در روایت شیعی برای شهر مقدس قم برکات و آثاری را بیان کرده اند که گاه اختصاصی آن می باشد. اگر شماری چند از شهرها و حتی کشورها در آیات و روایات ، مقدس وپاک شمرده شده اند که از آن جمله می توان به کشور فلسطین و یا شهر بیت المقدس و مکه و مدینه و کوفه و قم ، اشاره کرد ولی شهر قم دارای اختصاصاتی چون عش آل محمد (ص) و آشیانه ایشان می باشد. اگر مکه شهر خدا و مدینه شهر پیامبر خدا (ص) و کوفه شهر امیر مومنان علی (ع) و ولی عصر (عج) می باشد، شهر قم شهر همه امامان معصوم (ع) است.
از دیگراختصاصاتی که برای این شهر بر شمرده اند می توان به پاداش مضاعف برای نمازگزاران و عبادت کنندگان در این شهر سخن گفت. در روایتی از امام علی بن موسی الرضا(ع) آمده است که خوابیدن در شهر قم عبادت است. بنابراین کسی که در این شهر عبادت می کند و از خواب خویش می زند و به نماز شب می پردازد، پاداشی دو برابر خواهد داشت. از این رو می توان وضعیت آن را همانند ماه رمضان دانست که پاداش و گناه در آن دو برابر می باشد و یا همانند ماه های حرام است که گناه در آن نیز دو برابر است.
از دیگر اختصاصاتی که برای شهر قم گفته اند این که فشار قبر ندارد. این سرزمین به گونه ای است که به برکت نام اهل بیت (ع) و این که شهر آنان است مردگانش در امنیت از فشار قبر هستند. از رسول خداوند (ص) روایت است که هر کسی که بمیرد گرفتار فشار قبر است. داستان فشار قبر بن معاذ معروف و مشهور است که به سبب اذیت و آزار زن خود در خانه با همه مقام و عظمتی که داشت گرفتار فشار قبر شد.
با این همه برخی از مردمان مخلص و پاک و انسان های کامل گرفتار فشار قبر نمی شوند، چنان که برخی از سرزمین ها به گونه ای است که در آن جا فشار قبری برای حتی کافران و گناهکاران نیست و آنان به برکت دیگران در امنیت و آرامش هستند؛ چنان که مردمان برخی از شهرها به سبب انسان های مومن و کاملی از بسیاری از بلایا در امان می باشند که حکایت شیخ بهایی و اهل اصفهان در افواه مردمان مشهور و معروف است.
کسانی که در شهر قم دفن می شوند به اعتبار نام اهل بیت (ع) از فشار قبر در امان هستند. می گویند دو نفر در بیابان با هم بودند. یکی از ایشان که مقدس و زاهد بود به دیگری که جوانی بود گفت : بیا دعا کنیم تا ابری بر سر ما قرار گیرد واز تابش آفتاب در امان مانیم. جوان گفت : من که در پیشگاه خداوند آبرویی ندارم پس تو خود دعا کن و من آمین می گویم. زاهد دعا کرد و جوان آمین گفت و کم کم ابری پدیدار شد و بر سر ایشان سایه افکند. با هم مدتی رفتند تا به دو راهی رسیدند. از هم خداحافظی کردند و جدا شدند. هنوز چند گامی نرفته بودند دیدندکه ابر بر سر جوان سایه افکنده و با او می رود. زاهد پیش دوید وگفت: تو که گفتی پیش خداوند آبرو و ارج و قربی نداری پس چگونه ابر به دعا و آمین تو پدیدار شد. جوان حکایت خود را بگفت که از گناهی بسیار زشت خود را نگه داشت و توبه کرد.
این داستان نشان می دهد که چگونه اشخاصی به اعتبار دیگران از نعمت و برکت استفاده می کنند و از سایه ابر دیگری سود می برند. مردمان کافر و فاسقی که در شهر قم دفن می شوند به اعتبار نام اهل بیت (ع) و قداست آن برای مومنان بهره می برد و از این یک قلم عذاب الهی در امان می مانند و فشار قبری نخواهند داشت. هر چند که عذاب های دیگری خواهند داشت. در حقیقت به شفاعت خاک اهل بیت (ع) است که فشار قبر از همگان از کافر و مومن فاسق و گناهکار برداشته می شود.