، با دیدن آن رستاخیز و تحول و دگرگونی، دلمردگی درون ما نیز از میان می رود و دوباره شادی و سرور در دل ما جوانه می زند و از خاک سرد دلمردگی رهایی می یابد.
فصل بهار به ما این فرصت را می دهد که دریابیم که می توانیم دلمردگی ها و پژمردگی ها خود را چگونه به شادی و سرور تبدیل کنیم و لا حول و لا قوه الا بالله گفتن، حول و تحول خود را در درون با مهر نورانی قرآن و آموزه های آن تجربه کنیم. ازاین روست که قرآن را بر سر سفره هفت سین در کنار آب و سبزه و ماهی می گذاریم تا حیات و زندگی را در آب نورانی آسمان دوباره در خود تجربه کنیم.
خداوند آب را آسمانی دانسته است و آن را از آسمان فرو می باراند تا زمین مرده را زنده کند؛ قرآن نیز آب حیات و زندگانی روان آدمی است تا با بارش آن بر زمین روان آدمی، آن را دوباره زنده کند. ما بر سر سفره هفت سین همان حقیقت بیرونی بهار و زندگی دوباره را به درون خانه می آوریم تا نمادهای شادی و رستاخیز تن و روان را به نمایش بگذاریم وبر خود یادآور شویم که ما زندگی را می بایست همانند بهار تجربه دوباره کنیم و دلمردگی خود را با رستاخیز جدید از میان برداریم.
ماهی در آب نه تنها زندگی را به نمایش می گذارد بلکه نمایشی از تناسل و دوام آدمی است؛ چرا که فصل رویش گیاه و زایش ماهی حیات در طبیعت است و آدمی رویش و زایش را می بایست در این زمان در تن و روان خود تجربه کند. باشد از سفره هفت سین درس های زندگی بسیاری بیاموزیم و از بهار طبیعت و رستاخیز آن و هفت های هفت سین سفره نوروزی عبرت زندگی بیاموزیم هم چنان که جسم را به شادی مشغول می داریم روان را به حقیقت بسیار مهم تر رهنمون سازیم.