شاید همه کسانی که وصف بهشت را شنیده باشند، همواره در آرزوی آن باشند و تمامی زندگی خویش را برای تلاش جهت رسیدن به بهشت صرف کنند؛ زیرا بهشتی که خداوند توصیف می کند، همان جایی که انسان می تواند مفهوم کامل سعادت و خوشبختی را بچشد و به هیچ ترس و هراسی از مرگ ، زندگی جاودانه ای را در آسایش و آرامش کامل به سر برد.
هر چند که برخی از محبان الهی خواستار خود خداوند هستند و بر این باورند که :
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهى
دوست ما را و همه جنت و فردوس شما را .
ولی همان بهشت رضوان و بهشت لقای که مراتب عالی بهشت است، بیرون از دایره مفهوم بهشتی نیست و در حقیقت آنان مرتبه فراتری را تمنا و آرزو می کنند که خود بهشت ذات و رضوان و لقای الهی است.
بنابراین همگان چه بازرگانان چه بندگان و چه دوستداران خداوندی خواهان بهشت هستند که خود دارای مراتب و درجاتی است. تمامی تلاش ها و مجاهدت های انسانی و مومنان برای رسیدن به بهشت می باشد. بنابراین اگر کسی به این بهشت در آید هرگز میل و گرایش به بیرون رفتن از آن ندارد و جای دیگر را نمی خواهد.
در این میان تنها شهیدان هستند که آرزوی بیرون آمدن از بهشت را دارند. در روایتی از پیامبر گرامی (ص) که در کتاب مستدرک الوسایل نقل شده است، این معنا مورد توجه و تاکید است که شهیدان آرزو و تمنا خروج از بهشت را دارند: قال رسول الله (ص) : ما من احد یدخل الجنه فیتمنی ان یخرج منها الا الشهداء فانه یتمنی ان یرجع فیقتل عشر مرات مما یری من کرامه الله ؛کسی نیست که وارد بهشت شود و آرزو کند از آن بیرون آید مگر شهید که به خاطر کرامتی که از جانب خداوند دیده است آرزو می کند به دنیا برگردد و ده ها بار شهید و کشته شود.( مستدرک وسایل الشیعه ، محدث نوری ، ج 2 ، ص 243)
همین روایت از امام رضا (ع) از پدرانش نیز نقل شده است که در مجلد 71 کتاب بحار الانوار در صفحه 172 آمده است.
علت این اشتیاق را می توان در مقام و ارج و قربی دانست که برای شهید در نزد خداوند است. شهید با در کف گرفتن جان خویش در دست می کوشد تا همه چیزش را در راه خدا و اهداف متعالی آن ببخشد. از این روست که هیچ قطره ای نزد خداوند محبوب تر از از دو قطره نیست ، یکی قطره خونی که در راه خداوند ریخته می شود و دیگر قطره اشکی که در تاریکی شب از چشم بنده ای برای خاطر خداوند روان می گردد.(بحارالانوار ، مجلسی ، ج 100 ص 10)
همین محبوبیت است که خداوند برای شهید هفت خصلت بیان می کند و می فرماید: 1. هنگامی که نخستین قطره خونش بر زمین می ریزد همه گناهانش آمرزیده می شود؛ 2 . سرش در دامان دو همسرش از حوریان قرار می گیرد و آن دو گرد و خاک را از صورتش پاک می کنند و به او خوش آمد می گویند و او نیز به خوشامدگویی ایشان پاسخ می دهد؛ 3. از جامه های بهشتی به او می پوشانند؛ 4. خازنان بهشت با هر بوی خوشی به سوی او پیش دستی می کنند که او را با خود ببرند؛ 5. شهید جایگاه خود را می بیند؛ 6. به روح او خطاب می شود که هر کحای بهشت که می خواهی گردش کن؛ 7. شهید به خدا نظر می کند و این نگاه مایه آرامش هر پیامبر و شهیدی خواهد بود.(وسایل الشیعه ،حر عاملی ، ج 11 ، ص 10)
در روایتی دیگر در منزلت شهید آمده است: هر که در راه خدا شهید شود خداوند او را از هیچ یک از گناهانش آگاه نمی گرداند(همان ص 11)
این بدان معناست که چیزی از گناهان بر او باقی نمی ماند تا از آن یاد شود؛ زیرا او خود را فدای خدا ساخته است و با این کار با کوتاه ترین راه به کمال مطلق رسیده و به خدا تقرب و تاله جسته و خدایی شده و در لقای الهی در آمده و به فنای او رسیده است.
با توجه به فنای ذاتی شهید در خداوند سخن گفتن از مرگ او امری باطل و نادرست است، زیرا اگر دیگران را مرگی است که به آن به عالم برزخ می روند و در عالم دیگری زندگی می کنند تا این که دوباره مرگ به سراغ ایشان آمده و آنان را به جهان آخرت قیامتی منتقل کند و دوباره در آن جا زنده شوند،شهیدان از کسانی هستند که هرگز مرگ به این مفهوم را درک نمی کنند و مرگ ایشان مساوی با حیات جاودانه است. از این روست که خداوند می فرماید: و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون ؛به کسانی که در راه خداوند کشته شده اند مرده مگوئید بلکه زنده اند ولی شما احساس نمی کنید و نمی دانید.(سوره بقره آیه 2)
و هم چنین می فرماید: ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ؛مپندارید آنان که در راه خداوند شهید و کشته می شوند ،مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.(سوره آل عمران آیه 169) بنابراین آنان در فنای الهی و بقای الهی می باشند و مستقیم از خداوند رزق و روزی می خورند.