مردان و زنان، سیاه و سپید، عرب و عجم، زاد و برده گرده آمده اند تا از بیتالمال مسلمانان حقشان را بستانند. هر کدام سرانه خود را میخواست. نوبت به زنی از موالی و عجم رسید سرانه خود را از دست امیرمنان (ع) گرفت. سپس نوبت به مردی عرب تبار قریش رسید. وقتی سرانه خود را از بیتالمال گرفت، اعتراض کرد که چرا مرا تحقیر کردی و حقم را ادا نکردی؟
آیا مرا با این زن عجم و ایرانی که از موالی است یکسان قرار میدهی ؟ من از سابقین در اسلام هستم که با شمشیر در دفاع از اسلام جنگیدم و زخمها خوردم و آسیبها دیدم. با چون منی این گونه معامله میکنی؟
حضرت نگاهی به وی انداخت و فرمود:
در سرانه بیت المال همه حق خود را میگیرند و هیچ کس را بر کس دیگری تقدیمینیست و حق بیشتری ندارد. فرقی بین عرب و عجم نیست. مگر برای رضای خدا شمشیر زدی اجر و مزدت در نزد خداوند محفوظ است. از بیتالمال به تو تعلق نمیگیرد.
مرد با عصبانیت و تنفر از آن جا دور شد، در حالی که کینه و بغض عدل علوی را در دل داشت.
در این زمانه ما در سفرهای رییس جمهور از بیتالمال بذل و بخششهایی میشود. به نظر میرسد روش و شیوه این پرداخت نادرست باشد. ما چرا باید چون معاویه و خلفای اموی و عباسی و مانند شیوه و روش ایشان بذل و بخشش کنیم. هر چند که این حق برای سران محفوظ است که بذل و نثار داشته باشند. هر چند که این سران محفوظ است ولی بسیارند که یا یا ناتوان از نامهنگاری و... هستند و یا به خاطر تعفف و عزت نفس و کرامت به چنین روشی دست نمیزنند. در حالی که بانکها و نظام مشخص و معتبری وجود دارد، آیا نمیتوان در توزیع عادلانه بیتالمال و ثروت عمومی شیوه بهتری پیش گرفت تا همگان از این نثار و بذل و بخشش بهره ببرند؟
میتوان برای بهره همگان از سرانه بیتالمال از طریق بانکها اقدام کر، چنان که در مساله سهام عدالت این اقدامات عملیاتی شده و یا میشود. این گونه است که همه ثروت و بیتالمال به دست همگان بدون هیچ خواری و مذلت و تبانی و... میرسد
به نظر میرسد که قافله شب که دزدان بیتالمال بودهاند، رفته باشد و سپیده عدالت علوی از دور دست در حال طلوع باشد. این فجر با شکوه را انتظار میکشیم تا صبح ظفر مومنان و آغاز خفت و نابودی ظالمان قاسطین باشد.