شیوه قرآنی بر این است که همواره نقد همراه با طرح باشد؛ چرا که نقد واقعی به معنای جدا سازی سره از ناسره است و شخصی که ناسره چیزی را بیان می کند، می بایست سره آن را نیز به دست دهد. از این رو می بایست گفت که نقد همواره با طرح همراه است و در بطن و جوهره نقد طرح نیز نهفته است.
البته این شیوه اختصاص به حوزه تحلیل و نظریه و ذهن ندارد، بلکه در همه امور از جمله امور عملی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
به عنوان نمونه یکی از اصول کلیدی اسلام، مساله نظارت همگانی مبتنی بر ولایت همگانی به نام امر به معروف و نهی از منکر است. برای این نظارت و ولایت شرایطی گفته شده است که از جمله آن ها می توان به شناخت دقیق از معروف و منکر اشاره کرد. به این معنا که شخص می بایست هم معروف و منکر را در حوزه نظریه و مفهومی بشناسد و هم در حوزه مصداقی بتواند معروف را از منکر جدا کند.
افزون بر این، اگر کسی واقعا در مقام ولایت همگانی و نظارت عمومی بر آمده است، باید افزون بر بیان منکر و نهی از آن و معرفی معروف و امر به آن، مصادیق عینی و جایگزین معرفی کرده و طرحی را ارایه دهد که قابل اجرا و انجام باشد.
از جمله در داستان قوم لوط، خداوند گزارش می کند که این قوم به کار زشت و ضد اخلاقی و هنجاری، لواط گرایش داشته و به جای زناشویی و بهره مندی از جنس مخالف، به هم جنس گرایی گرایش داشتند. بر پایه گزارش قرآن، این قوم، نخستین مردمی بودند که به امر شنیع لواط و مساحقه و هم جنس بازی رو آورده بودند و پیشینه ای از آن در گذشتگان از نسل انسانی و یا موجود دیگر وجود نداشته است.(عنکبوت، ایه 28)
حضرت لوط(ع) ماموریت می یابد که به این قوم هم جنس گرا وارد شده و ایشان را به راه فطرت و راست هدایت کند. تلاش آن حضرت(ع) بی نتیجه می ماند، به گونه ای که برای بهره برداری جنسی به سوی فرشتگانی که در شکل جوانانی زیبا برای عذاب ایشان فرود آمده بودند، به خانه حضرت(ع) یورش می آورند. آن حضرت(ع) ضمن نهی از منکر و گفتن این که این عمل فاحشه و نابهنجاری زشت و خلاف فطرت بشری است، از آنان می خواهد که به جای فرشتگان که به شکل پسران زیبا فرود آمده بودند، با دختران ایشان بیامیزند و شهوت طبیعی و غریزه جنسی خویش را ارضا کنند. آن حضرت(ص) ضمن نهی از کار زشت، نه تنها به معروف زناشویی با جنس مخالف اشاره می کند، بلکه دختران خویش را به عنوان مصادیق عینی در اختیار ایشان قرار می دهد که با ازدواج با آنان ، شهوت جنسی خویش را ارضا و خاموش کنند.(حجر، آیه 71)
هم چنین خداوند در آیه 48 سوره قصص به علل مخالفت های اهل کتاب، مشرکان و کافران اشاره می کند و می فرماید که ایشان کتابهای هدایت گر تورات و قرآن را که از سوی خداوند فرو فرستاده شده بود، به عنوان دو کتاب خرافی و سحر معرفی کرده و به انتقاد از آن می پردازند. خداوند در این آیه می فرماید که این شیوه نادرست است و اگر نقدی بر این دو کتاب دارید و آن را سحر می شمارید که سخنان یاوه و باطلی را ارایه می دهد، شما خودتان کتابی را ارایه دهید که هدایتگرتر از این دو کتاب باشد.
بنابراین اگر کسی در باره مساله ای انتقاد دارد می بایست همواره انصاف را مراعات کرده و حق و باطل را مشخص و سره و از ناسره را جدا و به درستی بیان و نشان دهد و تنها به بیان ناسره نپردازد و دیگر آن که اگر نسبت به این کار اشکالی دارد، خود طرحی کامل تر و بهتر ارایه دهد.
بنابراین، هر انتقادی می بایست همراه با طرح و پیشنهادی بهتر باشد تا به عنوان جایگزین مطرح شود. این شیوه ای است که خداوند می پسندد و عقل و خرد در پیش می گیرد و بدان عمل می کند.