نماد در آموزه های قرآنی، مورد توجه قرار گرفته است. نمادها به سبب سادگی و سرعت انتقال مفاهیم بسیار موثر هستند. واژگان عربی، از ظرفیت نمادسازی برخوردار می باشد؛ زیرا مفاهیم بسیاری را در کوتاه ترین و کم ترین واژگان و حروف منتقل می کند که همین بر زیبایی و گویایی و شیرینی زبان عربی می افزاید.
ما انسان ها به نمادها گرایش بسیار داریم، چرا که آسانی، سادگی، روانی، گویایی و زیبایی نمادها به ما کمک می کند که مفاهیم بسیاری را منتقل کنیم. از این روست که پس هر نماد فرهنگی، جهانی از مفاهیم و مطالب قرار دارد. از جمله می توان به نماد هفت سین یا نماد سبزه و ماهی اشاره کرد. جامه و پرچم سیاه نشانه ای از غم و نمادی از اندوه است. سبزه نمادی از زندگی می باشد.
از جمله نمادهایی که در قرآن برای اشرافیت و رفاه بیان شده است، کاخ و قصر است. کاخ نمادی از اشرافیت و رفاه اترافی می باشد. هر چند که داشتن کاخ در آخرت پسندیده و نشانه ای از ایمان و رستگاری است، ولی کاخ در دنیا نمادی از اسراف و استکبار است. به همان اندازه که کاخ نشینی در آخرت پسندیده و زیبا است، به همان اندازه در دنیا ناپسند و زشت است.
کاخ که در زبان عربی از آن به قصر یاد می شود، خانه های بزرگ، مجلل و برافراشته ای است که بیانگر اوج رفاه و آسایش است. خداوند در آیاتی از قرآن از کاخ های بهشتیان سخن به میان می آورد که دارای طبقات زیاد، اتاق های بسیار، با شکوه و برافراشته می باشند.(زمر، ایه 20 ؛ فرقان، ایات 70 و 75 ؛ عنکبوت، آیه 85 و سباء، ایه 37)
کاخ ها، از سوی اشراف و مستکبران همواره مورد توجه بوده است؛ زیرا نشانه ای از ثروت و قدرت است. داشتن کاخ های باشکوه و با اتاق ها بسیار و درب ها و پنجره های بسیار(یوسف، ایه 23) با عناصری از سنگ های مرمر و آرایه هایی از زر و سیم بر بلندی تپه ها و مشرف بر خانه ها و کوخ های مردم، از جمله دلبستگی های انسان ظاهر بین و فاقد و عقل و اندیشه است.(نساء، آیه 78)
برخی از اشراف برای این که قدرت و ثروت خویش را به رخ مردمان بکشند و آنان را به شگفتی وا دارند، در اندیشه کاخ های سر به آسمان ساییده و برافراشته ای هستند که بر اوج قله ها و تپه ها بسازند. این مساله در عصر حضرت سلیمان(ع) به یک بیماری تبدیل شده بود. بسیاری از مردم برای این که قدرت و ثروت خویش را چون فرعون و قارون بر رخ دیگران بکشند، در اندیشه این کاخ های برافراشته بودند.
برخی از یهودیان بر این باور بودند که هیچ حکومتی در دنیا برتر از حکومت های فرعونی نبوده است و کفر و ظلم ایشان موجب شده بود تا بتوانند این کاخ های عظیم را بسازند و از زندگی دنیا بهره ای کامل برند. همین اندیشه گاه طعنه ای می شد بر جان پیامبران (ع) تا ایشان را به ستوه آورند و کفر و شیطنت را بر ایمان و عمل صالح برتر شمارند. این گونه بود که خداوند کاخ های عظیم سلیمان(ع) را برافراشت تا یهودیان را به حقیقت رهنمون سازد و دولتی برای آن حضرت(ع) رقم زد که بشر در هیچ دوره ای تجربه نکرده و نخواهد کرد.(نمل ، ایه 44 و ایات دیگر)
فرعونیان و اشراف مستکبر و خودپسند همواره دین را به بازی می گیرند و برای تحقیر مردم کاخ های سر به فلک می سازند. گاه به صراحت از نیت خویش سخن می گویند و می کوشند تا با ساختن کاخ خدایی خویش را به اثبات برسانند و منکر خداوندی خداوندگار شوند.(غافر،آیات 36 و 37)
اصولا جامعه ای که به دور از حقیقت و وحی و دین باشد، هدف زندگی را در دنیا و آسایش آن محدود می سازد. از این روست که تمام همت و تلاش خویش را مصروف آن می کند تا خانه ها و کاخ هایی را برای خود بسازد که به آسایش مطلق وی بیانجامد.(اعراف، آیات 73 و 74)
کاخ های برافراشته ای از زر و سیم و سنگ های درخشان مرمر و خارا، با پرده های زربافت و اسباب و اثاثیه زرین و سیمین که همه جایش برق بزند و چشمان را خیره سازد.
از نظر آنان حقیقت زندگی چیزی جز دنیا نیست و عیش و نوش دنیا نیز جز به ساختن کاخ های بزرگ برای آسایش و زنبارگی نیست(نساء، ایه 78 و حج، آیه 45) از این روست که با کندن کوه ها و سنگ های خارا برای خویش کاخ می سازند(اعراف، آیات 73 و 74) و زنان مردمان را برای روسپی گری زنده نگه می دارند، چنان که فرعون مردان و پسران یهودیان را می کشت و زنان ایشان را زنده نگه می داشت تا با آنان به عیاشی بپردازند.
برخی از این ساده اندیشان و ظاهر بینان، با ساختن کاخ های استوار و محکم می کوشیدند تا از مرگ فرار کنند و زندگی دراز مدت و جاودانه در آن ها داشته باشند.(شعراء، ایات 123 و129 و نساء،آیه 78 و حج، آیات 45 و 46) آنان در این کاخ های اشرافی خود، به فساد می پرداختند و به جای بهره مندی در کارهای خیر از آن برای فساد استفاده می کردند.(اعراف، آیه 74 و ایات دیگر) این گونه بود که خداوند بر ایشان خشم می گرفت و ایشان را در کاخ های برافراشته و استوارشان به زیر می کشید و نیست و نابود می کرد.
اصولا زندگی کاخ نشینی و روحیه اشرافی گری موجبات بسیاری از اسراف ها در اعتقادات و رفتارها و کردارها می شود و انسان را به سوی اتراف سوق می دهد. از این روست که کاخ نشینی را نمی پسندد و آن را عامل تباهی اخلاق انسانی بر می شمارد.
انسان هر چند دارای ثروت و قدرت بی شمار است، می بایست از کاخ نشینی دوری کند؛ زیرا این گونه رفتارها روحیه اشرافی گری را تقویت می کند و آدمی را به منجلاب فساد و تباهی می کشاند و در یک فرآیندی از انسان سالم ، اکابر مجرمین می سازد.