قرآن، راهنمای کامل
قرآن راهنمایی آدمی به سوی کمال و تمام انسانیت است. انسان با بهره مندی از آموزه های شناختی و دستوری آن می تواند راه و هدف خویش را بیابد و با عمل به آموزه های آن، خود را چنان سازد که هدف آفریدگار و آفرینش است. عبودیت راهی به سوی الوهیت و ربوبیت آدمی است. این عبودیت تمام و کمال نیز تنها در صراط مستقیمی به دست می آید که در آموزه های وحیانی قرآن ترسیم شده است.
آدمی در این مسیر عبودیت، تقرب به الوهیت می یابد و با رنگ خدایی گرفتن در گام نخست ، اسمای الهی را صفت خویش می سازد و در گام بعدی، اسمای الهی را جزو ذات خود قرار می دهد و در مقام الحی القیوم می نشیند و متاله و خدایی می گردد. آن گاه در گام سوم، ماموریت می یابد تا در مقام ربوبیت ظاهر شود و ربانی گردد و ربوبیت دیگران را به خلافت الهی به عهده گیرد.
بنابراین، می توان گفت که قرآن کتاب شناختی و پرورشی است که با هر آیه ای قرائت می کند، خود و هستی و خدا را می شناسد و با هدف و راه کمال آشنا می شود و با عمل به آموزه های وحیانی که از آن به سعی و عمل صالح یاد می شود، خود را می سازد؛ چرا که انسان عمل را می سازد و عمل نیز انسان را می سازد و پرورش می دهد و تا مقام تقرب عبودیتی که کنه و جوهر و ذاتش الوهیت است خودسازی می کند. آن گاه که با شناخت به همه گزاره های شناختی و عمل به همه آموزه های دستوری، متاله و کامل شد و تمامی اسمای الهی را جزو ذات خویش نمود، در مقام کامل کننده و مکمل ظهور می یابد و در مقام ربانی و ربوبیت می نشیند و خلافت الهی را به تمام و کمال به عهده می گیرد.
از قرائت تا تلاوت
هر انسانی که با قران رو به رو می شود، بر اساس آموزه های قرآنی می بایست سه مرتبه را بگذارند تا به تمام کمال دست یابد و کامل کننده شود. نخست آن که می بایست قرآن را قرائت کند. از این روست که نخستین فرمان الهی بر " اقرء باسم ربک الکریم" است تا از این راه به شناخت کامل از هستی و خود و خدا دست یابد. شناخت کامل زمانی برای آدمی پدید می آید که تا می تواند و شدنی است از آیات قرآنی بخواند و از تکرار آن خسته نشود تا زمانی که قرآن بخشی از وجود وی شود.(مزمل ، آیه 20)
در روایات است که شخص مومن می بایست آن چنان قرآن بخواند که با هر آیه به مرتبه کمالی دست یابد: اقرء فارق؛ بخوان و بالا رو. این قرائت نیز آن چنان می بایست باشد که آیات را از خداوند بشوند و او مخاطب هر آیه باشد چنان که تنزیل بر قلب محمدی (ص) شد تنزیل بر قلب او شود، چنان که از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: کان ذات یوم فی الصلاة فخر مغشیاً علیه، فسئل عن ذلک قال: ما زلت أُکررها حتى سمعت من قائلها، آن حضرت در نماز ایاک نعبد و ایاک نستعین را آن اندازه تکرار می کند که از خداوند می شنود. البته این به معنای اتصال به مبدای وحی است؛ زیرا در مقام بتول و تبتل قرار گرفته بود؛ چرا که اگر انسان از همه کس و همه چیز بریده شود و بتول از ما سوی الله گردد، در مقام تبتل، تنها با خدا خواهد بود و " لی مع اللّه وقت لا یسعه ملک مقرّب ولا نبیّ مرسل؛ برای من با خدا وقتی است که هیچ ملک مقربی چون جبرئیل و هیچ پیامبر مرسلی بدان مقام نرسد؛ زیرا این حالات و اوقات اختصاصی است. در آن مقام است که " هوالذی یطعمنی و یسیقنی ؛ طعام می دهد و می نوشاند."
البته رسیدن به این مقام زمانی اتفاق می افتد که شخص پس از قرائت قرآن به ترتیل آن اقدام کند و به حکم" و رتل القرآن ترتیلا " عمل نماید؛ زیرا ترتیل، به معنای قرائت آیات به طمانینه است که تنها با عمل بدان شدنی است. به این معنا که اگر قرآن به طور کامل یک بار انزال شد در طول بیست و سه سال تنزیل یافت و با ترتیل تاویل یافت و در جان و جامعه نفوذ کرد. بنابراین تنها قرائت کفایت نمی کند، زیرا این قرائت نیازمند ترتیل است که به معنای عمل به تک تک آیات برای تحقق بخشی در ذات خود است.
آن گاه که در یک فرآیندی ترتیل انجام گرفت و صنعت الهی بر اساس برنامه و طرح الهی با بهترین مصالح یعنی عمل صالح ساخته شد، آن گاه است که انسان کامل می بایست در مقام تلاوت قرآن بنشیند و دیگران را به مسیر کمالی که پیموده دعوت کند. بنابراین در مرحله قرائت و ترتیل در حوزه خودسازی است و مرحله تلاوت برای دیگری سازی انجام می شود.
خداوند در آیات بسیاری به این نکات توجه داده است که تدبر و تفکر در آیات سوره هایی مکی مزمل و مدثر در این باره آموزنده است؛ زیرا طرح عملی و دوره پودمانی خودسازی و دیگری سازی را در این سوره ها به دقت بیان داشته است.