خداوند در آیه 108 سوره یوسف می فرماید: قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ؛ بگو: این راه من است که من و هر کس که پیرو من است با بصیرت و بینایى به سوى خدا دعوت مىکنیم و خدا منزه است و من از مشرکان نیستم.
بنابراین ، راهی که پیامبر (ص) به عنوان صراط مستقیم معرفی کرده و خود بر آن راه راست گام بر داشته، راهی است که بر اصل اساسی بصیرت استوار است. بصیرت، بینایی خاصی است که تنها مبتنی بر دیده های ظاهری نیست بلکه بر دیده قلب نیز تکیه دارد. ازاین رو، می توان گفت که بصیرت، بینایی و دانش نورانی است که بر علم حصولی و حضوری استوار گشته است. بر همین اساس است که خداوند با اشاره به علم حضوری و شهودی هر کسی به نفس خود و بینش و نگرش وی، او را موجودی می داند که برای شناخت خود نیازی به دیگری ندارد و عذر تراشی های وی درباره جهل و نادانی مورد پذیرش قرار نمی گیرد. خداوند به صراحت در آیات 14 و 15 سوره قیامت می فرماید: بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ؛ (نیاز به اخبار نیست) بلکه انسان بر نفس خویشتن بیناست، هر چند که عذرهاى خود را [بر گناه] در میان آرد.به سخن دیگر، دانش و آگاهی شهودی هر انسانی بر حقیقت وجودی و افکار و اعمال، به تنهایی وضعیت وی را برای خودش مشخص می کند و بهانه تراشی و توجیه کردن و عذرتراشی نمی تواند حقیقت را وارونه سازد.
به هر حال، بر اساس این آیات همه انسان ها نسبت به خود بصیرت و دانش شهودی و حضوری دارند؛ چنان که از طریق منابع شناختی و معرفتی نسبت به بسیاری از امور هستی دانش حصولی دارند؛ اما آن چه انسان به آن نیاز دارد، دانش حضوری و شهودی نسبت به هستی است که تنها برای برخی حاصل می شود. این دانش شهودی که در قرآن از آن به نام های چندی یاد می شود، می تواند آدمی را در مسیر شدن های کمالی در موقعیت برتری قرار دهد که دور از دسترس دیگران است. این موقعیت برتر همان آثاری است که در این جا می خواهیم بدان ها اشاره داشته باشیم.
پیامبر(ص) اهل بصیرت و دانش شهودی را کسی می داند که در هنگام اختلافات میان حق و باطل، حق را می یابد و بدان پای بند است؛ هر چند که به سبب شرایط اجتماعی در عمل کوتاهی می کند و یا حتی اقدام به عملی نمی کند و بر نشمین خویش بخزد و کودکانه رفتار نماید. به سخن دیگر، گاه بصیرت و بینایی مقتضی آن است که احتیاط کند و یا عملی انجام ندهد و یا در انجام کاری با احتیاط عمل کرده و کم ترین حرکت عملی را داشته باشد؛ زیرا اصولا عمل بر دانش متکی است و دانش ریشه در فهم موضوعات و مطالب دارد و فهم نیز مبتنی بر درک درست مسایل و موضوعات است که همان بصیرت می باشد. بنابراین اگر کسی اهل بصیرت بود، در می یابد که در هنگام عمل چه اندازه می بایست عمل کند و رفتاری بیرون از دایره حقیقت بر ندارد.(نگاه کنید: حلیه الاولیاء ، ج 4 ، ص 177 و نیز نهج البلاغه ، حکمت 208 و غرر الحکم، حدیث 10773)
بصیرت خاستگاه ایمان واقعی است که در بسیاری از آیات از جمله آیه 108 سوره یوسف بر آن دلالت دارد، چنان که انسان دارای بصیرت است که از رخدادها درس می گیرد و عبرت می آموزد(بحارالانوار، ج 71 ، ص 326) و از عبرتی که گرفته بصیرت تازه ای در جانش می روید(غرر الحکم، حدیث 4351)
از دیگر آثار بصیرت دور اندیشی و حزم است؛ زیرا کسی که با دل می بیند و با بینش عمل می کند، پیش از آن که عمل کند می اندیشد که آیا عمل او به زیان یا سود اوست؟ اگر به سود بود انجام می دهد و اگر به زیان بود از آن باز می ایستد.(غرر الحکم، حدیث3569)
انسان دارای بصیرت اهل شجاعت است، زیرا با بصیرت درونی و یقین الهی، راه خود را یافته و بر آن استقامت می ورزد(نهج البلاغه، نامه 62) چنان که چنین شخصی تیزهوش و فطن است، چرا که تیزهوشی میوه و ثمره بصیرت است. از امیرمومنان علی (ع) نقل شده که فرمود: دانش به فهم و فهم به تیزهوشی و تیزهوشی به بصیرت است.(غرر الحکم، حدیث 38 و 39) همین بصیرت به شخص این امکان را می دهد تا به دیدن عیب های خود توانا و دانا شود.(غرر الحکم، حدیث 3061)
انجام کارهای نیک (غررالحکم، حدیث 3232) درستی درون ها و باطن ها (همان ، حدیث 5807)، آشکار شدن نهان(همان، 6676) رسیدن به راه سلامت(بحارالانوار، ج 69، ص 311 ، حدیث 32) از دیگر آثاری است که امیرمومنان علی (ع) برای بصیرت بیان می کند.