انسان همواره برخوردار از فیض الهی است. این فیض الهی دایمی و بی انقطاع است. هر کسی خود را در معرض فیض الهی قرار دهد، از نفحات آن بهره مند خواهد شد. فیض الهی همان خورشید همواره در تابش است و اگر کسی خود را از آن دور سازد یا بپوشاند کم تر بی بهره خواهد شد هر چند که خواسته و ناخواسته از آثار مستقیم و غیر مستقیم آن بهره مند خواهد گشت.
اما اگر کسی خود را در معرض این تابش قرار دهد، از فیض مستقیم آن بهره مند خواهد شد؛ ولی بسیاری از مردم این گونه نیستند و از معرض خورشید و تابش آن خود را دور می سازند و یا می پوشانند.
بنابراین، فیض الهی همانند خورشید دایمی و بی پایان است. آن خورشید هستی به تمام و کمال فیض می فرستد و هرگز تابش آن پایان نمی یابد. از این روست می توان گفت که فاعل، در فیض خود تمام است.
اما قابل یعنی انسان، این گونه خود را به تمام و کمال در برابر تابش فیض الهی قرار نمی دهد. از این روست که فیض به شکل تمام و کمال به او نمی رسد. برای دریافت هر فیض کامل و تمامی، همان اندازه که کمال و تمامیت فاعل، شرط است؛ تمام و کمالیت قابل نیز شرط می باشد.
خورشید حقیقت در آسمان فیض هم چنان ثابت فیض می فرستد، ولی همان گونه که زمین گاه خود را با گردش به سمت و سویی دیگر، از فیض خورشید محروم می دارد، انسان نیز خود را با پشت کردن، از فیض الهی محروم می سازد. از این روست که خداوند خواهان آن است که همواره انسان به یک سو و جهت رو کند و این گونه تذبذب و نوسان نداشته باشد. سمت و سویی که فیض دایم به انسان می رسد، سمت وجه الله است: فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ( بقره، آیه 115)
البته چنان که خداوند خود می فرماید، انسان به هر سمت و سو رو کند، وجه الله است، ولی مشکل این است که انسان با غفلت متوجه آن وجه الله نیست تا خود را در معرض تابش مستقیم فیض الله قرار دهد و دانسته از آن فیض بهره برد. این جاست که نقش معرفت الله برای کمال یابی خود را نشان می دهد و خداوند خواهان آگاهی از این مساله از طریق ذکر الله می شود تا دل از غفلت دور دارد و وجه خداوندی را در برابر قلب نگه دارد.
البته خداوند به همه انسان ها عنایت خاصی دارد و به سبب کرامت و شرافت وجودی ایشان، خواسته و ناخواسته ایشان را در برابر وجه الله قرار می دهد. به این معنا که دل و قلب ایشان را هر از گاهی به سمت و سوی خورشید می گرداند تا متعرض تابش مستقیم فیض الهی شود.
از این روست که ایشان را گاه به روز می رساند و در استوا قرار می دهد تا از شب ظلمانی بیرون آید و در بهترین مکان در استوا مستقیم در معرض تابش خورشید فیض قرار گیرد.
بعضی از زمان ها و مکان ها، همان زمان اوج گیری خورشید و مکان تابش مستقیم آن است. این جاست که آدمی در معرض فیض قرار می گیرد و امکان بهره گیری خواسته و ناخواسته وجود دارد.
البته اگر انسان در این زمان، به معرفت در زمان و مکان درست قرار گیرد، از قابلیت تمام و کمالی سود خواهد برد.
اگر فیض خورشید همشیگی و دایمی است و روز و شب یا استوا و قطب و مانند آن برایش نیست، ولی زمین دل و قلب آدمی به گونه ای است که گرفتار زمان و مکان است. پس انسان ها پیش از رسیدن به کمال و قرارگرفتن دایمی در برابر وجه الله و وجه الشمس، می بایست بهترین زمان ها و مکان ها را شناسایی کنند و خود را به آن زمان و مکان برسانند تا بهره بیش تر و مستقیم و کامل تری از تابش فیض شمس الهی ببرند. این گونه است که سحرها و جمعه ها بهترین زمان و مکه، مشاهد مشرفه و مساجد بهترین مکان برای بهره مندی از فیض الهی است.
خداوند در باره بهترین زمان ها می فرماید: وبالاسحار هم یستغفرون(ذاریات ، آیه 18) و درباره بهترین مکان ها می فرماید: فی بیوت اذن الله ان ترفع؛ در خانه هایی که خداوند اذن و اجازه داده تا برتری یابد.(نور، آیه 36)
بنابراین، زمان و مکان برای انسانی در دنیای محدودیت ها نقش اساسی دارد و انسان می بایست به درستی از آن بهره گیرد، هر چند که برای فیاض صمد، تفاوتی میان زمان و مکان نیست و خود خالق زمان و مکان است.
درحقیقت محدودیت انسان در کالبد ماده و دنیاست که او را مجبور می کند تا به یک جهت و سمت چون کعبه رو کند تا از طریق آن به وحدت وجه الله برسد.(بقره ، آیات 142 تا 150)
بر این اساس، معراج انسانی نیز در زمان و مکان های خاص آسان تر و بهتر است؛ زیرا این زمان ها و مکان ها همان منافذ اقطار آسمان و زمین است که می توان از آن عبور کرد و به عوالم دیگر به طی الارض و طی الزمان رفت و زمان و مکان را از پیش رو برداشت تا در هم پیچید و کوتاه کرد و میلیاردها سال نوری را از مکان و زمان را در آنی در نوردید.
شیاطین جن می کوشند تا از این فرصت زمان و مکانی در آسمان بهره گیرند و اطلاعات کسب نمایند و یا به مقام قدس در آیند و سوءاستفاده کنند، اما شهاب های ثاقب ایشان را می راند،ولی این راه برای انسان باز است و فرشتگان به یاری و مدد وی می شتابند تا او را از زمان و مکان عبور دهند و از اقطار آسمان و زمین به عوالم قدس برسانند. این معراج حقیقی برای انسان شدنی به ویژه در شب ظاهری دنیا شدنی است؛چنان که پیامبر(ص)معراج خویش را در شب ها از مساجدی چون مسجد الحرام و مسجد الاقصی آغاز می کرد(اسراء، ایه 1) و تا قاب قوسین او ادنی(نجم، ایه 9) به قدرت تسبیح سبحان الله و تنزیه خداوندی بر براق حقیقت می رفت.