یکی از حقوق و واجبات اسلامی آن است که مالی که دارای ارزش است به عنوان مهریه، صداق ، کابین زن قرار داده شود. مهریه زن می بایست به گونه ای تعیین شود که شان و شئونات دو طرف در نظر گرفته شود. به این معنا که همان گونه کفو و همتراز بودن میان زن و شوهر امری پسندیده است می بایست در اصل مهریه نیز این مساله مورد توجه قرار گیرد که مهریه در اندازه شان و منزلت زن و شوهر باشد.
از آن جایی که شان و منزلت هر کسی متفاوت است و به اعتبار منزلت اجتماعی و فرهنگی و مانند آن تغییر می کند، اسلام مقدار آن را تعیین نکرده است و تنها برای آن که ظلمی به دو طرف نشود، اموری را به عنوان آداب مهریه تبیین کرده است. همان گونه که کف و سطح پایین مهریه می بایست به اندازه ای باشد که دست کم مالیت داشته باشد، سقف آن نمی بایست از اندازه ای فراتر رود که بیرون از توان مرد باشد؛ زیرا مهریه از واجبات دین است که می بایست از سوی شوهر در هنگام استطاعت و یا مطالبه داده شود. به این معنا که هر گاه شوهر استطاعت یافت می بایست این دین را همانند دیگر دیون ادا کند و یا در هنگامی که زن آن را مطالبه کرد پرداخت نماید.
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: قال رسول الله (ص) افضل نساء امتی اصبحهن وجها و اقلهن مهرا؛ رسول خدا(ص) فرمود: بهترین زنان امت من زیباترین و کم مهریه ترین آنان است. (التهذیب، شیخ طوسی ، ج 7 ، ص 404)
از آن حضرت هم چنین نقل شده که پیامبر(ص) حضرت فاطمه (س) را در برابر یک زره حطمی که سی درهم ارزش داشت به علی تزویج کرد.(کافی ، کلینی ، ج 5 ، ص 377) باید گفت که هر ده درهم یک سکه دینار بود. پس سی درهم به اندازه سه دینار زر بود که از سوی پیامبر(ص) و امیرمومنان علی (ع) به عنوان مهریه قرار داده شده بود.
خداوند در آیه 27 سوره قصص مهریه دختر شعیب (ع) که به عقد حضرت موسی (ع) در آمده بود ، کارکردن حضرت موسی (ع) به مدت هشت تا ده سال بیان می کند که به نظر می رسد که این مزد این مبلغ در اختیار همسرش قرار گرفته است، زیرا وی سپس با گله ای از گوسفندان که از آن همسرش بود از مدین کوچ می کند.
به هر حال مهریه می بایست به اندازه ای گرفته شود که شوهر امکان ادا و پرداخت آن را داشته باشد. البته برخی از مردم می گویند که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته است؟ این سخن افزون بر این که مطلب باطلی است حتی اگر شوهر در هنگام عقد به قصد عدم ادای مهریه آن را معین کند، می تواند گناهی بزرگ به شمار آید؛ زیرا عقد نکاح و ازدواج همانند دیگر عقود است که می بایست به حکم عقل و شرع آن را انجام داد و از مفاد آن تخلف نورزید. از این روست که خداوند مومنان را به کسانی می شمارد که به امانت ها و پیمان هایش خویش پای بند بوده و آن را مراعات می کنند: الذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون. این در حالی است که حتی فرمان می دهد: اوفوا بالعقود، به عقود خویش وفادار باشید.
در حدیثی که از پیامبر(ص) نقل شده است عدم پرداخت مهریه را ظلم در حق زن و نوعی زنا بر می شمارد. به این معنا که اگر کسی مهریه همسرش را نپردازد و در حق وی ستم کند در نزد خداوند زنا کار شمرده می شود: من ظلم امراه مهرها فهو عندالله زان(بحار الانوار ، ج 76 ، ص 333)
امام صادق (ع) نیز می فرماید: هر که با زنی ازدواج کند و پرداخت مهریه او را به عهده نگیرد عملش زنا خواهد بود.(کافی ، ج 5 ، ص 383)
همان حضرت (ع) هم چنین می فرماید: من امهر مهرا ثم لاینوی قضائه کان بمنزله السارق؛ هر که مهریه ای مقرر کند و قصد پرداخت آن را نداشته باشد در حکم سارق و دزد است.(همان )
بنابراین کسی که قصد کند که مهریه ای را نپردازد در حکم زناکار و دزد شمرده می شود. از این رو می بایست مهریه ای را در نظر گرفت که توان پرداخت آن را داشته باشید و به گونه ای عمل نکنید که زناکار و دزد باشید و یا دین آن برگردن شما بماند و در قیامت یقه شما را بگیرد؛ زیرا شخص نمی تواند بی حساب و کتاب به ویژه در حقوق مردم از جمله همسرش از مقام رستاخیز بگذرد.