وقتی می خواهیم کار خوب انجام دهیم، می بایست خیلی دقت کنیم تا همه اسباب و لوازم به درستی دانسته و فراهم آید، اما وقتی می خواهیم کاری بد انجام دهیم، تنها نیاز است یکی از اسباب و معدات را به هم زنیم تا بدی تحقق یابد.
کسانی هستند که از سخت بودن کارهای خوب گلایه مند هستند و می گویند تا می خواهیم کار خوبی انجام دهیم، با چندین مشکل و مانع روبه رو هستیم ولی وقتی می خواهیم کار بد و زشتی را مرتکب شویم همه چیز به سادگی و آسانی تحقق می یابد. گاه چنان کار خوب انجام دادن سخت می شود که آدم از فکر آن هم پیشمان می شود.
از قدیم گفته اند راهی که به بهشت می رود پر از سنگلاخ است و آدمی را می هراساند، ولی راه دوزخ پر از گل و گیاه می باشد که آدمی را مجذوب خود می کند.
اصولا انجام یک کار خوب افزون بر این که حسن فاعلی و نیت پسندیده و پاک و بی منت می خواهد، نیازمند اموری است که این حسن فعل تحقق یابد و کار نیک به سرانجام برسد. مثلا برای این که نماز بخوانید می بایست چندین شرط و جزء را فراهم آورید تا ماشین تکاملی نماز ساخته و سر هم بندی شود؛ پس می بایست نیت تقرب به خدا را داشته باشید، وضویی بسازید و جامه ظاهر و باطن را از آلودگی ها و نجاسات پاکسازی کنید و رو به قبله ارکان نماز را به جا آورید و "قنترس" یعنی قیام ، نیت و تکبیره الاحرام و رکوع و سجود را بی کم و بیش عمدی و سهوی به جا آورید تا نمازی تحقق یابد و دستگیره و سبب و وسیله ای برای کمال فراهم آید.
اما برای خراب کردن همین نماز نیاز نیست تا کاری کنید، همین که ریا آمد ، نماز پرید. این گونه است که با کوچک ترین اراده ای می توان کار خوبی را خراب کرد و خوب را بد تبدیل نمود.
اصلاح رابطه و تفویض و واگذاری
اکنون این پرسش مطرح می شود که چگونه خود را از این مشکل و معضل نجات دهیم و بتوانیم کار سخت و دشوار خوب بودن و نیک کردن را به سادگی و آسانی انجام دهیم؟
بر اساس آموزه های قرآنی، برای حل این مشکل می توان راهی یافت که از آن به راه میان بر یاد می شود که همه امور سخت و دشوار را آسان می کند و همان گونه که کارهای بد به آسانی انجام می شود، کارهای خوب نیز آسان شده و در برابر انجام کارهای بد دشوار می شود. این راه همان واگذاری و تفویض امور به خداوند است تا خداوند در مقام تزکیه انسان بنشیند و خود عامل انجام کارها شود. البته این نیازمند این است که انسان خود سازی کند و به عنوان یک اعداد و فراهم کننده مقدماتی را فراهم آورد تا خداوند او را تزکیه یعنی پاکسازی کند و خود در مقام عامل و فاعل قرار گیرد.
برای رسیدن به این مهم لازم است تا انسان صداقت را در پیش گیرد و بداند که خداوند مالک و رب اوست و خود را واگذار به خدا کند تا خداوند کارهای او را به عهده گیرد و انجام دهد. این صداقت انسانی موجب می شود تا میان خدا و بنده اصلاحاتی انجام پذیرد و رابطه خدا و بنده از حالت معمولی خارج شود و به یک رابطه دیگری تبدیل شود به گونه ای که خداوند فاعل کار شود، چنان که در آیه 17 سوره انفال درباره تیرانداختن پیامبر(ص) آمده است.
امیرمومنان علی (ع) می فرماید: من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس ، و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنیاه ، و من کان له من نفسه واعظ کان علیه من الله حافظ؛ کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد نمود؛ و کسی که امر آخرتش را اصلاح کند، خدا امر دنیایش را اصلاح خواهد کرد ؛ و کسی که از درون جانش واعظی داشته باشد، خداوند حافظی برای او قرار خواهد داد.(نهج البلاغه، کلمه86)
بنابراین، کوتاه ترین و ساده ترین راه برای این که خوبی و نیکی کردن برای آدمی آسان و بدی و زشتی کردن برای او سخت و دشوار شود، این است رابطه خود با خدا را بر اساس صداقت اصلاح نماید و خود را به خدا واگذار کند و او را وکیل خویش قرار دهد.