وقتی یک خانواده در برابر تلویزیون قرار می گیرند واکنشی متفاوت و متضادی در برابر پخش مستقیم یک بازی حساس فوتبال از خود نشان می دهند. دست کم می توان چهار نوع واکنش را شناسایی و ردگیری کرد. یکی از اعضا ممکن است، به شدت نسبت به آن واکنش نشان دهد و بخواهد برنامه ای دیگر غیر از فوتبال را تماشا کند.
نفر دوم ، به تماشای فوتبال می نشیند و از آن لذت می برد، ولی به تکنیک ها و روش هایی که درفوتبال به کار گرفته می شود، اصلا توجه ندارد و تنها می خواهد وقتش را پر کند و سرگرم شود و تفریحی داشته باشد.
نفر سوم، از تماشای فوتبال لذت می برد و به تکنیک های آن هم توجه دارد، ولی بر این باور است که کلاس تکنیک های آنان بسیار فراتر از آن است که بتوان آموزش دید و انجام داد.
نفر چهارم، نه تنها از تماشای فوتبال لذت می برد و به تکنیک های آن توجه دارد، بلکه چنان به آن تکنیک های اعمال شده در بازی می نگرد که از آن درس بگیرد و در مدرسه فوتبال آن را به کار برد.
کسانی با پیام دین مواجه می شوند، از نظر سطوح انگیزه ای به این چهار دسته بخش می شوند. برخی اصولا با هر آن چه نام دین دارد، مخالفت می ورزند و راه های شنیدن و گوش دادن بر پیام های دین را می گیرند و در مقام انکار و جحد بر می آیند. این دسته کافرانی هستند که اصولا دین ستیزی به هیچ دلیل و انگیزه ای منطقی و عقلانی در آنان اصل عمل و حرکت است.
دسته دوم کسانی هستند که به ظواهر دینی چون مراسم عاشورایی و تسبیح و زیارت و مانند آن که هزینه ای هم ندارد و به زندگی آنان خللی وارد نمی سازد و حتی آنان را سرگرم و اوقات فراغت ایشان را پر می کند، می نگرند و زیارت برای ایشان چیزی جز مفهوم سیاحت را ندارد.
دسته سوم، کسانی هستند که دین را دوست دارند، ولی وقتی به الگوها و اسوه های آن می نگرند، با یک جداسازی منطقی آنان را دایره توان و هدف خویش خارج می کنند و می گویند : فاطمه فاطمه است و علی علی است. ما را چه رسد به اینان. بنابراین، آنان را نه تنها بشری همانند خود نمی دانند که متاله و خدایی شده اند، بلکه معجزه و استنثاهایی می شمارند که از بالا انتخاب شده و از دایره اسوه و الگو خارج می شوند.
دسته چهارم بر این باورند که سبک زندگی آنان همان سبکی است که به عنوان اسوه و الگو معرفی شده است(احزاب، ایه 21) بنابراین، نه تنها به همه جزئیات زندگی و سنت و سیره و آموزه های گفتاری و رفتاری و تقریری آنان توجه دارند، بلکه می کوشند تا آن ها را به عینه در زندگی خویش به کار گیرند.
به نظر می رسد که از نظر قرآن تنها این دسته چهارم هستند که رستگار می شوند و به سبب انگیزه قوی می توانند خدایی و متاله شده و از سبک زندگی رهبرانی چون رسول الله و امامان(ع) سود برند. باشد که با این انگیزه درد دین داشته باشیم نه مانند سه گروه نخست که یا گمراهند یا مغضوب و از دایره هدایت و صراط مستقیم الهی دورند.