سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه دانشمندی را دیدی، به خدمتش درای . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :374
بازدید دیروز :484
کل بازدید :2168107
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/3/26
3:27 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

یکی از مشکلاتی که بیش تری مردم با آن مواجه هستند، نداشتن الگوی و سرمشق کامل به سبب ناتوانی در  تشخیص الگوی کامل و خطا و اشتباه در آن است.

هر انسانی به طور طبیعی اهل تقلید است و برای خود الگو و سرمشقی قرار می دهد تا با همانندسازی خود با آن ، در جایگاهش قرار گیرد. از کودکی چنین چیزی در هر انسانی بروز و ظهور می کند و کسی نمی تواند مدعی آن شود که او اهل تقلید نیست و این که تقلید کار میمون است؛ زیرا با انکار آن چیزی تغییر نمی کند. چنین افرادی مانند کبک و شتر مرغی می مانند که تنها با سر در برف سفید یا شن فرو کردن گمان می کنند که مخفی شده اند و چون آنان کسی را نمی بییند، پس کسی هم آنان را نمی بینند. این گونه نمی توان صورت مساله را حذف کرد؛ چرا که شما با تمام قد و قواره ات تقلید را نشان می دهی و می خواهی آن را انکار کنی.

از نظر خرد و خردمندان و هم چنین وحی و شریعت ، تقلید امری ناپسند نیست؛ چرا که امری طبیعی و ذاتی در انسان است و انسان ها از طریق تقلید است که دانش و تجربیات خود را منتقل می کنند و رفتار و کردار و منش و کنش خود را سامان می دهند.

البته عقل و شرع، نوعی از تقلید را ناپسند و گناه شمرده است؛ چرا که بیرون از دایره رفتار طبیعی موید به عقل و شریعت می باشد.

مشکل مطلق انگاری

مشکل اساسی مردم این است که در تشخیص کسی که می بایست او را الگوی خویش قرار دهند به اشتباه و خطا می روند و یا کسی را به عنوان الگوی تمام و کمال خود قرار می دهند که تنها در امری سرآمد است و قابلیت الگوبرداری دارد و نمی توان در همه امور به او نگریست و او را الگوی کامل خود در زندگی قرار داد.

به عنوان نمونه ، کسی در ورزشی به کمال رسیده و شهرت جهانی یافته است؛ او را می توان تنها در همان موضوع ورزشی الگوی رفتاری قرار داد تا همانند او به کمال در آن ورزش رسید و جهانی شد؛ اما در اموری دیگر حتی پوشش و آرایش نمی توان الگو قرار داد؛ چون وی در آن زمینه به کمالی نرسیده است و می بایست در این حوزه ها و موضوع ها کسانی دیگر را الگوی خود قرار داد.

در میان کسانی که دنبال عرفان و معنویت هستند همین مشکل نیز وجود دارد. برخی از افراد ممکن است در امری معنوی به کمال برسند ولی این دلیل آن نیست که او در همه چیز به کمال است و اسوه و الگوی کامل می باشد. از این روست که در اسلام مساله پیر و مرشد به معنایی که صوفیه و اهل تصوف معنا یافته ، مورد تایید نیست. اگر پیر و مرشدی در کاری است در همان حوزه می بایست مورد تایید و پیروی قرار گیرد نه در همه امور زندگی.

برخی از جوانان وقتی می بییند که شخصی در امر معنوی به کمالی رسیده است او را مطلق می انگارند و می خواهند او را در همه چیز حتی امور نظامی و سیاسی و اقتصادی الگو و سرمشق قرار دهند. این در حالی است که خداوند حتی پیامبران خویش را در همه چیز الگوی کامل و مطلق قرار نداده است. در باره حضرت آدم می فرماید: لم نجد له عزما؛ او را صاحب عزم نیافتیم؛ یعنی شما او را در مساله عزم نمی بایست الگو و اسوه قرار دهید. درباره دیگران نیز همین گونه است و تنها مواردی از ایشان را مطرح می کند که قابل پیروی و الگوبرداری هستند و در جاهایی که به خطا رفته اند و ترک اولی و مانند آن مرتکب شده اند الگو نمی شوند و خداوند رفتار ایشان را در آن مورد نقد کرده است. از جمله در باره حضرت یونس(ع) که بی اذن خداوند از ماموریت خویش دست برداشته و به کشتی در آمده بود و یا حضرت ابراهیم (ع) که وعده داده برای عمویش آزر که اب و سرپرست او بود دعا و استغفار کند در حالی که مشرک و کافر بود. خداوند به صراحت درباره حضرت ابراهیم (ع) می فرماید که هر آن چه از او در قرآن گزارش و نقل شده ،قابل پیروی و الگوبرداری است ولی در این باره او را پیروی نکنید و اسوه قرار ندهید.

از نظر قرآن تنها پیامبر(ص) و نفس ایشان امیرمومنان (ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اسوه کامل می باشند و می توان از آنان در همه چیز پیروی کرد و تقلید نمود و الگوبرداری کرد. این بدان معناست که نمی بایست اگر شخصی در علم اجتهاد به مراتب عالی رسید و مرجعیت یافت در همه چیز الگوی کامل باشد، بلکه او در فتوا قابل پیروی است، هم چنین اگر کسی در تهذیب نفس به مراتبی عرفانی رسید در حوزه سیاسی و نظامی نیز می توان او را الگو قرار داد، بلکه تنها در همان حوزه عرفان قابل پیروی و تقلید است.

بسیاری از یاران پیامبر(ص) و امامان (ع) در حوزه های به کمال رسیده بودند و قابلیت الگوبرداری و تقلید داشتند ولی این گونه نبود که اسوه کامل باشند و انسان سرتاپا از آنان تقلید و پیروی کند. شاید داستان کمیل بن زیاد که اهل عرفان و شب زنده داری بود و حضرت امیرمومنان علی(ع) دعای عرفانی و پرمغز کمیل را به ایشان آموخت، بهترین درس برای ما باشد که هر کسی تنها در همان حوزه ای که به کمال رسیده است می بایست الگوباشد و سخن و عملش مورد تقلید و تایید و یپروی قرار گیرد نه در امور دیگری که در آن ناقص است و کمالی ندارد.

کمیل بن زیاد نجفی یکی از یاران حضرت علی (ع) بود که امام او را به فرمانداری شهر «هیت» منصوب نموده بود. کمیل بن زیاد اگر چه شخصی محترم و مثبتی از نظر عرفان و ایمان و تقوا بود ولی علی رغم داشتن تعهد و ولایت مداری و عرفان، مدیریتی ضعیف داشت. وی در مدت ماموریت خود به اموری می پرداخت که خارج از حیطه اختیاراتش بود. از این رو، از وظیفه و تکلیف اصلی خود غافل می شد و دشمنان و فتنه گران اموی از مرز شهر هیت عبور می کردند و دست به قتل وغارت شهرهای ولایت علوی می زدند. هر چند کمیل بن زیاد فرد خیانت کاری نبود، ولی مقامات عرفانی او موجب نشد تا در امور نظامی و سیاسی نیز به مقاماتی برسد که بتوان وی را الگو قرار داد. حضرت علی (ع) درنامه ای به وی چنین می نویسند:

«تو درآنجا پلی شده ای که دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند. نه قدرتی داری که با تو نبرد کنند و نه هیبتی داری که از تو بترسند و بگریزند نه مرز را می توانی حفظ کنی و نه شوکت دشمن را می توانی در هم بشکنی. نه نیاز مردم دیارت را کفایت می کنی و نه امام خود را راضی نگه می داری.» (نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 61، ص 599)

هم چنین در یاران امیرمومنان علی (ع) مالک اشتری بود که در زمینه رزم و نظامی کامل بود ولی در امر فقه و عرفان در کمال نبود یا ابوذری که سیاست نمی دانست و مدیریت نداشت در حالی که سعد بن معاذ فقیه و مجتهد بود. هر یک در امری کمال داشتند ودر امری دیگر لنگ بودند. اینان اگر بخواهند الگو باشند تنها در همان ویژگی کمالی می بایست الگو باشند و تقلید شوند و اطاعت و پیروی گردند نه در همه امور.

مشکلی که اکنون ما در جوانان و مردمان خودمان مواجه هستیم همین مشکل مطلق کردن دیگران در تقلید و الگوبرداری است. باشد با بهره گیری از عقل و نقل الگوها را بر اساس کمال انتخاب و پیروی و اطاعت کنیم نه در همه چیز و به طور مطلق.


89/10/12::: 11:17 ص
نظر()