نعل وارونه زدن کار غیر اخلاقی، غیر فرهنگی و ضد ارزشی است. برخی از مردم عادت دارند که ارزش ها را دور بزنند و گمان می کنند که این گونه رفتار می تواند توجیه گر رفتار آنان باشد و یا از اتهام عمل نادرست و زشت مبرا سازد یا این که زمینه موفقیت نهایی آنان را تضمین کند.
اما از نظر قرآن چیزی بهتر از صداقت وجود ندارد. هر گونه توجیه گیری بر خلاف اصول عقلانی و عقلایی و شرعی، رفتاری نادرست و باطل است و هرگز انسان را به مقصد و مقصود نهایی نمی رساند و در میانه منزل این بار کج به زمین می افتد یا رسوایی آن دامن گیر آنان می شود.
در فرهنگ جاهلی رسم این گونه بود که اگر مردم مکه برای حج از خانه خود بیرون می رفتند، تا زمانی که اعمال و مناسک حج را به تمام و کمال انجام نداده بودند، اگر کاری برای ایشان پیش می آمد که می بایست وارد خانه شوند، به جای در از پنجره وارد خانه خود می شدند و اگر پنجره و روزنه ای نبود، در پشت خانه سوراخی می کردند و از آن جا وارد خانه خود می شدند و این را نشانه ای از تقوای خود بر می شمردند و گمان می کردند این گونه مراسم و آیین الهی حج را به درستی انجام می دهند؛ چرا که بر این باور بودند که حج گزار با لباس احرام نمی بایست وارد خانه شود. پس ورود به خانه خود را در ایام حج حرام می دانستند. با این همه می دیدند که کاری در خانه دارند و می بایست به خانه وارد شوند، پس راهی می جستند که بدون آن که به ظاهر حرمت شکنی کرده باشند، وارد خانه شوند. این گونه بود که از پنجره یا سوراخی که می کندند وارد خانه می شدند.
خداوند در آیه 189 سوره بقره ضمن نقد مجموعه ای از قوانین و رفتار ایشان به نقد این رفتار نیز می پردازد و می فرماید: یَسْأَلُونَکَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ؛ در باره حکمت هلالهاى ماه از تو مىپرسند، بگو: «آنها شاخصِ گاهشمارى براى مردم و موسم حجّاند.» و نیکى آن نیست که از پشتِ خانهها درآیید، بلکه نیکى آن است که کسى تقوا پیشه کند، و به خانهها از درِ ورودىِ آنها درآیید، و از خدا بترسید، باشد که رستگار گردید.
به نظر می رسد که اعراب جاهلی برای خود افزون بر قوانین و آیینی که حضرت ابراهیم(ع) برای حج بیان کرده بود، آیین و قوانینی را افزودند تا این گونه رعایت بیش تر و دقیق تری کرده باشند و تقوای الهی را نشان دهند. این رفتار آنان همانند رفتار برخی از مسیحیان است که قوانین رهبانیت را پدید آوردند و در دین مسیحیت وارد کردند و خداوند در قرآن آنان را نقد می کند و می فرماید: ً وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا؛ رهبانیتی که بدعت گذاشتند ما آن را بر ایشان ننوشتیم و قانون نگرداندیم مگر آن که آنان خود به جهت خشنودی خدا آن را جستند، پس چنان که بایسته بود رعایت نکردند.(حدید، آیه 27)
البته این رفتار عجیب و غریب در میان اعراب جاهلی پیشینه هم دارد و شماری از رفتارها را قرآن گزارش می کند که آنان برای تقوای بیش تر و بهتر در پیش گرفته و آن را قانونی الهی و ابراهیمی دانسته اند. از این روست که در جایی دیگر آنان را نقد کرده و می فرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ؛ بگو چه کسی زینت های خداوند و روزی پاک و طیب را که برای بندگانش فراهم آورده، حرام کرده است؟(اعراف، ایه 32)
آیات دیگری را می توان یافت که بیانگر بدعت سازی ها از سوی برخی از مردمان به نام دین و خدا و تقواست. همین بدعت سازی های اهل متشرعه نامتشرع در حقیقت مانع جدی در سر راه تعالی و رشد اسلام در طول تاریخ بوده است. برخی یهودیان رفتار فردی حضرت یعقوب (ع) در نخوردن گوشت یا پیه حیواناتی را حکم الله دانسته و وارد دین یهودیت کردند.
مشکل این جاست که کاری را که دین نگفته به نام دین تمام می کنند و می خواهند به نام دین انجام دهند. اگر کسی بخواهد برخی کارها را انجام دهد یا ندهد، لازم نیست تا به نام دین بر خود حرام یا واجب کند.
اما عرب جاهلی و برخی مومنانی که رفتار جاهلی در پیش گرفته اند،این گونه رفتار می کنند و عرصه را بر دین و دینداران واقعی سخت می کنند. چه بسیار رفتارهای خود ساخته متشرعان که به نام دین دانسته می شود و اگر کسی بر خلاف آن رفتار کند، مواخذه شده و از دایره دین و دینداری بیرون رانده و مهر کفر بر پیشانی او می زنند.
صداقت اقتضای این را دارد که بگوییم ، این کارهای اصولا تا چه اندازه دینی است و بیان گر حکم الله است و اگر کاری است که خوشایند من یا گروهی است آن را به نام دین تمام نکنیم.
از آیه شریفه 189 سوره بقره می توان درس های بسیاری گرفت. یکی آن که اگر می خواهیم کاری را به درستی انجام دهیم از مسیرهای قانونی، عقلانی و عقلایی و شرعی آن برویم؛ زیرا النجاة فی الصدق؛ رهایی در صداقت است. اگر می خواهیم در کشوری کار فرهنگی بکنیم از راه های قانونی استفاده کنیم و اگر بجوییم آن راه های قانونی را می یابیم. اگر می خواهیم در جوانی تاثیرگذار باشیم از راه صداقت برویم و نخواهیم با مجادله و تهدید و وعید او را در مسیر حق قرار دهیم.
خداوند در این آیه می فرماید: هر کارى را از راهش وارد شوید؛ چرا که بکارگیرى روشهاى نادرست و غیر منطقى براى انجام امور و کارها، خلاف تقواست. بنابراین اگر می خواهید به حقیقت اسلام برسید می بایست از در آن علی (ع) و اهل بیت(ع) و ولایت وارد شوید. از این روست که در برخی از روایات از باب جری و تطبیق ، علی (ع) را باب و اسلام دانسته است و پیامبر(ص) می فرماید: انا مدینه العلم و علی بابها؛ من شهر علم هستم و علی در آن است. پس هر کسی بخواهد به شهر پیامبر(ص) و حقیقت معارف الهی قرآن نبوی وارد شود می بایست از در علی(ع) وارد شود. پس تقوای الهی در این است که برای هر کاری راه طبیعی آن را پیدا کنید و از آن جا وارد شوید و گمان نکنید که با بیراهه رفتن و دور زدن می توان به مقصد رسید؛ چنان که دور زدن رهبری امیرمومنان(ع) ایشان را به مقصد نرساند و موجبات گمراهی بسیاری را فراهم آورد. البته تنها اهل تقوای واقعی هستند که در همه امور زندگی از راه های قانونی و طبیعی وارد می شوند و با کلاه شرعی و توجیه گیری نمی خواهند تا به مقصد برسند.